مخترع کیست؟

میدانید که در پیام اختصاصی متمم، هر روز جملهی کوتاهی را برای شما نمایش میدهیم.
همواره گفتهایم که جملههای کوتاه را معمولاً نمیتوان به عنوان توصیهای قطعی یا گزارهای علمی و حتی یک موضعگیری مشخص در نظر گرفت.
اما همین جملهها، میتوانند ما را به فکر کردن وادار کرده یا فضایی برای بحث و گفتگو و تبادل نظر ایجاد کنند.
این بار به سراغ جملهای از چارلز کترینگ (Charles Kettering) میرویم.
ما قبلاً یک بار هم از یکی از جملات او در بحث مهارت کار تیمی استفاده کردیم (مطلبی تحت عنوانِ ایدهها را به کمیتهها نسپارید) و در آنجا به سوابق او در زمینهی ایده پردازی و اختراع پرداختیم.
این بار میخواهیم جملهی دیگری از او را بخوانیم و به بحث بگذاریم:
از کنار این جمله هم، مانند سایر جملههای مطرح شده در #دعوت به گفتگو نمیتواند با یک علامت یا به نشانهی رد یا تأیید عبور کرد.
این جمله را میشد به بحث خلاقیت و حل مسئله هم ارتباط داد و در آنجا مطرح کرد.
اما آن را در درسِ یادگیری مطرح کردهایم تا از زاویهای متفاوت به آن نگاه کنیم:
پارادوکس یادگیری
هر جا صحبت از یادگیری است، معمولاً دو نکته (یا توصیه) مطرح میشود:
- برای یادگیری، هر چقدر میتوانید وقت بگذارید و مطمئن باشید که هرگز از اینکه توان و انرژی خود را صرف یادگیری کردهاید، پشیمان نخواهید شد.
- به خاطر داشته باشید که باید آموختههای خود را کنار بگذارید و در چارچوب آنها گرفتار نشوید. همهی کسانی که به افراد بزرگی در رشتهی خود تبدیل شدهاند، این جرأت را داشتهاند که آموختههای رسمی و چارچوبهای پذیرفته شده را فراموش کنند و کنار بگذارند.
مشکل اینجاست که این دو نکته به صورت جداگانه، کاملاً قابل درک و پذیرش بهنظر میرسند.
اما وقتی آنها را کنار هم میگذاریم، به نظر میرسد که با یکدیگر در تضاد هستند.
حتی اگر فرض کنیم در مقطعی باید تابع چارچوبها باقی ماند و در مقطعی دیگر، باید چارچوبها و آموختهها را کنار گذاشت، باز هم میدانیم که تمایز قائل شدن میان این دو مقطع چندان ساده نیست.
حرفِ کترینگ به طور خاص دربارهی اختراع کردن و مخترعان است.
اما این حرف، فرصت خوبی است تا یک بار دیگر به چالش همیشگی احترام به چارچوب و رها کردن چارچوب فکر کنیم.
شاید بارها از کنار چنین بحثی به آرامی گذشتهایم، اما به خوبی میدانیم که بیتوجهی به پاسخ آن در یادگیریهای شخصی و شغلی، بیهزینه نیست:
- شما چگونه مرز این دو را تشخیص میدهید؟
- چه زمانی تصمیم میگیرید بخشی از آموختههایتان را کنار بگذارید؟
- آیا کسانی را میشناسید که زودهنگام از چارچوبهای رسمی خارج شده باشند و فعالیتهایشان عقیم مانده باشد؟
- آیا کسانی را دیدهاید که زندانی آموختههای خود و ناتوان از خلق هر دستاورد تازهای باشند؟
- خود را بیشتر در معرض کدام خطر میبینید؟ آنهایی که بیش از حد تسلیم آموختهها هستند و باید به یادشان آورد که قرار نیست همهی آموختههایشان را جدی بگیرند؟ یا کسانی که زودهنگام از چارچوبهای رسمی آموزش خارج شده اند؟
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت یادگیری، تکنیکها و روشهای یادگیری بهتر
- هدف گذاری و تنظیم لیست اهداف در یادگیری (+ نمونه هدف گذاری)
- آیا آموزش الکترونیکی و روشهای یادگیری الکترونیکی مناسب شماست؟
- فایل صوتی – مقدمهای بر مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری | چند نکته درباره تکنیکهای یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری – قسمت سوم
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری – قسمت چهارم
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری و یادگیری کریستالی – قسمت پنجم
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری کریستالی – ماجرای دروغ و فریب
- بهترین معلم ریاضی کیست؟
- تعریف منحنی یادگیری چیست و برای ما چه کاربردی دارد؟
- کتابخوانی و توصیه هایی برای آن | چگونه کتابخوان شویم؟
- گروه کتابخوانی | برای کتابخوانی گروهی چه قوانینی بگذاریم؟
- چگونه کتاب بخوانیم؟ راهنمای مورتیمر آدلر برای کتاب خواندن
- چند نکته درباره روش یادداشت برداری | یادداشت الکترونیک در برابر یادداشت کاغذی
- آیا با این رسمالخط، مطالب را بهتر به خاطر میسپارید؟
- نقشه ذهنی چیست؟ بررسی کاربردهای نقشه ذهنی در یادگیری
- نقشه مفهومی یا نمودار مفهومی چیست؟ | راهنمای ترسیم نقشه و یک نمونه
- مثالی از یادداشت برداری و خلاصه نویسی
- تکنیک های یادگیری: چند روش برای اطمینان از یادگیری مناسب درسهای متمم (۱)
- تکنیک های یادگیری: چند روش برای اطمینان از یادگیری مناسب درسهای متمم (۲)
- اینفوگرافی تکنیکهای یادگیری
- حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت و حافظه فعال چه هستند؟
- تانیا لومبروزو (محقق روانشناسی شناختی)
- هر یک از اینها از کدام سیاره آمدهاند؟
- آیا شما از این روش یادگیری استفاده میکنید؟
- ترجمه کتاب | چگونه بدانیم یک کتاب انگلیسی به فارسی ترجمه شده یا نه؟
- بلوم – نظریه پرداز روانشناسی آموزش و یادگیری
- طبقه بندی بلوم (سطوح یادگیری بلوم)
- دانستن، حفظ کردن و به خاطر سپردن، میتواند یکی از اهداف آموزش باشد
- منظور از درک مطلب چیست؟ چگونه برای درک مطلب هدفگذاری کنیم؟
- کاربردی کردن آموختهها: آیا به تفاوت آموختن و به کاربردن توجه کردهاید؟
- تجزیه و تحلیل به عنوان یکی از مهارتها در یادگیری
- توانایی ارزیابی و قضاوت یکی از مراحل یادگیری است
- بالاترین سطح یادگیری، خلق و ترکیب است
- انواع سبک های یادگیری چه هستند و چه کاربردی دارند؟
- کدامیک از روش های یادگیری را انتخاب میکنید؟
- درباره اهمیت آموزش دانشگاهی
- افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف
- چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما
- مخترع کیست؟
- آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادانتر نکند؟
- اثر دانینگ کروگر | آنکس که نداند و نداند که نداند
- کتاب طرز فکر | معرفی، خلاصه کتاب و نقد آن
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : مریم رئیسی
_ یادمه چندین سال پیش, یکی از شبکههای فارسی زبان, با خانم هنرمند سفالگری که خارج از کشور زندگی میکرد مصاحبه کرده بود.
ویژگی کارهای سفال ایشون این بود که اشکال هندسی پیچیدهای داشت و خیلی خاص و ویژه بودن و با اشکال معمولی سفال که میشناسیم متفاوت بودند.
ایشون میگفت که امکان اینو نداشته که تحت نظر مربی به طور رسمی سفالگری رو آموزش ببینه و برای همین به طور خودآموز یاد گرفته بود و به طور خاص به شکلهای هندسی علاقه داشت و با تکرار و تمرین زیاد بهش رسیده بود.
نکته جالب توجه این بود که میگفت بعدها متوجه شده که در آموزش رسمی سفالگری نه تنها این اشکال رو آموزش نمیدن, بلکه میگن که نمیشه همچین شکلهایی رو با سفال درست کرد.
زندگی ایشون خیلی برای من الهام بخش بود و هروقت جایی بحث از چارچوب و محدودیت میشه, یادشون میفتم.
و فکر میکنم مصداق و نمونهی خیلی خوبیه از شخصی که شانس این رو داشته که اسیر چارچوبهایی که اکثر آموزشهای رسمی به ما اعمال میکنه نشده و ذهنش آزادانه و خلاق پرورش پیدا کرده.
_ به نظرم کنارگذاشتن و نادیده گرفتن آموختههای قبلی, یک مهارته که به مرور زمان و با تکرار و تمرین بهدست میاد؛ و اینطور نیست که بگیم من از امروز تصمیم میگیرم هیچوقت اسیر آموختههای قبلی نباشم.
من به روند زندگی خودم که نگاه میکنم, میبینم که در سالهای گذشته خیلی بیشتر تسلیم چیزایی بودم که از قبل یادگرفتم و در سالیان اخیر کمتر اسیر آموختههای قبلی هستم.
البته آموختهها رو میشه به دستههای مختلف هم تقسیم کرد. مثلا یک دسته, اصول و چارچوبهایی هستند که خانواده و سپس جامعه از زمان بچگی به ما یاد میدن.
یه کار خوب اینه که این اصول رو به چالش بکشیم و به هرچیزی که عموم مردم قبولش دارن با شک و تردید نگاه کنیم.
کاری که من همیشه میکنم و کلا خیلی چارچوب پذیر نیستم و دوست ندارم عرف و جامعه چیزی رو به من تحمیل کنه. و از مفاهیم و کلمه هایی مثل عرف و سنت خیلی بدم میاد.
یک روش خیلی خوب دیگه خوندن این پستِ روزنوشتهها با عنوان چالش دنیای خاکستری و انجام تمرینش هست.
در این پست توضیح داده شده که چطور اصولی رو که کاملا قبولش داریم, به چالش بکشیم تا صرفا فقط به تکرار ناآگاهانهی آموختههای قبلی مشغول نباشیم.