Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


اصل صفر در مدیریت احساسات و افزایش هوش هیجانی


مدیریت احساسات و هیجانات، یک اصل پایه دارد که اگر آن را نپذیریم و به خاطر نسپاریم، در درک و مدیریت هیجانات شکست خواهیم خورد

در فضاهای علمی و نوشته‌های دانشگاهی، بسیار پیش می‌آید که بخواهند چند اصل را فهرست و شماره‌گذاری کنند.

گاهی شماره‌گذاری از عدد یک آغاز می‌شود و گاهی، نخستین اصل را اصل صفر می‌نامند.

معمولاً ویژگی اصل صفر این است که اگر آن را عمیقاً درک نکرده باشیم و نپذیریم، حتی یک گام هم نمی‌توانیم به پیش برداریم.

با چنین فرضی، اگر بخواهیم برای مدیریت احساسات و هوش هیجانی، اصلی را به عنوان اصل صفر تعریف کنیم، کدام گزاره یا جمله یا اصل را می‌توان نامزد این جایگاه کرد؟

دیوید کارسو (David Caruso) و پیتر سالووی که هر دو از بنیان‌گذاران هوش هیجانی محسوب می‌شوند، کتابی دارند که آن را چنین نام‌گذاری کرده‌اند: Emotionally Intelligent Managers (مدیران دارای هوش هیجانی بالا).

آن‌ها در این کتاب، چند اصل مهم را درباره‌ی شناخت هیجانات و احساسات و هوش هیجانی مطرح می‌کنند که به نظر می‌رسد نخستین اصل در فهرست‌شان، گزینه‌ی مناسبی برای اصل صفر در مدیریت احساسات و هیجانات باشد.

هیجانات از جنس اطلاعات هستند

در این درس می‌خواهیم درباره‌ی معنی جمله‌ی بالا با هم صحبت کنیم.

نگاه آپولویی به زندگی

نام آپولو را همگی شنیده‌ایم.

یکی از خدایان یونان باستان که نماد عقل و منطق و دقت بوده است.

چنان دقیق و منطقی و منظم، که مسئولیت طلوع و غروب خورشید و حرکت دادن آن در آسمان به آپولو سپرده شده بود.

هر چند امروز کسی به آن افسانه‌ها باور ندارد، اما نام آپولو به عنوان نماد نظم و دقت باقی ماند و حتی فضاپیمایی که به سمت ماه پرتاب شد، آپولو نام‌ گرفت.

نگاه آپولویی اصطلاحی است که برای ترجیح دادن منطق به احساس به‌کار می‌رود.

این نگاه، سال‌ها در سراسر جهان ترویج و تشویق شده و بسیاری از ما هم با تکیه بر چنین نگرشی پرورش یافته‌ایم. هر وقت که می‌گویید «منطقی فکر کن»، تلویحاً در حال تأکید بر نگاه آپولویی هستید.

پیام هوش هیجانی این است که احساسات و هیجانات، پدیده‌ای بیگانه و اضافی، یا مزاحم ذهن ما نیستند. هیجانات را هم باید به عنوان بخشی از پاسخ بدن (به عنوان یک سیستم بزرگ و پیچیده) در نظر گرفت و پیام‌شان را شنید.

محدودیت در دسترسی کامل به درس‌های هوش هیجانی

دسترسی کامل به درس‌های هوش هیجانی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

  تعداد درس‌ها: ۳۱ عدد

  دانشجویان این درس: ۴۷۰۹ نفر

  تمرین‌های ثبت‌شده: ۳۲۴۵ مورد

اعضای ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های هوش هیجانی به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنند که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

البته از میان درس‌ها و مطالب مطرح شده، ما فکر می‌کنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه‌ی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی  | کار تیمی

  خودشناسی | شخصیت شناسی  |  تحلیل رفتار متقابل

  کوچینگ  |  مدیریت تعارض  | رابطه عاطفی

  افزایش عزت نفس  |  زندگی شاد

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هوش هیجانی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه هوش هیجانی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۴۱ نظر برای اصل صفر در مدیریت احساسات و افزایش هوش هیجانی

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : سعید رمضانی

     

    این که «زمانی که بدنمون نشانه‌های اضطراب رو بروز می‌ده و نمی‌تونیم به به طور مشخص به یه مساله‌ی خاص ربط بدیم»، منو یاد سطل استرس انداخت.
    سطل استرس می‌گه میشه ظرفیت استرس ما رو مثل یه سطل در نظر گرفت. بسته به توانایی‌ها و مهارتمون این سطل یا بزرگه یا کوچیک.

    از طرفی آروم آروم با اتفاقاتی که می‌افته و اظطراب‌ها و استرس‌های محیطی پر میشه  و از طرف دیگه با توانایی‌ها و مهارت ما ازش کم میشه.

    اما ممکنه سرریز بشه. و اونجایی که سرریز میشه ما نشانه‌های هیجانی اضطراب رو بروز می‌دیم.

    در نتیجه شاید که ۳ تا اتفاق پراسترس افتاده و ما تونستیم هندل بکنیم، اما یه اتفاق کوچیک به ظاهر ساده باعث میشه که نشانه‌های اضطراب رو بروز بدیم. و وقتی دنبال علتش می‌گردیم متوجه نمیشیم که مجموعه‌ی اتفاقات + آخرین استرس کوچیک بود که باعث شد این طوری بشیم.

    چون بعضی از ماها خودمون رو مثل یه سطل نمی‌بینیم که می‌تونه کم‌کم پر بشه. بلکه خودمون رو مثل یه دیوار می‌بینیم که اتفاقات مختلف مثل ماشین بهش میان می‌کوبن و اگر اتفاق اولی اومد کوبید و دیوار فرو نریخت، دومی اومد زد و فرو نریخت، دیگه سومی باید قوی‌تر از این‌ها باشه که فرو بریزیم و نشانه بروز بدیم. نمیشه یه دوچرخه بیاد و فرو بریزیم. چون ما دیوار قوی‌ای بودیم که با اتفاقات بزرگ قبلی فرو نریختیم.

     

     

    مطالعه‌ی بیشتر:

    http://www.nataliebowers.org/2018/01/08/the-stress-bucket

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .