Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


صورت مسئله و اهمیت آن | مسئله هایی که بد تعریف شده‌اند


صورت مسئله و اهمیت آن

در ادامه چند مسئله می‌بینید که در قالب جملهٔ پرسشی یا خبری بیان شده‌اند. آن‌ها را بخوانید و ببینید آیا می‌توانید ویژگی مشترکی میان‌شان پیدا کنید:

«می‌خواهیم مردم در رفاه زندگی کنند.» «ما علاقه‌مند به پیشرفت کشور هستیم.» «یک کوکتل خوشمزه می‌خواهم؛ به انتخاب خودتان.» «ما آموزش و پرورش را در اولویت فعالیت‌هایمان قرار خواهیم داد.» «چه کنیم تا مشتریان‌مان راضی‌تر از قبل باشند؟» «آیا موج جدید هوش مصنوعی بر کسب‌و‌کار ما تأثیر می‌گذارد؟» «چگونه می‌توانیم فرهنگ سازمانی بهتری ایجاد کنیم؟» «می‌خواهیم عدالت اجتماعی را گسترش دهیم.» «ما در پی افزایش کارآمدی سیستم سلامت هستیم.» «یک شورای کاربردی باید طی هفته‌های آتی بهترین راه برای کاهش آلودگی هوا را پیشنهاد دهد.» «چگونه مشکل گرمایش زمین را حل کنیم؟» «فهرستی از اقدام‌های عملی برای کاهش استرس شغلی کارکنان تنظیم کنید و در جلسهٔ بعد ارائه دهید.»

شاید کمی سخت به‌نظر برسد که بین سفارش یک نوشیدنی، انتظارات یک مدیر و حرف‌های یک سیاستمدار وجه مشترکی بیابید. اما همهٔ مسئله‌های بالا واقعاً در یک ویژگی مشترکند: صورت مسئله در همهٔ‌ آن‌ها بد تعریف شده است.

اصطلاح مسئله‌های بد تعریف شده (ill-defined problems) یکی از اصطلاحات مهم در مهارت حل مسئله است. در این درس می‌خواهیم دربارهٔ این نوع مسئله‌ها صحبت کنیم.

چه زمانی می‌گوییم صورت مسئله به‌خوبی تعریف شده است؟

ساده‌ترین روش برای این‌که ببینیم مسئله بد چیست، این است که ببینیم مسئله خوب چگونه تعریف می‌شود. یک منبع خوب در این باره، مقاله‌ای قدیمی از جان مک‌کارتی، یکی از پیشگامان هوش مصنوعی است. او معتقد است که وقتی می‌شود گفت یک مسئله به‌خوبی تعریف شده که بشود با روش‌های سیستماتیک و فرایند شفاف، درستی و نادرستی پاسخ‌شان را سنجید.

در ادامه چند نمونه از مسئله‌هایی را که به‌خوبی تعریف شده‌اند می‌بینید:

پایتخت عراق کجاست؟

ده کشوری که بر اساس گزارش منتشر شدهٔ بانک جهانی در سال گذشته بیشترین تولید ناخالص داخلی را داشته‌اند، کدام کشورها هستند؟

یک قطار با سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت حرکت می‌کند. اگر این قطار ۲ ساعت در حال حرکت باشد، چه مسافتی طی خواهد کرد؟

باید در جلسه دادگاه جوری صحبت کنیم که قاضی به نفع ما رأی بدهد.

در کمپین ایمیل مارکتینگ قبلی، تعداد ایمیل‌های ارسال شده، تعداد کلیک‌ روی لینک‌ها و تعداد خریدها و تراکنش‌های نهایی را می‌دانیم. اگر فرض کنیم هنوز همان نسبت‌ها برقرار است، پیش‌بینی فروش ناشی از کمپین ایمیل مارکتینگ امسال‌مان چقدر است؟

صورت مسئله اول کاملاً شفاف است و به‌خوبی تعریف شده. هر کس می‌تواند به روشی که مناسب می‌داند پاسخ آن را پیدا کند و کنترل درستی و نادرستی پاسخ هم سخت نیست. صورت مسئله دوم و سوم هم شفاف است.

مسئله‌ چهارم از جنس مسائل ریاضی و مدیریتی نیست. اما کاملاً خوش‌تعریف است. چون در پایان می‌توان با قطعیت گفت که به نتیجهٔ مطلوب رسیده یا نه.

دربارهٔ مسئله پنجم، یک «اگر» کوچک وجود دارد. تعریف و صورت‌بندی این مسئله خوب است اگر این فرض را هم به مفروضاتش بیفزاییم: «فرض می‌کنیم رفتار همهٔ پارامترها خطی هستند.» ما فقط گفته‌ایم هنوز همان نسبت‌ها برقرار است. اما برای چه میزان مخاطب؟ اگر سال گذشته ۵۰ هزار مخاطب داشته‌ایم و می‌گویند «همان نسبت‌ها برقرار است» قاعدتاً منظورشان این است که امسال هم با ارسال ایمیل برای ۵۰ هزار مخاطب، همان جواب را می‌گیریم. اما آیا این را هم تضمین کرده‌اند که با ارسال ایمیل برای ۵۰۰ هزار مخاطب هم همان نسبت‌ها برقرار است؟

به عبارت دیگر، اگر می‌خواهیم بگوییم همان نسبت‌ها برقرار است باید این را هم بگوییم که هم در طول زمان و هم در هر مقیاس از جامعهٔ مخاطب، نسبت‌ها ثابت مانده‌اند.

به هر حال،‌ اگر هم مسئله آخر را کاملاً خوش‌تعریف ندانیم، با چند توضیح کوچک مانند آن‌چه گفتیم، می‌شود‌ آن را به مسئله‌ای خوش‌تعریف تبدیل کرد.

وقتی می‌گوییم مسئله‌ای به‌خوبی تعریف شده که بشود بر اساس معیارهایی مشخص و فرایندی مشخص درستی یا نادرستی راه‌حل نهایی آن را سنجید.

به فرض این که تعریف مک‌کارتی را بپذیریم، حالا می‌توانیم به سراغ مسئله‌هایی برویم که بد تعریف شده‌اند.

چه مسائلی را بدتعریف می‌دانیم؟‌

احتمالاً برایتان جالب است اگر بدانید بسیاری از دانشمندان و صاحب‌نظران، سال‌ها وقت خود را صرف تعریف مسائل بدتعریف کرده‌اند! یعنی در پی این بوده‌اند که مشخصات مسئله‌هایی را که به‌خوبی تعریف نشده‌اند، تعیین و فهرست کنند.

شاید بتوانید حدس بزنید فعالان کدام حوزه‌ها به چنین بحثی بیشتر علاقه نشان داده‌اند:

محدودیت در دسترسی کامل به این مجموعه درس

دسترسی کامل به این درس و ۷۶ درس دیگر دربارهٔ تصمیم گیری و حل مسئله برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۲۹۵۳ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۲۶۴۱۷ تمرین در درس‌های تصمیم گیری و حل مسئله ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۷۶ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی پیدا می‌کنید. درس‌های زیر صرفاً چند نمونه هستند:

تفکر سیستمی  |  تفکر استراتژیک  |  مهارت یادگیری

دوره MBA  |  توسعه فردی  | سبک زندگی

مشاوره مدیریت  |  کوچینگ  |  مدیریت جلسه

مذاکره  |  مدیریت تعارض  | مهارت های ارتباطی

خودشناسی  |  زندگی شاد  |  عزت نفس

خرید اشتراک    تجربهٔ متممی‌ها

این مهارت در بسیاری از حرفه‌ها و تخصص‌ها به‌کار می‌آید. از پزشکی که در پی درمان بیمار است تا یک مشاور مدیریت که می‌خواهد به یک کسب‌و‌کار کمک کند. از کسی که نقش تسهیلگر و مدیریت جلسه را بر عهده گرفته تا آن‌کس که در زمینهٔ‌ کوچینگ فعالیت می‌کند.

علاوه بر موضوعاتی که به آن‌ها اشاره شد، هوش مصنوعی که موضوع داغ سال‌های اخیر است نیز توجه به مهارتِ «صورت‌بندی مسئله‌های بدتعریف» را افزایش داده است. به‌ویژه این که به‌تدریج به وضعیتی نزدیک می‌شویم که در آن «مسئله‌ی طرح شده» به معنای «مسئله‌ی حل شده» خواهد بود:

در دنیایی که سرویس‌های مبتنی بر هوش مصنوعی بر سر حل مسئله با هم رقابت می‌کنند، تنها رقابت معناداری که برای ما انسان‌ها باقی می‌ماند رقابت بر سر تعریف مسئله است.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت حل مسئله به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مهارت حل مسئله

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۱۱ نظر برای صورت مسئله و اهمیت آن | مسئله هایی که بد تعریف شده‌اند

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    آرشین جان.

    نکتهٔ آخری که در کامنتت گفتی خیلی مهمه و عالیه که بهش دقت کردی. دقیقاً همینه. تعریف مسئله از بسیاری جهات شبیه تعریف هدفه. البته هدف به همون معنای کلاسیک که با مدل اسمارت گفته میشه یا در نظریه هدف گذاری درباره‌اش حرف می‌زنن.

    رابطهٔ تعریف هدف و تعریف مسئله:

    خیلی وقت‌ها کاری که در تعریف مسئله انجام میشه اینه که ما یه «هدف» مشخص تعیین می‌کنیم. و بعد میایم به تدریج «قیدها / منابع / شرایط مرزی» رو هم بهش اضافه می‌کنیم.

    یعنی اول می‌گیم مثلاً:‌ «باید فروش تا آخر سال ۲۰٪ زیاد بشه. چه کنیم؟»

    این الان هدف هست. بعد میایم می‌گیم: البته قرار نیست فقط از مشتری‌های قدیمی پول بیشتر بگیریم. باید مشتری‌های تازه هم جذب کنیم. پس مثلاً سعی می‌کنیم حداقل ۱۵٪ از فاکتورهامون برای کسانی صادر بشه که تا حالا مشتری نبوده‌ان.

    (هدف جدید = ۲۰٪ افزایش فروش + ۱۵٪ فاکتور جدید).

    بعد می‌گیم البته ممکنه با افزایش قیمت،‌ یه سری از مشتریانمون ول‌مون کنن و برن سراغ رقیب. پس باید مواظب نرخ ریزش مشتری (churn) هم باشیم. ما نرخ ریزش‌مون سال‌هاست ۲۵٪ تا ۳۵٪ بوده. پس در هیچ حالتی نباید نرخ ریزش از ۳۵٪ بیشتر بشه.

    (هدف جدید = ۲۰٪ افزایش فروش + ۱۵٪ فاکتور جدید +‌ نرخ ریزش زیر ۳۵٪).

    همهٔ این‌ها که مشخص شد، تازه میریم سراغ پیدا کردن استراتژی و ایده و ... (= تلاش برای حل مسئله).

    این کاملاً شبیه وقتیه که هدف انتخاب کردی و دنبال مسیرهایی برای رسیدن به هدف هستی.

    بنابراین:

    ادبیات هدف‌گذاری (در شکل سنتی) ترجمهٔ ادبیات حل مسئله است.

    مهندسان و تحلیل‌گران سیستم‌ها و کسانی که دنبال بهبود عملیات بودن، اومدن همون حرف‌ها رو به زبانی که آدم عادی بفهمه، ترجمه کردن و بهش گفتن علم هدف‌گذاری. و همون‌طور که توی فایل صوتی هدف‌گذاری هم گفتم، هدف‌شون نه رشد انسان‌ها بود و نه توسعه فردی و نه ثواب آخرت. اون‌ها می‌خواستن به آدم‌ها یاد بدن بهتر کار کنن تا کار شرکت‌ها بهتر پیش بره. دغدغهٔ هدف‌گذاری، افزایش بهره‌روی و productivity بود.

    شبیه این رو در برنامه‌ریزی توسعه فردی هم دیدیم. کسانی که اولین بار از توسعه فردی حرف زدن، دلشون برای من و تو نسوخته بود. حرف‌شون این بود که همه‌اش نمیشه توسعه در سازمان انجام بشه و پول آموزش‌هاتون رو ما بدیم و توی ساعت اداری برید کلاس. خودتون هم برنامهٔ فردی برای توسعه خودتون داشته باشید.

    روند سال‌های اخیر

    در دو سه دههٔ اخیر کم‌کم ادبیاتی شکل گرفت که می‌گفت: بیایم سایهٔ صنعت و کسب‌و‌کار رو از روی «فرد» برداریم.

    در توسعه فردی تم اصلی رفت سمت خودشکوفایی و سلسله مراتب ارزش‌ها و موضوعات دیگه.

    در هدف‌گذاری هم گفتن همهٔ اون چیزی که ما تا حالا بلد بودیم، هدف گذاری عملکردی بوده. ما باید هدف گذاری برای یادگیری رو هم جدی بگیریم.

    حل مسئله، شبیه learning goal نیست. اما بسیار شبیه performance goal هست و این چیزیه که به چشمت اومد و به‌خوبی بهش اشاره کردی.

     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .