منابع کلیدی در مدل کسب و کار
- مطالعه اجزای مدل کسب و کار
- مطالعه بوم مدل کسب و کار
- مطالعه مدل ایجاد ارزش برای مشتری
- بتوانند چهار دستهی اصلی منابع کلیدی در بوم مدل کسب و کار را فهرست کنند.
- برای هر یک از منابع کلیدی، مثال بزنند.
- برای کسب و کاری که در ذهن دارند، بتوانند منابع کلیدی را در چارچوب پیشنهادی بوم مدل کسب و کار، بیان کنند.

در معرفی اجزای مدل کسب و کار گفتیم که مجموع آنچه در یک مدل کسب و کار میآید را میتوانید به سه بخش تقسیم کنید.
بخش اول، ایجاد ارزش است.
بخش دوم، ارائهی ارزش به مشتری و بخش سوم، کسب درآمد از طریق ارائهی آن ارزش است.
دیدیم که در بوم مدل کسب و کار، این سه بخش را به اجزای کوچکتری تقسیم کردهاند و ما با ۹ بخش مختلف روبرو هستیم. قلب بوم مدل کسب و کار، مدل ایجاد ارزش بود:
فرض کنیم شما میدانید که کسب و کار مد نظرتان، دقیقاً چه ارزشی برای مشتری ایجاد میکند (اگر پاسخ این سوال برایتان شفاف نیست، درس مدل ایجاد ارزش را دوباره مرور کنید).
به فرض که پاسخ این سوال را میدانید، میتوانیم به سوال منابع کلیدی در مدل کسب و کار فکر کنیم: برای اینکه ارزش مد نظر خود را خلق و ارائه کنید، به چه منابعی نیاز دارید؟
همانچیزی که استروالدر در کتاب خلق مدل کسب و کار، آن را در قالب چهار بخش اصلی بیان میکند:
- منابع فیزیکی (Physical Resources)
- منابع فکری و داشتههای نامشهود (Intellectual / Intangible Resources)
- منابع انسانی (Human Resources)
- منابع مالی (Financial Resources)
البته منابع مهم در مدل کسب و کار، به این چهار مورد محدود نیستند. مثلاً کانال توزیع و دسترسی به مشتری هم، یک منبع محسوب میشود.
اما چون در بوم مدل کسب و کار، برخی از این منابع، در بخشهای جداگانهای از مدل ۹ بخشی به بحث گذاشته شدهاند، آنچه در بخش منابع کلیدی بوم مدل کسب و کار باقی مانده همین چهار موردی است که به آن اشاره کردیم.
اجازه بدهید دربارهی هر یک از این چهار دسته، کمی بیشتر صحبت کنیم:
چهار دسته اصلی منابع کلیدی بوم در مدل کسب و کار
دسترسی کامل به این درس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
تعداد درسها: ۲۹ عدد
دانشجویان این درس: ۴۰۷۸ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۲۰۰۶ مورد
به عنوان عضو ویژه متمم، علاوه بر دسترسی به درسهای کارآفرینی و مدل کسب و کار به مطالب بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که تعدادی از آنها را میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته بر اساس بررسیهای ما، علاقهمندان به کارآفرینی و مدل کسب و کار به درسهای زیر هم علاقهی بسیاری نشان دادهاند:
مدیریت کسب و کار (MBA) | استارتاپ | ارزش آفرینی
استراتژی | تفکر سیستمی | فنون مذاکره
آموزش فروش | سواد دیجیتال | دیجیتال مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
بر اساس تجربهی خود (یا دوستان و اطرافیان) آیا مثالی در ذهن دارید که یکی از منابع کلیدی در مدل کسب و کار، هنگام طراحی مدل کسب و کار و آغاز به فعالیت اجرایی، جدی گرفته نشده و بعداً به یک چالش مهم تبدیل شده باشد؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدل کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- مدل کسب و کار چیست و چگونه طراحی و تحلیل میشود؟
- تعریف مدل کسب و کار (بیزینس مدل) | اجزای مدل کسب و کار
- پنج نکته کلیدی در مورد مدل کسب و کار
- یک مثال از مدل کسب و کار و اهمیت آن | نستله و دستگاه نسپرسو
- روایت داستانی و روایت عددی از مدل کسب و کار
- معرفی کتاب خلق مدل کسب و کار استروالدر + فایل تصویری
- بوم مدل کسب و کار چیست؟ | معرفی کانواس کسب و کار
- فایل PDF بوم مدل کسب و کار و نمونه سوالهای آن (برای دانلود و قابل چاپ)
- مدل ایجاد ارزش یا ارزش پیشنهادی برای مشتری در کسب و کار شما چیست؟
- منابع کلیدی در مدل کسب و کار
- اهمیت بخش بندی مشتریان در طراحی مدل کسب و کار
- کانال های ارتباط با مشتری در مدل کسب و کار شما چیست؟
- ساختار هزینه در مدل کسب و کار
- چارچوب تعامل با مشتری در بوم مدل کسب و کار
- تعریف مدل درآمدی کسب و کار | الگوی کسب درآمد شما چیست؟
- چند مثال از مدلهای درآمد
- مدل کسب و کار بر اساس حذف زوائد
- مدل درآمد پرداخت بر اساس مصرف
- مدل درآمد بر پایهی نرخ ثابت (مستقل از مصرف)
- مدل درآمدی فرنچایز چیست؟
- مدل درآمد فریمیوم (Freemium)
- مدل درآمد اشتراکی | کسب و کارهای مبتنی بر «عضویت»
- کتاب معامله همیشگی | تبدیل مشتری به مشترک | رابی کلمن بکستر
- طرح تجاری یک صفحه ای | طرح کسب و کار یک صفحه ای | معرفی کتاب
- مقاله درباره اهمیت مدل کسب و کار (مرور + فایل PDF)
- کتاب طراحی کسب و کاری بهتر
- کتاب خرده فروشی الکترونیکی | بررسی یک کتاب کلاسیک مدیریتی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
موردی که من با اون مواجه شدم، نقش «محتوا» در بیزینس مدل آموزش الکترونیکی هست.
با وجودی که تجربهی نسبتاً کوتاهی در آموزش الکترونیکی دارم، در همین مدت در متمم نزدیک به بیست مورد پیام تقریباً مشابه از بیست استارت آپ متفاوت داشتهایم که فرمت کلی آنها به صورت زیر بوده است:
«ما چند نفر هستیم که یک اپلیکیشن / سایت خیلی خوب و قوی برای آموزش الکترونیکی ایجاد کردهایم و یک استارت آپ بسیار خوب با پتانسیل بالا داریم که فقط محتوا نداریم و اگر متمم محتوای خود را در اختیار ما بگذارد و به شکلی با هم همکاری اقتصادی داشته باشیم، میتوانیم در کنار هم بسیار موفق شویم».
من در این نوع پیامها که با وجود اینکه از استارت آپهای کاملاً متفاوت هستند، به طرز شگفتآوری مشابهاند چند نقطهی ابهام جالب دارم:
یکی اینکه اگر نگوییم بخش عمدهی آموزش، به محتوای آموزشی است، لااقل میتوانیم بگوییم که دو پای اصلی آموزش، محتوا و فناوری آموزشی هستند.
چطور تیمی که هرگز به محتوا فکر نکرده، میگوید ما همهی کارها را انجام دادهایم و فقط محتوا مانده.
من میتوانم بفهمم که کسی در یک کسب و کار، بگوید همه کار انجام دادهایم و فقط باید یک دفتر اجاره کنیم و تازه پول آن هم در حسابمان است؛ اما کسی که میگوید همهی کار آموزش را انجام دادهایم و فقط چیزی برای آموزش دادن نداریم، کمی برایم عجیب است. آن هم وقتی که حتی قرار نیست پلتفرم باشند و مدرس را به دانشجو مرتبط کنند؛ بلکه پایپلاین هستند و مستقیماً میخواهند "نداشتهی آموزشی" خود را بفروشند
نکتهی دیگر این است که گاه وقتی به تعداد نفرات تیم اشاره میکنند میگویند ما پنج یا شش یا هفت نفر هستیم که این استارت آپ را راه انداختهایم.
نمیفهمم برای این هفت نفر چه وظیفهای تعریف شده یا چه آوردهای داشتهاند که آخرش در زمینهی محتوا تهیدست باشند و به سراغ دیگرانی بروند که در همان حوزه کار کردهاند.
این ماجرای اپلیکیشن یا سایت (زیرساخت دیجیتال) داشتن و دیگر هیچ چیزی نداشتن در صنعت آموزش، پیش از توسعهی عجیب دنیای دیجیتال هم به شکل دیگری وجود داشت.
حدود یک دهه قبل، تقریباً در سر هر چهارراهی، کسی را مییافتید که چند مجوز موسسهی آموزشی داشت و فقط معلم نداشت. جالب این بود که کمبود خاصی هم احساس نمیکردند و معلم را چیزی شبیه گچ یا تختهپاککن میدیدند که به هر حال، جور میشود.