من یک روح خریدهام. آیا ضرر کردهام؟

دن اریلی عزیز. چند وقت پیش در یک کافی شاپ نشسته بودم و کمی نوشیدنی خوردم. فرد دیگری هم آنجا بود و کم کم با هم، همزبان شدیم. او به روح اعتقاد نداشت و من به روح اعتقاد داشتم. کلی با هم صحبت کردیم و گپ زدیم و آخر بحث به اینجا رسیدیم که گفتم: اگر روحت را لازم نداری، آن را به من بفروش. مدتی چانه زنی کردیم و سر قیمت بیست دلار توافق شد.
من پول دادم و او روی دستمال کاغذی به من رسید داد که روح او متعلق به من است. الان من ماندم و یک رسید! به نظرت معاملهی بدی کردم؟ اگر روح وجود نداشته باشد، ضرر کردهام و اگر باشد، فکر میکنم معاملهی خیلی بزرگی است!
در صورتی که به چنین حکایاتی (که مثل همان معاملهی روح، بیشتر محرکی برای اندیشیدن هستند تا یک آموزش مستقیم) علاقه دارید، زیر این مطلب علامت بگذارید و بگویید که این موضوع مورد علاقه شماست تا در آینده، بیشتر از قبل، این نوع بحثها را با هم داشته باشیم.
راستی! این قصه، برای شما چه تداعیهایی داشت؟
سایر پرسش و پاسخهای دن اریلی
- اثر آیکیا | دلبستگی به آنچه خود ساختهایم
- حسابداری ذهنی چیست؟ | تعریف حسابداری ذهنی و چند مثال
- اقتصاد رفتاری چیست؟ | دانش مالی رفتاری چه میگوید؟
- کتاب پشت پرده ریاکاری | نکاتی صادقانه درباره عدم صداقت | دن اریلی
- کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر | دن اریلی
- درد از دست دادن | مثالی از دن اریلی برای نظریه دورنما
- کدام توالت را انتخاب کنم؟ | دن اریلی
- حسابداری ذهنی و روشهای خلاقانهی خود فریبی | دن اریلی
- کتاب پاداش | کتابی دربارهی انگیزش از دن اریلی
- کتاب دلارها و منطق ما (دن اریلی)
- سوالهای خوب و جوابهایی که دوستشان نداریم (دن اریلی)
- دن اریلی (Dan Ariely)
- سوار بر ماشین لباسشویی تا مقصد!
- دن اریلی: عادت میکنیم، اما نه به همه چیز
- دن اریلی: درباره انتخاب شغل و محل زندگی
- دن اریلی عزیز! چرا دیگران منتظر جای پارک نمیمانند؟
- آقای اریلی؛ من از بازخورد گرفتن میترسم
- آیا طرفداری از یک تیم ورزشی منطقی است؟
- دن اریلی و بودجه بندی برای کارهای خیر
- من یک روح خریدهام. آیا ضرر کردهام؟
- دن اریلی: معلم خوب، درس بد، معلم بد، درس خوب
- پیشرفت شغلی و بازی با عنوانها در تردمیل شرکت
- دن اریلی و ماجرای خوردن در بوفه رستورانها
- دن اریلی و چالش ترافیک: بگذار خودم به تو راه بدهم
- هدیه تولد کودک: چرا به جای کادو، پولش را نمیدهند؟
- دن اریلی و بدبختی دانستن
- بدون توجیه – برای شما! (معرفی کتابی از دن اریلی)
- چرا زمان زود می گذرد؟
- آقای دن اریلی! ته ماندهی غذا مال من است!
- توصیه سال تحصیلی جدید: با مادربزرگ خود قطع رابطه کنید
- ماجرای شام دُنگی
- ماجرای جوراب گمشده
- دردسرهای احمقانه صبحانه خوردن!
- عامل خوش شانسی چیست؟ چرا من بدشانس هستم؟
- سفرهای کوتاه لعنتی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
فکر میکنم من، جزو مشتریهای پر و پاقرص دن اریلی هستم و در متمم هم، هر جا قرار بوده علامتی بگذارم که اعلام علاقه کنم، این کار را کردهام.
در مورد پاسخ فوق، برای من سه درس مهم وجود داشت.
اولین مورد تواضع شگفتانگیز دن اریلی در مواجهه با پرسشهاست. او چندان به پرسشها کاری ندارد و هر پرسش را بهانهای میبیند تا حرفها و درسهای خودش را بیان کند.
دومین مورد، تاکید بسیار زیاد دن اریلی بر کیفیت زمان است. اگر ما هزینهای بکنیم و کیفیت لحظات خود را بالا ببریم (چه از لحاظ یادگیری، چه از لحاظ لذت وشادمانی، چه از لحاظ گذران زمان با آنها که دوستشان داریم) ضرر نکردهایم.
همیشه فکر میکنم کسانی که به کافی شاپ میروند، لحظات خوبی را میگذرانند و بعد در محاسبهی سود و زیان، قیمت تمام شدهی قهوه و قیمت فروش آن با احتساب اجارهی محل حساب میکنند، مهمترین پارامتر این معادله که "ایجاد لحظات خوب" است را فراموش کردهاند.
شاید رواج همین نگرش در فرهنگ ما، باعث شده است که از لحظات خوب محروم باشیم و زندگی خود را در حساب کردن سود و زیان دیگران صرف کنیم.
فکر نمیکنم تا به حال، کسی پیش روانپزشک رفته باشد و به جای اینکه حال خوبتر خودش را با ویزیت او مقایسه کند، سرگرم شمردن بیماران و ضرب کردن تعداد آنها در قیمت ویزیت نشدهباشد.
درس سوم، جملهی پایانی دن اریلی است که ضمن اینکه طعمی از شوخی دارد، بحث را تمام و کمال میبندد و جایی برای گفتگوی دیگر نمیگذارد.