آیا میتوان از «ظرفیت پول داشتن» صحبت کرد؟

دعوت به گفتگو در متمم، فرصت و بهانهای برای بحث، گفتگو، و تبادل نظر است.
معمولاً جملههایی که در دعوت به گفتگو به بحث گذاشته میشوند، گزارههای علمی دقیق نیستند، بلکه بیشتر حرفهایی برخاسته از تجربهی گوینده هستند که ممکن است ما با آنها موافق یا مخالف باشیم.
جملهای که این بار انتخاب کردهایم از چارلز کولتون (Charles Colton) است و در آن موضوعی را مطرح کرده که بسیار به مباحث ما در روانشناسی پول (خصوصاً بحث پیش نویس پولی) نزدیک است:
شاید کمتر کسی با بخش اول جمله مخالف باشد: پول کمتر از حد و اندازه، میتواند ما را آزار دهد. اما بخش دوم جمله، بحثبرانگیزتر است.
پیام اصلی در پس بخش دوم جمله، مفهومی است که میتوان آن را ظرفیت پول داشتن نامید. اینکه هر یک از ما «به اندازهای مشخص» ظرفیت پول داشتن داریم.
اگر بیشتر از این ظرفیت، پول در اختیار ما قرار بگیرد، ما توانایی «داشتن و خرج کردن درست» آن پول را نداریم و ممکن است اشتباهاتی انجام دهیم که به زمین خوردنمان منتهی شود.
قطعاً کسانی وجود دارند که با این جمله موافقند. آنها میگویند «برای کسی که ظرفیت پول داشتن ندارد، پول میتواند یک مصیبت باشد.»
شاید هم کمی نرمتر برخورد کنند و بگویند: «وقتی درآمدتان رشد میکند، باید برای رشد و توسعهی نگرش خودتان نسبت به پول، وقت بگذارید و خودتان را به اندازهی پولتان بزرگ کنید.»
حتی بعید نیست بعضی از این افراد، گزارهی مطرح شده توسط چارلز بولتون را از سمت دیگرِ آن بخوانند: «اگر پول ندارید، ممکن است به این معنا باشد که اندازهتان همینقدر است و ظرفیت ذهنی برای مدیریت پول بیشتر ندارید و در سطح فعلی گرفتار شدهاید.»
اما این گزاره میتواند مخالف هم داشته باشد. میشود گفت این جمله را ثروتمندان ساختهاند تا آنها که کمتر پول دارند، فعلاً به داشتههای خود قانع باشند و به جای تلاش برای کسب درآمد بیشتر، با «توسعهی ظرفیت پولداری» سرگرم شوند.
یا اینکه میتوان گفت: باید پول بیاید تا کم کم بتوان آداب پولدار بودن و استفاده از پول و ادارهی آن را آموخت. به عبارت دیگر، میتوان گفت «ظرفیت پول داشتن» یک توهم است و آنچه واقعیت دارد این است که «پول کمکم آداب پولداری را هم با خود به همراه میآورد و ظرفیت پول داشتن را هم ایجاد میکند.»
مدافعان این دیدگاه بر این باورند که پول بیشتر، به تدریج شما را به باشگاهِ افراد پولدارتر وارد میکند و در آنجا فرصت دارید تا قواعد بازی با پول را بیشتر و بهتر بیاموزید. به عبارت دیگر، نمیتوان با جیب خالی نشست و دربارهی آداب پول داشتن حرف زد.
چون تا کنون در هیچ درسی در متمم، این موضوع مهم را به بحث نگذاشته بودیم، دیدیم که جملهی چارلز کولتون و حاشیههای آن، فرصت خوبی برای طرح این بحث است و میتوانیم به این بهانه، تجربهها و دانستهها و دیدگاههای خود را با دوستانمان به اشتراک بگذاریم.
شما در این زمینه چگونه فکر میکنید؟ آیا پول واقعاً چیزی شبیه کفش است؟
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مبانی روانشناسی پول به شما پیشنهاد میکند:
- روانشناسی پول و آنچه باید درباره پول بدانیم
- اقتصاد رفتاری چیست و دانش مالی رفتاری چه رابطه ای با آن دارد؟
- بررسی تصمیم گیری اقتصادی جانوران | میمونها و طوطیها
- مالی درمانی (Financial Therapy) چیست؟
- ریچارد تیلر (ریچارد تالر)
- آدریان فرنهام (از جمله نظریه پردازان روانشناسی پول)
- پرسشنامه MBBS آدریان فرنهام: سنجش نگرش پولی
- روانشناسی پول و رابطه پول و امنیت
- روانشناسی پول و بحث رابطه پول با تلاش و توانایی
- روانشناسی پول و وسواس پولی
- روانشناسی پول و تمایل به نگهداری پول
- روانشناسی پول و نگرش پولی و ناکافی بودن پول
- روانشناسی پول و رابطه پول و قدرت
- خرید درمانی: راهکاری برای بهبود ناراحتی و افسردگی؟
- مطالعه تکمیلی: انسان، حیوان اقتصادی نیست (دربارهی عدد ۱۳۷)
- مالیات بر گناه | آیا مالیات گناه میتواند یک راهکار اثربخش باشد؟
- حسابداری ذهنی چیست؟ | تعریف حسابداری ذهنی و چند مثال
- حسابداری ذهنی و روشهای خلاقانهی خود فریبی | دن اریلی
- پیش نویس پولی (Money Script)
- کدام را انتخاب میکنید: به دست آوردن یا خرج کردن پول؟
- پیش نویس پولی (۱): اجتناب از پول و بحثهای پولی
- پیش نویس پولی (۲): تقدیس پول
- پیش نویس پولی (۳): پول و موقعیت اجتماعی
- پیش نویس پولی (۴): نگهبان پول
- آیا میتوان از «ظرفیت پول داشتن» صحبت کرد؟
- کتاب کج رفتاری (شکل گیری اقتصاد رفتاری) نوشته ریچارد تیلر
- کتاب دلارها و منطق ما (دن اریلی)
- کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر | دن اریلی
- درآمد پایه همگانی – شما آن را چگونه میبینید؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : برف
بیپول به دنیا آمدن یک بدبیاری است اما بیپول ماندن یک انتخاب!
و اینکه پول زیاد ما را زمین میزند یک باور فقیرانه.
چون پول، هرچه را که هستیم تشدید میکند. اگر حقیریم و عزت نفس پایینی داریم، وقتی پولدار شویم و پول خیلی زیادی به دست آوردیم، از آن برای انتقامِ احساسی که به خود داریم علیه دیگران استفاده خواهیم کرد.
اما اگر ما خودساخته و دارای روحی توسعه یافته باشیم، پول اصلا برایمان چیزی بیشتر از یک وسیله نخواهد بود.
بنابراین آنچه ضروری است اینکه اول بفهمیم ما چه هستیم تا بعد مشخص شود با آنچه داریم چه خواهیم کرد.
من دو نظر مختلف و درست رو دربارۀ پول از «آرتور شوپنهاور» و «سیمین دانشور» نقل میکنم که هرکدام جذابیت خاص خود را دارند:
«غالبا انسانها را سرزنش میکنند که مصداق آرزوهایشان به طور عمده پول است. اما این امر طبیعی و حتی ناگزیر است که آدمیان چیزی را دوست بدارند که میتواند مانند پروتئوس فناناپذیر، هر لحظه به شیئی تبدیل شود که آرزوهای متغیر و نیازهای متنوع ما خواهان آن است. زیرا هر دارایی دیگر فقط میتواند یکی از آرزوها، یکی از نیازها را برآورده کند. طعام فقط برای گرسنگان خوب است، شراب فقط برای تندرستان، دارو فقط برای بیماران، خز برای زمستان، عشق زنان برای جوانان و غیره. پس همه اینها فقط به طور نسبی خوباند. فقط پول به طور مطلق خوب است؛ زیرا فقط نیاز مشخصی را برآورده نمیکند، بلکه نیاز را به طور کلی یا انتزاعی ارضا میکند.» (در باب حکمت زندگی/ مترجم: محمد مبشری/ نشر نیلوفر)
«اگر اشرافیت از ریشۀ شرف باشد، خوب چیزی است، منتها اشرافیت هم در اینجا تغییر معنا داده، اشرافیت تهران یعنی بریز و بپاش و مصرف بیرویهای برای خودنمایی.»
بنابراین لزوماً پول زیاد برای تمام آدمها زمینزننده نیست و بسته به شخصیت، اهداف و آرمانهای افراد فرق میکند. لذا باید دید این شمشیر دو لبه دست مست است یا هوشیار. حافظِ کبیر هم در زمانۀ خود، همه را با یک چوب نزده و فقط از افراد «تازه به دوران رسیده» انتقاد کرده است:
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بیخبر شود