جملات مایکل پورتر درباره استراتژی

مایکل پورتر را دوستان متممی به خوبی میشناسند. ما قبلاً در بحثهای #استراتژی، بارها و بارها از اندیشهها و افکار و نظریههای او در حوزهی مدیریت استراتژیک استفاده کردهایم.
این بار تصمیم گرفتیم، بخشی از جملات مایکل پورتر در حوزهی استراتژی را در قالب متفاوتی تنظیم و خدمت شما ارائه کنیم.
اساس استراتژی این است که چه کارهایی را نباید انجام بدهیم.
استراتژی، تعریف محدودهای است که یک شرکت میخواهد در آن، منحصر به فرد باشد.
میلیاردها دلار، برای فعالیتهای انسان دوستانه و خیرخواهانه، هرز رفته است.
حوزههای انسان دوستانه، به دلیل آشنایی کم با کسب و کار و چند دهه عقبتر بودن از دنیای فکری آن، پول را با کمترین کارایی و اثربخشی هزینه میکنند.
به هر حال، در نهایت، استراتژی به چیزی از جنس پیوستگی نیاز دارد.
نمیتوان در هر لحظه، استراتژی را از صفر، بازآفرینی کرد.
نخستین نکته در استراتژی این است که: شما نمیتوانید برای همه کس، همه چیز باشید.
اگر هدف شما چیزی غیر از سودآوری باشد (بزرگ بودن، رشد سریع، رهبر و پیشتاز تکنولوژی بودن)، دیر یا زود جایی سرتان به سنگ خواهد خورد.
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
فهرست برخی از درسهای مختص کاربران آزاد متمم:
فهرست درسهای مختص کاربران آزاد متمم
فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، ما فکر میکنیم با توجه به علاقمندی شما به مایکل پورتر، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
نوآوری، بحث اصلی در حوزهی خلق ثروت است.
شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشتهاید.
ترتیبی که گروه متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- معرفی درس استراتژی و مدیریت استراتژیک
- سرفصل های درس مدیریت استراتژیک در دانشگاهها چیست؟
- کاملترین تعریف استراتژی چیست؟
- چشم انداز استراتژیک در سازمان و کسب و کار به چه معنا است؟
- تعریف مدیریت استراتژیک و تفاوت برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک
- سازمان به عنوان یک ارتش جنگی
- سازمان به عنوان یک عضو از بازار
- سازمان به عنوان مجموعه ای از منابع
- سطوح مختلف استراتژی
- نگاه هلی کوپتری به استراتژی کسب و کار
- استراتژی رقابتی کاهش هزینه (پایین ترین هزینه ممکن)
- استراتژی تمایز به عنوان یک استراتژی رقابتی
- استراتژی تمرکز به عنوان یک استراتژی رقابتی
- ادغام عمودی در کسب و کارها
- استراتژی ادغام عمودی و فرصتها و تهدیدهای آن – درس ۱۱
- ائتلاف استراتژیک (Strategic Alliance) یا اتحاد استراتژیک چیست؟
- تحلیل استراتژیک رفتار رقبا
- تحلیل گروه های استراتژیک
- رقیبان من چه کسانی هستند؟
- تحلیل رقبا با توجه به اهداف استراتژیک آنها
- آیا میخواهید کسب و کار خود را توسعه دهید؟
- «توسعه زیرساخت» یا «توسعه بازار»؟
- استراتژی و همجنس خواری در بازاریابی و فروش محصولات
- رشد سرطانی فضای وب
- بازار دیجیتال از کجا آغاز میشود؟
- آیا BCG برای شما هم یک ماتریس است؟
- استراتژی پلتفرم Platform Strategy
- استراتژی Lock-in و نصب زنجیر به پای مشتری
- استراتژی افزایش سهم بازار یا افزایش سهم از کیف پول مشتری؟
- ویژگیهای یک پلتفرم موفق
- تحلیل استراتژیک صنعت شامل چه بخشهایی است؟
- استراتژی هایی که مرده به دنیا میآیند
- استراتژیهایی که مرده به دنیا میایند (قسمت دوم)
- استراتژی و محصولات و خدمات اسیرکننده
- استراتژی و مفهوم دیوارهای ورود
- جملات مایکل پورتر درباره استراتژی
- گری همل کیست؟ (به همراه معرفی کتابهای گری همل)
- کتاب مزیت رقابتی ملل (مایکل پورتر)
- جیم کالینز (معرفی و زندگی نامه)
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
شهاب جان. به عنوان نظر و تفسیر شخصی، با توجه به دو Fact زیر، فکر میکنم حرف پورتر را بتوان درک یا توجیه کرد:
اولین مورد، توجه جدی مایکل پورتر در سالهای اخیر به مفهوم CSR و مسئولیت اجتماعی و حوزههای خدمات و رفاه عمومی است.
حجم گستردهی مصاحبهها و سخنرانیهای او و مقالههایش در این حوزهها، نشان میدهد که حرف زدن او از سود آوری، بعید است به معنای نادیده گرفتن جنبههای "غیرپولی" در کسب و کار باشد.
دومین مورد، دغدغهی پورتر در حوزهی رقابت است که مشخصاً این واژه را به محور اصلی اندیشهها و تفکر او تبدیل کرده است. به نظر میرسد که رقابت، دغدغهی کسی است که کسب و کار و فعالیتها را با نگاه خصوصی و خودگردان میبیند و به عبارتی، دولت را هرگز به عنوان بنگاه دار به رسمیت نمیشناسد.
با چنین دیدگاهی، میتوان حدس زد که پول و درآمد و به تبع آن سود، به مفهومی مهم و ارزشمند تبدیل میشود. چون خونی است که در رگهای کسب و کار میگردد و بدون آن، پیکر مردهی کسب و کار (حتی اگر بزرگ، یا زیبا، یا جوان، یا جلوتر از دیگران، بر روی زمین خواهد افتاد.
با توجه به این دو مورد، حدس میزنم (چون به هر حال، خود مایکل پورتر الان اینجا نیست تا نظرش را بگوید) که تاکید مایکل پورتر بر این است که اگر سودآوری از اولویت خارج شود، کسب و کار از خون خودش تغذیه خواهد کرد و دیر یا زود بر زمین خواهد خورد.
اما اگر سودآوری به عنوان شرط لازم (و نه کافی) و اولویت تصمیم گیریها مد نظر قرار گیرد، طبیعتاً میتوان در مورد انتخاب موقعیت در بازار (به تعبیر پورتر Positioning) و یا در مورد الگوی رفتاری (Proactive بودن یا Reactive بودن و ...) و مقلد یا نوآور بودن و سایر موارد، تصمیم گرفت.
احساس میکنم مفاهیمی مانند تفکر سیستمی و مسئولیت اجتماعی و نگاه بلندمدت و پایداری و ... هم، قاعدتاً در نگاه بسیاری از کسب و کارها برای ثواب آخرت نیست و بیشتر با هدف بیشینه کردن سود در بلندمدت مورد توجه قرار میگیرد.
(یک زمانی میگفتم: همه به سودآوری و زندگی بهتر برای خود فکر میکنند و کسی نمیتواند این را انکار کند. فقط یک نفر دزد میشود تا در یک شب به این هدف برسد و یکی "رفع نیاز دیگران" را انتخاب میکند تا این سودآوری و زندگی بهتر، کمی دیرتر اما ماندگارتر حاصل شود).