انواع سبکهای نوشتن | معرفی شش سبک نگارش مطلب و تنظیم مقالات
- استعاره مفهومی چیست؟ (اجباری نیست. اما توصیه میشود)
از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعهی این درس، انجام تمرین درس و بررسی قسمت دوم این درس:
- بتوانند سبک نگارش غالبِ (Dominant Style) یا سبک ترجیحی (Preferred Style) خودشان را تشخیص دهند.
- بتوانند بر این اساس، شیوه نگارش مقاله و مطالب توسط دیگران را طبقه بندی و تحلیل کنند.
- بتوانند نوشتهها و نویسندگانی را بیابند که مطالعهی کارهای آنها، سایر ابعاد مهارت نگارشی آنها را نیز تقویت کند.

اگر بخواهیم برای شیوهها و سبکهای نگارش، یک شیوهی دستهبندی و طبقهبندی انتخاب کنیم، قاعدتاً هر کس بنا به سلیقه و هدف خود، شیوهی متفاوتی را انتخاب خواهد کرد.
ما در این درس، یکی از مدلهای طبقهبندی سبکهای نگارش را انتخاب کردهایم که فکر میکنیم میتواند برای علاقمندان به نوشتن و بهتر نوشتن مفید باشد.
در مدل مورد بحث ما، شیوهی نگارش مطلب به شش دسته تقسیم میشود و بر اساس آن میتوانیم، نوشتهها و مقالات و مطالب خودمان و دیگران را تحلیل و طبقه بندی کنیم:
تمرین و مشارکت در بحث (برای ثبت در متمم)
یک یا دو سبک از سبکهای مطرح شده در درس را انتخاب کنید و از میان کتابها، مقالات و نوشتههایی که تا کنون خواندهاید، مثالی برای آنها بیابید.
اگر متن مورد نظرتان کوتاه است، آن را در این جا نقل کنید.
اگر هم متن طولانی است، مشخصات، موضوع و ویژگیهای آن را بنویسید تا دوستانتان بتوانند به آن متن مراجعه کرده و نسخهٔ کامل آن را بخوانند.
تمرین برای خودتان (بدون ثبت در متمم)
تمرین اول: شیوهی نگارش خودتان را در گذشته (یا در تمرینهای متمم یا به صورت کلی) مرور کنید و ببینید که از بین ۶ سبک نگارش، کدام سه سبک را کمتر از بقیه استفاده کردهاید و میکنید.
تمرین دوم: بررسی کنید که شما در محیط کار یا زندگی یا وبلاگ خود یا کتابی که در دست نوشتن دارید، کدام سبکها را بیشتر از بقیه لازم دارید. شاید بهتر باشد به جای یک سبک، دو سبک اصلی را انتخاب کنید.
تمرین سوم: یک یا دو کتاب یا نویسنده را انتخاب کنید که معتقدید در سبکهای مورد نظر شما، از شما بسیار جلوتر هستند. برای مطالعهی منظم کارهای آنها وقت بگذارید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری چالش نوشتن به شما پیشنهاد میکند:
- چالش نگارش یک متن هزار کلمهای در چند گام
- نوشته و کتاب غیر داستانی چیست؟ (ناداستان)
- جستار چیست؟ جستارنویسی یعنی چه؟
- نویسندگان چگونه مینویسند؟ (یک مصاحبه)
- در جایگاه خواننده چگونه کتاب میخوانیم؟
- چگونه مانند یک نویسنده کتاب بخوانیم؟
- رونویسی متنها | تمرینی برای شروع نویسندگی
- مراحل نوشتن مقاله و سایر مطالب غیرداستانی
- ساختار یک متن غیر داستانی چگونه شکل میگیرد؟
- چهار روش برای آغاز متن یا شروع سخنرانی
- توافق بین نویسنده و خواننده در نوشته های غیرداستانی
- از شمردن تعداد کلمات در نوشتههایتان غافل نشوید
- تمرین نوشتن آزاد – گام اول نویسندگی
- داستان نویسی | داستاننویسی بیهدف و بیمخاطب میتواند مفید باشد
- آموزش نویسندگی | چند نکته از زبان جان اشتاین بک
- چند تمرین دیگر برای نوشتن
- تحلیل آماری کلمات در سخنرانی ها و نوشته ها
- روبات های نویسنده (یک تجربه ذهنی)
- تمرین نوشتن: از قتل کلمات نترسیم
- استعاره مفهومی چیست و چه کاربردی دارد؟
- انتخاب یک ایده اولیه برای تمرین نوشتن
- آیا از درخت ایده برای نوشتن مقالههای خود استفاده میکنید؟
- تکنیک بومرنگ؛ مناسب آماده شدن پیش از نوشتن
- انتخاب سبک متن
- انواع سبکهای نوشتن | معرفی شش سبک نگارش مطلب و تنظیم مقالات
- چالش نوشتن: در مورد خوبیها و بدیهای کلمات زائد
- چند نکته و راهنمایی برای علاقهمندان به نوشتن کتاب | ست گادین
- روشهای شروع متن | چگونه نوشتهٔ خود را آغاز کنیم؟
- چند جملهٔ اولِ نوشتهٔ خود را بازنویسی کنید
- چالش نوشتن: برای پایان سخنرانی و مقاله خود چه طرحی دارید؟
- آیا صدای خاص خودتان را در نوشتن پیدا کردهاید؟
- پیشنهادهایی در مورد تعریف مفاهیم و اصطلاحات در نوشتهها
- آیا داخل کتابهایی که دوست دارید چیزی مینویسید؟
- آشناسازی و آشنایی زدایی در نویسندگی
- چند نکته دربارهی بازخوانی متن
- نکتهای در نوشتن خاطرات | آیا شما مالک همهی خاطرات خود هستید؟
- کتاب نکته های ویرایش | راهنمای ویرایش متون فارسی | علی صلح جو
- بیست و هشت اشتباه نویسندگان | آموزش نویسندگی و مفاهیم پایه آن
- چند نمونه از متن تقدیم کتابها
- انتخاب عنوان برای کتابها و نوشتهها | مهاجرت به سرزمینهای دیگر
- چگونه از برخورد با کشتیهای بزرگ اجتناب کنیم؟ | دربارهٔ کتابهای بیمخاطب
- پیشنهاد مطالعه | کتاب استادان و نااستادانم | عبدالحسین آذرنگ
- پیشنهاد مطالعه | کتاب ابوالمشاغل – نادر ابراهیمی
- کتاب از گوشه و کنار ترجمه | علی صلحجو
- پیشنهاد مطالعه | کتاب حدیث نفس | حسن کامشاد
- پیشنهاد مطالعه | کتاب میم و آن دیگران – محمود دولت آبادی
- پیشنهاد مطالعه | کتاب خودم و مسائل مهم تر – چارلز هندی
- نقش هایی به یاد | گذری بر ادبیات خاطره نویسی
- کتاب اخلاق نوشتن | حسین معصومی همدانی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : کاربر سابق
تداعی و تشبیه:
از رمان بازی بی گناهان| رائول ارخمی(+)
«قانون یا رعایت میشود یا رعایت نمیشود، مثل زنها که نمیتوانند کمی حامله باشند؛ یا حامله هستند یا نیستند»
مقایسه و تضاد:
از یادداشت میعاد در لجن| سعید عقیقی(+)
حق این است که وقتی از کنار تابلوهای تبلیغاتی یا سردر سینماها میگذریم، از دیدن این تصاویر عنیف و حماقت مستولی بر ذهن و زبان سازندگانشان سرمان را از خجالت پایین بیندازیم و بگذریم و دلمان را به فروش بلیتها خوش کنیم و خود را فریب بدهیم که «چرخ سینما باید بچرخد» و سینمای «پُرمخاطب»ی داریم. انگار پدری بهجای کوشش در جهت فراهمکردن رفاه دختر تازهبالغاش، او را روانهی خیابانها کند تا خرج خودش را دربیاورد و استدلالاش این باشد که «چرخ زندگی باید بچرخد» و دل خوش دارد به اینکه دختر «پُرمخاطب»ی دارد! این توهینآمیزترین جملهایست که میتوان نثار دوستداران سینما کرد. مگر فروشندگان این کالاهای کریه که ظاهر و باطن خفتبارشان راه را بر هرگونه تفکر بسته است، خدمتگذار چیزی جز جیب گشاد خود بودهاند؟ آیا با اینهمه سرمایه و مشتری که از آن دم میزنند، ذرهای بر کیفیت مهملاتشان افزودهاند؟ یا بدتر، سوراخ دعا را یافتهاند و اراجیفِ رقتانگیزشان از فیلمفارسیهای دههی ١٣٣٠ هم عقبافتادهتر و حماقتبارتر به نظر میآید؟ این همان دروغ بزرگی نیست که برای سرکیسهکردن بینندگانمان به خوردشان میدهیم؟
توصیفی و تشریحی:
از یادداشت فریاد استخوان| سعید عقیقی(+)
این یادداشت، در پی نقد جزییات فیلم کیانوش عیاری نیست. ستایشی است از همان صحنهای که نمایش فیلم را پنجسال به تعویق انداخت؛ همان صحنهای که اگر نباشد، خانه پدری دیگر خانه پدری نیست. فیلمی است ترسو و حقیر و نانبهنرخروزخور و محافظهکار و بیسروته؛ از جنس فیلمهای محبوب دوستداران میزهای بزرگ و صندلیهای گردان چرمی. پدر (مهران رجبی) پسرش را وامیدارد که دخترش را بکشد و در این وضعیت، هم اصرار میکند و هم میگرید. هرکس خودش را پدر تصور کند، بیتردید از مشاهده این صحنه شرمسار خواهد شد، و هرکس معتقد است چنین پدرانی وجود نداشته و ندارند، بد نیست نگاهی به صفحه حوادث روزنامهها بیندازند. فیلم درباره یکاشتباه تاریخی بزرگ است؛ اشتباهی بزرگتر از جنایت خشن آغاز فیلم. خانه پدری درباره ریاکاری و پنهانکاریای است که وقتی قرار است اتفاق بیفتد، مجبور است جنایت را به دروغهای شاخدار تاریخی وصل کند و نسلها را بفریبد. اما چیزی به نام وجدان هست که صحنه فریاد استخوان را به تجربهای شگفتانگیز بدل میکند. با تیغهکردن دیوار، حقیقت عوض نمیشود. آن صحنه، سبب میشود که «وجدانشُمار» ذهن به راه بیفتد و تا وقتی فیلم در ذهن بینندگانش زنده است، از پا نایستد. به اینسان، تمام وسیلهها، از قالی نیمهکاره ملوک و آن هاوندستی (ابزار جنایت) بگیرید تا آمر و عامل خشونت، تمامشان در رخداد خشونتبار زیرزمین کارآمد یا مسوولند. شاید هیچفیلم و صحنهای در سینمای ایران، تا این حد علیه خشونت شمشیر نکشیده و بابتش تاوان نداده باشد. فیلم دارد از جنایتی حرف میزند که در صورت وقوع، نسلاندرنسلش را با خود درگیر میکند و تا زمانی که وجدان به فریاد استخوان نرسیده، نمیتواند آرام بگیرد. بسیاری از عادتها، مثل جنایت، لاپوشانی، دروغ و خدعه، در فیلم رشد میکنند و بزرگ میشوند و اصلا مهم نیست که ما بخواهیم یا نخواهیم صدای فریاد استخوان را بشنویم.