Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


ساختار هزینه در مدل کسب و کار


تعریف ساختار هزینه چیست؟ چرا ساختار هزینه در مدل کسب و کار مهم است؟

ساختار هزینه (Cost Structure) از جمله اصطلاحات کلیدی در طراحی و تحلیل مدل کسب و کار است.

البته این اصطلاح با مطرح شدن موضوع کارآفرینی و مدل کسب و کار به وجود نیامده و متخصصان حسابداری و مدیریت مالی، همواره به آن توجه داشته‌اند. اما از آن‌جا که افراد کارآفرین، معمولاً جنبه‌های عملیاتی و اجرایی کسب و کار خود را در سایه‌ی هیجان ایده‌پردازی و رویاسازی‌های خود فراموش می‌کنند، لازم است به آن‌ها مدام یادآوری شود که به ساختار هزینه و ظرافت‌ها و چالش‌های آن نیز توجه کنند.

به همین علت، در اغلب الگوهایی که برای توصیف و تحلیل مدل کسب و کار در نظر گرفته می‌شود، بخشی هم به ساختار هزینه اختصاص پیدا می‌کند.

استروالدر هم در بوم مدل کسب و کار خود، بخشی را به ساختار هزینه در مدل کسب و کار اختصاص داده است:

جایگاه ساختار هزینه در بوم مدل کسب و کار کجاست؟ در ادامه‌ی این درس به سه نکته درباره‌ی ساختار هزینه می‌پردازیم:

  • مفهوم کلی ساختار هزینه
  • ساختار هزینه در بوم مدل کسب و کار
  • نکاتی در تحلیل ساختار هزینه

مفهوم کلی ساختار هزینه

حتی بدون توضیح هم می‌توانید مفهوم ساختار هزینه را حدس بزنید:

ساختار هزینه به این نکته اشاره دارد که سهم هر یک از هزینه‌های مختلف در کل هزینه‌ی کسب و کار چقدر است.

ساختار هزینه را می‌توان برای:

  • یک مقطع زمانی مشخص (مثلاً یک‌سال)
  • یک محصول خاص (سهم هر هزینه در قیمت تمام شده‌ی محصول)
  • خطوط تولید یک کارخانه
  • هزینه‌های یک صنعت مشخص (مثلاً ساختار هزینه در صنعت داروسازی یا تولید تراشه‌های الکترونیکی)

یا هر فعالیت اقتصادی دیگر، محاسبه کرد.

توجه به ساختار هزینه، تصویر بهتری از چارچوب کسب و کار ترسیم کرده و به مدیریت هزینه در کسب و کار نیز کمک می‌کند (چون می‌توانیم تشخیص دهیم که نقاط اهرمی برای کاهش هزینه در سیستم کجاست).

توجه داشته باشید که محاسبه ساختار هزینه کاملاً قراردادی است و بسته به این‌که چه سرفصل‌هایی برای هزینه تعریف کنید، گزارش ساختار هزینه می‌تواند بسیار متفاوت باشد.

به دو مثال زیر توجه کنید:

مثال اول – نگاه حسابداری به ساختار هزینه‌ی تولید یک قطعه

واحد حسابداری در یک کارخانه‌ی تولیدکننده‌ی فرضی قطعات صنعتی، ممکن است ساختار هزینه‌ی تولید یک قطعه را به صورت زیر برآورد کند:

  • مواد اولیه در حدود ۵۸٪
  • انرژی مصرفی (شامل گاز و برق و آب) در حدود ۵٪
  • هزینه‌ی نیروی انسانی در حدود ۱۶٪
  • استهلاک منابع کارخانه (تجهیزات خط تولید، استهلاک انبار و سایر منابع سرمایه‌ای) حدود ۳٪
  • هزینه‌های فروش در حدود ۸٪
  • سایر هزینه‌ها ۱۰٪

واضح است که می‌توان از نموداری به شکل زیر نیز برای نمایش ساختار هزینه استفاده کرد:ترسیم نمودار ساختار هزینه

مثال دوم – نگاه مدیریتی به طراحی کلی یک خودرو

مدیر یک شرکت خودروسازی که قصد دارد از خودروسازی سنتی به سمت تولید خودروهای الکتریکی با باتری حرکت کند، ساختار هزینه را بر اساس مولفه‌های دیگری می‌بیند (+).

وضعیت فعلی:

  • شاسی (۹ تا ۱۲ درصد)
  • بدنه (۱۱ تا ۲۰ درصد)
  • نیروی محرکه (۲۲ تا ۲۴ درصد)
  • تجهیزات (۳۰ تا ۳۷ درصد)
  • سایر موارد (۱۵ تا ۲۰ درصد)

خودرو با محرک باتری:

  • مجموعه‌ی باتری (۳۵ تا ۵۰ درصد)
  • شاسی (۴ تا ۹ درصد)
  • بدنه (۷ تا ۱۹ درصد)
  • نیروی محرکه (۸ تا ۲۰ درصد)
  • تجهیزات (۱۱ تا ۲۷ درصد)
  • سایر موارد (۵ تا ۱۵ درصد)

همان‌طور که می‌بینید در مثال دوم، مولفه‌ها به سرفصل‌های متعارف حسابداری نزدیک نیستند. موضوع بحث هم، به مواردی مثل تأمین مالی و استهلاک دارایی‌های سرمایه‌ای و مانند این‌ها مربوط نیست. بلکه هدف، مقایسه‌ی ساختار هزینه‌ی تقریبی دو طراحی متفاوت است.

همین مدیر، ممکن است در کشوری مثل ایران، ساختار هزینه را به صورت هزینه‌ی ارزی و ریالی تقسیم کند و ساختار هزینه محصولات را از این زاویه ببیند.

پس ما به جای این‌که از ساختار هزینه‌ی درست و نادرست صحبت کنیم، باید به این فکر باشیم که ساختار هزینه مناسب که بتواند دغدغه‌ها و اولویت‌های ما را منعکس کند، کدام است.

ساختار هزینه در بوم مدل کسب و کار

استروالدر در کتاب بوم مدل کسب و کار خود، به شکلی دقیق به موضوع ساختار هزینه نپرداخته است.

محدودیت در دسترسی کامل به این مجموعه درس

دسترسی کامل به این درس و ۳۱ درس دیگر دربارهٔ مدل کسب و کار برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۴۱۹۳ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۲۰۵۴ تمرین در درس‌های مدل کسب و کار ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژه متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های مدل کسب و کار و ۶۴ درس دربارهٔ کارآفرینی به هزاران درس دیگر از جمله مباحث زیر دسترسی خواهید داشت:

مدیریت کسب و کار (MBA) | استارتاپ | ارزش آفرینی

  استراتژی | تفکر سیستمی | فنون مذاکره

  کوچینگ مشاوره مدیریت  | مدیریت جلسه

  آموزش فروش | سواد دیجیتال | دیجیتال مارکتینگ

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

تمرین و مشارکت در بحث

آیا در کسب و کار خود یا کسب و کارها و صنایعی که می‌شناسید، مثال، توضیح یا تجربه‌ای دارید که به دوستان‌تان در درک بهتر مفهوم ساختار هزینه کمک کند؟

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    محمد تقی امینی ، امیر موسوی ، محمد میلادی ، محمدرضا نعیمی ، آتا ناصر

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدل کسب و کار به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مدل کسب و کار
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۶ نظر برای ساختار هزینه در مدل کسب و کار

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : مهدی جلالی

    برای حل تمرین این درس، به یکی از سررسیدهای قدیمی که چند سال پیش، ابتدای راه اندازی کارگاه تولید درب ضدسرقت، محاسباتی در آن انجام داده بودم مراجعه کردم، و البته مقداری هم از آموخته های این درس به آن اضافه کردم.

    چند سال پیش که به تازگی کارگاه تولید راه اندازی کرده بودیم، آگاهی از هزینه تمام شده محصول برای ما خیلی مهم بود. خاطرم هست که محاسباتمان را اینطور انجام میدادیم:

    - هزینه خرید متریال اولیه، درصورتیکه همه آنرا بصورت نقد تهیه کنیم: 5،000،000 ریال

    - اگر فرض کنیم که هدف ما تولید 100 لنگه درب ضدسرقت باشد، سایر هزینه های تمام شده برای تولید هرمحصول را باید به این صورت محاسبه کنیم:

    1- برای تولید ماهانه 100 لنگه درب، نیاز به 3 نفر نیروی کار ماهر (استادکار) با حقوق ماهانه 40،000،000 ریال هست. در مجموع 120،000،000 ریال و برای هر لنگه درب، 1،200،000 ریال.

    2- چهار نفر کارگر ساده نیاز داریم، که حقوق ماهیانه هریک را با احتساب مزایا و پاداش و حق بیمه، 30،000،000 ریال در نظر گرفتیم. در مجموع 120،000،000 ریال، و برای هرلنگه درب 1،200،000 ریال.

    3- احتیاج به دو نفر نیروی اداری با حقوق ماهانه 40،000،000 ریال، و در مجموع 80،000،000 ریال، که به ازاء هر لنگه درب می شود 800،000 ریال.

    4- دو نفر شریک بودیم. تصمیم گرفتیم برای خودمان ماهانه 50،000،000 ریال و در مجموع 100،000،000 ریال برداشت کنیم. یعنی به ازاء هر لنگه درب 100،000 ریال.

    5- هزینه های مربوط به اجاره کارگاه، و آب و برق و گاز و تلفن، در مجموع 50،000،000 ریال که بابت هر لنگه درب می شود، 500،000 ریال.

    6- هزینه های مربوط به حمل و نقل مواد اولیه و سرویس پرسنل هم در مجموع 200،000 ریال براورد شد.

    7- سایر هزینه ها شامل مالیات، ضایعات و خرابی مواد اولیه، استهلاک ماشین آلات و ابزارها، به ازاء هر لنگه درب 250،000 ریال براورد شد.

    8- یکی از هزینه هایی که براورد صحیحی در مورد آن نداشتیم، و از ابتدا با روش بودجه بندی آنرا مشخص و تعیین کردیم، هزینه بازاریابی و تبلیغات بود. به اینصورت که از ابتدا مشخص کردیم برای این آیتم، ماهانه 50،000،000 ریال کنار خواهیم گذاشت. یعنی برای هر لنگه درب 500،000 ریال.

    به این ترتیب، هزینه تمام شده هر محصول برای ما عبارت بود از: 10،650،000 ریال.

    ساختار هزینه برای محصول مورد نظر ما، به این صورت بود:

    هزینه خرید مواد اولیه، 47 درصد.

    هزینه پرسنل تولید، 22.5 درصد

    هزینه پرسنل اداری، 7.5 درصد

    هزینه حقوق شرکاء (مدیران)، 9.5 درصد

    هزینه بازاریابی و تبلیغات، 4.5 درصد

    سایر هزینه ها، 9 درصد

    با این عدد اصلا نمیتوانستیم در بازار رقابت کنیم. رقبای ما تقریبا با همین مبلغ در بازار حضور داشتند. اگر میخواستیم گرانتر بفروشیم که از همان ابتدا باید عطای کار را به لقایش می بخشیدیم. و اگر میخواستیم با همین قیمت تمام شده بفروشیم، و به امید پایین آوردن هزینه ها در ادامه باشیم، ریسک کار بسیار بالا بود.

    فکر کردیم اگر بتوانیم هزینه ها را فقط 10 درصد کاهش بدهیم، آنوقت می شود رقابت کرد. اما هرچه بالا و پایین کردیم، نه در خرید مواد اولیه میتوانستیم صرفه جویی کنیم، نه در سایر هزینه ها، که تقریبا حداقل ها برای آن در نظر گرفته شده بود.

    با کمی مشورت، و بررسی بیشتر به این نتیجه رسیدیم که در همین محل، با همین ابزار آلات و همین تعداد پرسنل، میتوانیم تولید را حداقل 50 درصد افزایش بدهیم. یعنی به جای 100 لنگه در ماه، 150 لنگه تولید کنیم؛ به این شرط که بودجه بازاریابی و تبلیغات، 2 برابر شود. یعنی از 50 میلیون ریال در ماه به 100 میلیون ریال در ماه افزایش پیدا کند. از بین سایر هزینه ها هم فقط هزینه حمل و نقل مواد اولیه بود که تقریبا به همان نسبت افزایش پیدا میکرد.

    با یک حساب سرانگشتی، در حالت جدید، قیمت تمام شده به ازاء هر محصول به این صورت محاسبه می شد:

    - هزینه خرید مواد اولیه، 5،000،000 ریال

    - هزینه نیروی کار ماهر، 800،000 ریال

    - هزینه نیروی کار ساده، 800،000 ریال

    - هزینه نیروی اداری، 540،000 ریال

    - هزینه های مربوط به محل کارگاه، 340،000 ریال

    - هزینه های مربوط به حمل و نقل مواد اولیه، 300،000 ریال (5 درصد افزایش)

    - هزینه حقوق شرکاء (مدیران)، 670،000 ریال

    - هزینه تبلیغات و بازاریابی، 1،000،000 ریال

    - سایر هزینه ها، 170،000 ریال

    به این ترتیب هزینه تمام شده هر لنگه درب، 9،620،000 ریال در می آمد. یعنی 10 درصد کمتر از حالت قبل. این تغییرات باعث می شد که بتوانیم با بقیه رقابت کنیم.

    البته، امروز خوشبختانه انقدر تجربه کسب کرده ایم که برای رقابت با دیگران، دچار بازی قیمت نمی‌شویم؛ و سعی می‌کنیم در زمینه های دیگری دنبال مزیت رقابتی باشیم. به این علت که در گذشته، تلاش برای کاهش دادن قیمت تمام شده، همیشه با چالشهایی برای ما همراه بود که گاهی اوقات به شدت باعث ضرر ما شد.

     

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .