روش صحیح عذرخواهی | معذرت خواهی تاثیرگذار چگونه انجام میشود؟

عذرخواهی کردن معمولاً برای کسی که وادار به عذرخواهی میشود چندان خوشایند نیست. شاید در خلوت خود به سادگی بپذیریم که اشتباه کردهایم، اما اقرار به این اشتباه و به دنبال آن، ابراز شرمندگی و تقاضا برای بخشش واقعاً سنگین است.
اما با همهی این سختیها، همهی ما بارها و بارها عذرخواهی کردهایم. معذرت خواهی دستاوردهای متعددی دارد که اهمیت آنها، دشواری عذرخواهی را تحملپذیر میکند.
سادهترین دستاورد معذرت خواهی جنبهی اخلاقی آن است: اینکه وجدان ما سبکتر میشود و خواب راحتتری خواهیم داشت. اما این تنها دستاورد عذرخواهی نیست.
حفظ رابطه یکی دیگر از انگیزههای عذرخواهی است. رابطهها – چه از نوع دوستانه و عاطفی و چه رابطهی کاری – یکی از مهمترین سرمایههای ما هستند و حفظ بسیاری از این رابطهها آنقدر ارزش دارد که درد و رنج و فشار معذرت خواهی را تحمل کنیم. مبالغه نیست اگر بگوییم «حفظ دوستی» بدون توانایی «معذرت خواهی از دوست» عملاً غیرممکن است. چون دیر یا زود، همهٔ ما اشتباهاتی در رابطه مرتکب میشویم و باید بر این توانایی مسلط باشیم.
تلاش برای حفظ و بازیابی برند شخصی هم انگیزانندهی دیگری است که میتواند ما را به عذرخواهی ترغیب (یا شاید وادار) کند. ساختن برند شخصی بسیار پرهزینه و زمانبر است، اما اشتباههای ساده میتوانند بخش مهمی از این سرمایهی دیریاب و دشواریاب را تخریب کنند. به همین علت، جدا از عذرخواهیهایی که در محیط خود و در ارتباط با دوستان و آشنایانمان تجربه میکنیم، هر از چند گاهی عذرخواهی یک بازیگر، اندیشمند، سلبریتی یا – اگر خوششانس باشیم – یک مقام سیاسی را میبینیم و میشنویم. انتشار نامه عذرخواهی یا پیام معذرت خواهی رسمی اگر به شکل درست و حرفهای انجام شود، میتواند بخشی از اعتباری را که در اثر رفتار و گفتار اشتباه از دست رفته جبران کند.
اکنون فرض کنیم به نتیجه رسیدهایم که باید عذرخواهی کنیم. برای عذرخواهی باید چه شیوهای را بهکار بگیریم؟ نحوه عذرخواهی چگونه باشد که هدف ما (سبک شدن وجدان، حفظ رابطه، حفظ برند) تأمین شود؟ آیا میتوان الگویی را به عنوان روش صحیح عذرخواهی تعریف کرد؟
این درس از سلسله درسهای مهارت ارتباطی را به عذرخواهی مودبانه اختصاص دادهایم. موضوعی که میتوان آن را زیرمجموعهای از حوزهی روانشناسی اجتماعی و نیز دغدغهی مهمی در مهارت مذاکره تلقی کرد.
مطالعات علمی درباره معذرت خواهی
اولین سوالی که احتمالاً به ذهنتان میرسد این است که آیا دربارهی عذرخواهی به شکل علمی هم مطالعه شده و یا اینکه باید صرفاً به تعدادی توصیهی تجربی اکتفا کنیم؟
پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشته باشیم که عذرخواهی انواع زیادی دارد. عذرخواهی در رابطه عاطفی با عذرخواهی یک سازمان از مردم تفاوت دارد. همچنانکه عذرخواهی یک سلبریتی از مخاطبانش با عذرخواهی کارشناس مرکز تماس یک شرکت از یک مشتری تفاوت خواهد داشت. این تنوع باعث میشود که انتظار ما از مطالعات دانشگاهی بالا برود و علاقهمند باشیم با توصیههایی مواجه شویم که طیف گستردهی عذرخواهیها را شامل شود.
جستجوی کوتاهی در مقالات و نشریات تخصصی در حوزهی روانشناسی اجتماعی و مهارت ارتباطی نشان میدهد که در این زمینه کارهای علمی و تحقیقات متعددی انجام شده است. اما تعداد و تنوع این تحقیقات کمتر از چیزی است که انتظار میرود.
اروینگ گافمن (Erving Goffman) یکی از نخستین کسانی است که در این زمینه مطالعهی جدی انجام داد و حدود نیم قرن پیش نتایج آن را منتشر کرد (+). گافمن عذرخواهی افراد بسیاری را گردآوری کرد و سعی کرد اجزای ضروری برای معذرت خواهی درست را استخراج کند.
بعد از او این مطالعات ادامه پیدا کردند و محققان مختلف کوشیدند فاکتورهای مختلف در عذرخواهی درست و مناسب را استخراج کنند (+/+). بعضی هم به شکل تخصصی به معذرخواهی در شرایط خاص (مثلاً ناتوانی یک شرکت در ارائهی خدمت مناسب) پرداختند (+).
رُی جی لوییکی (که کتاب مذاکره او را در متمم معرفی کردهایم) هم تحقیق ارزشمندی در این زمینه انجام داده که یک منبع مهم برای یادگیری روش عذرخواهی صحیح محسوب میشود (+).
در این درس قصد داریم برخی از مهمترین نکات مطرح شده در تحقیقات مورد اشاره را با هم مرور کنیم.
روش صحیح عذرخواهی | چند نکته برای معذرت خواهی موثر
در یک عذرخواهی خوب ترجیحاً باید تمام موارد زیر رعایت شود. البته حتی اگر یکی از این نکات را هم رعایت کنیم، یک گام به پیش برداشتهایم. اما چه بهتر که همهی آنها را به خاطر بسپاریم و بکوشیم در پیام عذرخواهی خود لحاظ کنیم:
ابراز پشیمانی
ابراز پشیمانی فقط یک کلمه یا یک جمله نیست. اینکه بگوییم «من پشیمانم» اثر چندانی ندارد.
کمی به معنای پشیمانی فکر کنید. وقتی میگویید من از این یا آن تصمیم خود پشیمانم منظورتان چیست؟ منظورتان این است که اگر به گذشته برگردم و دوباره آن تصمیم پیش روی من باشد، به شکل دیگری فکر میکنم و گزینهی متفاوتی را انتخاب خواهم کرد.
این دقیقاً همان حرفی است که باید صریح و شفاف به طرف مقابل بگویید:
- اگر به گذشته برگردم، هرگز این جمله را نمیگوییم
- اگر دوباره به دیروز برگردم، با آن فرد تماس نمیگیرم
- الان که فکر میکنم، آن کلمه هرگز نباید بر زبانم میآمد
- من باید تو را به آن جلسه دعوت میکردم
پذیرش مسئولیت
لوییکی تأکید میکند که پذیرش مسئولیت، مهمترین نکته در عذرخواهی است. پذیرش مسئولیت به این معناست که من به شما میگویم: «من مسئول اتفاق بدی هستم که افتاده و اشتباه من باعث شده که الان در این وضعیت باشیم.»
گاهی اوقات ما عذرخواهی و ابراز تأسف میکنیم. اما به شکل تلویحی یا صریح تأکید داریم که بخشی از مسئولیت (یا شاید همهی مسئولیت) بر عهدهی طرف مقابل است.
مثلاً یک سلبریتی تأکید میکند که: «من که قطعاً منظورم این نبود و میخواستم حرف دیگری بزنم و شما هم اگر سابقهی من را میدانستید یا کمی دقت میکردید، حتماً منظورم را میفهمیدید. اما به هر حال، چون منظور من را نفهمیدید من عذرخواهی میکنم.»
این شکل از عذرخواهیها معمولاً طرف مقابل را بدهکار میکنند. در حدی که او احساس میکند حالا باید به خاطر مقصر بودن در شکلگیری این اتفاق تلخ، او هم به سهم خود معذرتخواهی کند.
ماجرا چگونه پیش رفت؟
وقتی از «ماجرا» حرف میزنیم باید به خاطر داشته باشیم که این ماجرا دو بخش دارد:
- آنچه در ذهن من میگذشته و باعث شده که چنان تصمیمی بگیریم یا چنان حرفی بزنم و چنان رفتاری نشان بدهم
- آنچه در اثر رفتار یا گفتار اشتباه من به وجود آمده و در واقع، تبعاتی که رفتار و گفتار من داشته است
بسیاری از ما بیشتر روی بخش اول متمرکز میشویم. حتی در بخش اول هم بیشتر از توصیف، حالت دفاعی به خود میگیریم: «من میخواستم به تو لطف کنم که آن کار را کردم، حالا نتیجه به شکلی شده که تو ناراضی هستی.»
در معذرت خواهی بهتر است بیشتر به بخش دوم بپردازیم::
- «میدانم که با رفتار من، تو احساس بدی پیدا کردی و به نتیجه رسیدی که من برای دوستی چندسالهمان ارزش قائل نیستم.»
- «میفهمم که حتماً آن روز بسیار عصبانی شدهای و حق هم داشتی.»
- «کاملاً درک میکنم که جلوی بقیهی دوستانمان شرمنده شدی در حالی که لازم نبود من آن حرفها را آنجا در جمع بزنم.»
البته همچنان ممکن است بخواهید دربارهی انگیزهی خود حرف بزنید و بخواهید ثابت کنید که نیتتان خیر بوده است. اما مطمئن باشید که این کار را در کنار «مسئولیتپذیری» انجام میدهید: «من میخواستم به تو لطف کنم و الان میفهمم که رفتارم حماقتآمیز بوده و کاملاً نتیجهی عکس داشته است.»
نه اینکه بگویید: «من میخواستم به تو لطف کنم و فکر نمیکردم چنین برداشتی بکنی.» (در این جمله، مسئولیت بر گردن مخاطب افتاده است).
تأکید بر اینکه چنین رفتاری تکرار نخواهد شد
ما معذرتخواهی نمیکنیم که «شمارندهی خطاهایمان صفر شود» و از فردا بتوانیم به تکرار همان خطا بپردازیم. ما عذرخواهی میکنیم تا طرف مقابل مطمئن شود که چنین خطایی تکرار نخواهد شد.
در بعضی موارد میتوانیم به شکل مطلق چنین حرفی را بگوییم. مثلاً کارشناسی که اطلاعات مشتریان شرکت را به شرکت رقیب داده و اکنون مدیر، به خاطر سابقهی ارزشمندش یا هر ملاحظهی دیگری، او را اخراج نکرده و میبخشد.
در چنین شرایطی قطعاً باید کارشناس تأکید کند که هرگز و تحت هیچ شرایطی، چنین اشتباهی تکرار نخواهد شد.
اما مواردی هم وجود دارد که نمیتوانیم به طور مطلق چنین وعدهای بدهیم. مثلاً کارشناسی را در نظر بگیرید که در گزارش خود دچار خطای سهوی شده و عددی را اشتباه گزارش کرده است.
این جمله که «شما هرگز چنین خطاهایی را دوباره نخواهید دید» بیش از حد مطلق است و هر چقدر هم کارشناس تلاش کند، ممکن است چنین اتفاقی دوباره بیفتد.
در چنین شرایطی بهتر است پیام ما واقعبینانه باشد. مثلاً ممکن است کارشناس بگوید: «من تمام تلاشم را به کار میگیرم که چنین خطایی تکرار نشود. اجازه نمیدهم به سادگی اتفاق مشابهی بیفتد و دردسرساز شود. سعی میکنم از همکارانم بخواهم گزارشم را بخوانند و بررسی کنند تا احتمال بروز چنین اتفاقی به شدت کاهش پیدا کند.»
بگویید که برای ترمیم رابطه و جبران خطا آمادهاید
بسیاری از اشتباهها به سادگی و با یک عذرخواهی به پایان نمیرسند. ممکن است اشتباه شما برای طرف مقابل هزینههای مادی و معنوی ایجاد کرده باشد.
مهم است که در عذرخواهی خود تأکید کنید که برای جبران خطای خود، پوشش دادن خسارات (تا حد امکان) و ترمیم رابطه آمادهاید.
اگر در یک مهمانی پیش چشم دوستانتان حرف نامناسبی زدهاید، ممکن است مجبور شوید یک مهمانی دیگر برگزار کنید و پیش چشم همان دوستان عذرخواهی کنید.
اگر در حضور کارفرمای یک پروژه از ضعفها و ناتوانیهای یک شرکت گفتهاید و در توصیفات خود اغراق کردهاید، لازم است جلسهی دیگری برگزار شود و به نادرستی حرفهای خود اعتراف کنید.
اگر در اثر سهلانگاری شما گوشی همکارتان از روی میز افتاده و صفحهی آن شکسته، باید برای پیگیری تعمیر و پرداخت هزینههای تعمیر آن وقت بگذارید.
معذرت خواهی در قالب کلمات یک گام مهم در عذرخواهی و ابراز پشیمانی است. اما کار شما در اینجا تمام نمیشود و باید فرایند عذرخواهی را تکمیل کنید.
عذرخواهی خوب باید پرهزینه باشد
از جملهی جالبترین مطالعات در زمینهی عذرخواهی این است که عذرخواهی موثر بهتر است پرهزینه باشد تا برای طرف مقابل باورپذیر شود.
وقتی قطعهی یک خودروِ کاملاً نو خراب است و مشتری مجبور میشود چند بار به تعمیرگاه رفت و آمد کند، اینکه صرفاً یک قطعهی سالم جایگزین کنیم و بگوییم «شما از خدمات گارانتی بهرهمند شدید» نمیتواند او را راضی کند. شرکت باید نشان دهد که حاضر است برای به دست آوردن دل مشتری هزینهی بیشتری بدهد (شاید هزینهی رفت و برگشت یا یک هدیهی ویژه).
وقتی یک کسب و کار پرمخاطب در مقیاس ملی مشکلی در خدمترسانی پیدا میکند، صرفاً اعلام این نکته در قالب یک استوری اینستاگرامی یا ارسال پیامک عذرخواهی ممکن است نتواند رضایت مشتریان را تأمین کند. شاید مردم انتظار داشته باشند این شرکت هزینه کند و در رسانههای بزرگ (روزنامه، تلویزیون و …) آگهیهایی با مضمون عذرخواهی منتشر کند.
البته هزینه صرفاً به معنای هزینهی مادی نیست.
وقتی شما در صفحات خود در شبکههای اجتماعی یا در کامنتهای خود به کسی توهین میکنید یا در مورد او قضاوت اشتباهی انجام میدهید، نمیتوانید با تماس تلفنی یا ارسال پیامک یا پیام مستقیم، از او عذرخواهی کنید. چون با این کار هزینهی خود را کاهش دادهاید. شما باید به شکل عمومی عذرخواهی خود را مطرح کنید تا مشخص شود که حاضرید هزینهی اشتباه خود را بپردازید.
هر چقدر برای عذرخواهی بیشتر هزینه کنید، طرف مقابل صداقت شما را راحتتر خواهد پذیرفت.
طلب بخشش کنید
از طرف مقابل صریحاً بخواهید که شما را ببخشد. «من معذرت میخواهم» جملهی خوبی است اما کافی نیست. «تقاضا میکنم / انتظار دارم / خواهش میکنم من را ببخشید» جملهی دیگری است که باید بر زبان بیاورید.
درخواست بخشش میتواند این پیام را بدهد که شما «طرف مقابل را در جایگاه بالایی میبینید و برایش ارزش قائلید» و حاضرید از او «درخواست» داشته باشید.
اول حرفهای طرف مقابل را بشنوید
در بسیاری از کتابها و مقالات مرتبط با عذرخواهی با این جمله مواجه میشوید که: «در عذرخواهی عجله نکنید. عذرخواهی زودهنگام اثربخشی کمتری دارد.»
از این جمله گاهی به اشتباه چنین برداشت میشود که وقتی فهمیدیم اشتباه کردهایم نباید سریع عذرخواهی کنیم و بنشینیم تا زمان بگذرد و وقتی آبها از آسیاب افتاد، عذرخواهی خود را مطرح کنیم.
اما اصل ماجرا چیز دیگری است: گاهی اوقات در رابطهی عاطفی (زندگی شخصی) یا رابطه با مشتری (کسب و کار) رفتار اشتباهی انجام میدهیم و طرف مقابل از رفتار ما آسیب میبیند.
او ممکن است علاقه داشته باشد دربارهی این آسیب حرف بزند و بگوید که چه لطمههایی خورده است. اگر سریع حرف او را قطع کنیم و بگوییم: «بله. بله. درست میگویی. من اشتباه کردم» ممکن است چنین تلقی شود که حتی حوصله یا تحمل شنیدن تبعات اشتباه خود را ندارید.
با گوش دادن، طرف مقابل را آرام میکنید و اجازه میدهید که از نگاه خودش، تصویری از خطای شما و تبعات آن ترسیم کند.
حالا پس از گوش دادن به حرفهای او میتوانید عذرخواهی کنید و نشان دهید که از آنچه در اثر اشتباه شما روی داده متأسفید.
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین و مشارکت در بحث
به مواردی که دیگران از شما عذرخواهی کردهاند فکر کنید. آیا نمونه یا نمونههایی را به خاطر میآورید که بسیار موفق بوده باشد؟ یعنی واقعاً آنها را بخشیده باشید و رضایتتان تأمین شده باشد؟
چه رفتار یا ویژگی یا نکتهای در آن عذرخواهی (روش عذرخواهی یا کلمات و متن عذرخواهی) بوده که باعث شده آن معذرت خواهی موثر واقع شود؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارتهای ارتباطی و زبان زندگی به شما پیشنهاد میکند:
- مهارتهای ارتباطی (نقشه راه یادگیری)
- جستجوی نقاط ضعف ارتباطی: من در کدام بخش از مهارتهای ارتباطی نیازمند بهبود هستم؟
- ماتریس توانایی های ارتباطی
- فایل صوتی درباره مهارت ارتباطی | ارتباط، زبان زندگی است
- تاریخچه ارتباطات انسانی و تغییر انتظارات انسانها از مهارت ارتباطی
- قوانین مورفی در ارتباطات
- منظور از ارتباط موثر یا ارتباط اثربخش چیست؟ موانع ارتباط موثر کدامند؟
- چند نکته در مورد مهارت گوش دادن فعال و موثر
- خودافشایی چیست؟ | چگونه با خودافشایی مدیریتشده روابط خود را تقویت کنیم؟
- مهارت سوال پرسیدن | اصول، تکنیکها و روشهای طرح سوال
- مقایسه کلمات عینی و ذهنی
- اعتمادسازی در رابطه | آشنایی با روش های جلب اعتماد
- تعریف آسیب پذیری چیست؟ آیا باید بکوشیم آسیب ناپذیر باشیم؟
- پنجره جوهری | ابزاری برای شناخت بهتر خود و دیگران
- مهارت ارتباطی: زبان منفی – زبان مثبت
- عبارات توضیحی و استفاده از آنها در گفتگو، نگارش و مذاکره
- هر مقایسهای با نوعی قضاوت کردن همراه است
- جبر محیطی پنهان در گفتگوهای ما (مهارتهای ارتباطی)
- انواع سبک های ارتباطی | با هر سبک ارتباطی چگونه برخورد کنیم؟
- روش صحیح عذرخواهی | معذرت خواهی تاثیرگذار چگونه انجام میشود؟
- معرفی منابع: کتاب هفت چالش ارتباط دنیس ریورز
- کلمات و اصطلاحات مثبت جایگزین (یوفمیزم)
- درباره انتقاد کردن | چگونه انتقاد کنیم؟
- چرا در فضای آنلاین کمتر میتوانیم جلوی خودمان را بگیریم؟ | ODE چیست؟
- ارتباط دیجیتال | چند اصل برای بهبود کیفیت ارتباط ناهمزمان
- ویدئو کنفرانس | مزایا و معایب تماس تصویری چیست؟
- روش نوشتن نامه اداری | چند نکته درباره نامه نگاری و مکاتبات اداری
- سکوت قدرت درونگراها (قدرت سکوت) نوشته سوزان کین
- صراحت تمام عیار | راهنمایی برای ترکیب قاطعیت و انسانیت در محیط کار
- کتاب ارتباط بدون خشونت | زبان زندگی | مارشال روزنبرگ
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : جواد خوانساری
هیچ وقت فراموش نمی کنم آبان نود و هشت که اینترنت مملکت حدود دو هفته قطع شد و مردم در بهت و بی خبری مطلق بودند، وقتی که عاقبت شیر اینترنت رو قطره چکانی باز کردند و ما دوباره به دنیا متصل شدیم، من یکی از اولین جاهایی که سر زدم متمم بود.
و وقتی که صفحه متمم بالا اومد چشمم به پیامی افتاد با این مضمون که متمم به خاطر مشکلات مربوط به قطعی اینترنت پوزش خواسته و علاوه بر اون اعلام کرده به اندازه مدتی که دسترسی به اینترنت مقدور نبوده، اعتبار مشترکان متمم رو تمدید می کنه.
همش از خودم می پرسم چرا این پیام برای همیشه در ذهنم حک شد؟ به نظرم جوابش روشنه. در زمانی که هیچ مقام و مسؤلی نه تنها به عذرخواهی فکر نمی کرد بلکه با بیان بعضی حرفها بنزین روی آتیش می پاشیدند، عذرخواهی پُر هزینه متمم حکم آب روی آتیش رو داشت. و دست کم تونست جامعه مخاطبان خودش رو قدری تسکین بده.
یکی از تجربههای عذرخواهی دلچسب و موفق رو اخیرا در مورد دیجیکالا داشتم.
سفارشی داده بودم که از چند قلم کالای مختلف تشکیل میشد. یکی از فروشندهها نتونسته بود یکی از اقلام سفارش رو تامین کنه و در نتیجه این مورد از سفارش من حذف شد.
دیجیکالا همزمان با عذرخواهی و اعلام این موضوع از طریق پیامک، مبلغ اون کالا رو به حسابم واریز کرد. همچنین کد تخفیفی رو برام فرستاد تا در خریدهای سه ماه بعدیم ازش استفاده کنم.
تا اینجا همه چیز مطابق انتظار پیش میرفت.
اون روز علاوه بر دریافت پیامک، تماسی هم از جانب دیجی کالا داشتم که به دلیل سایلنت بودن گوشی نتونستم جواب بدم. حدود چند ساعت بعد دیجیکالا مجددا تماس گرفت و به صورت تلفنی موضوع رو برام شرح داد و در آخر مکالمه هم گفت که به منظور “دلجویی” از من، کد تخفیفی رو برام ارسال کرده.
این موضوع از چند جهت برای من جالب توجه بود.
اول اینکه دیجیکالا خودش فروشنده کالا نبود و فکر نمیکردم که بخواد به خاطر بدعهدی سایر فروشندهها تا این حد خودش رو مسئول بدونه.
دوم اینکه به پیامک اکتفا نکرده بودند و فرایندی برای دلجویی تلفنی از مشتریها ایجاد کرده بود. فرایندی که حتی در صورت پاسخ ندادن مشتری، خودش رو مسئول میدونست که باز هم تماس بگیره و مراتب عذرخواهیش رو از این طریق هم اعلام کنه.
مورد سوم لحن، ادبیات و حسی بود که از تماس گرفتم. فکر نمیکنم مشابه همچین تماسی رو از سایر کسب و کارهای شخصی برای اشتباهات بزرگتر از این دریافت کرده باشم. این مکالمه به حدی واقعی بود که احساس میکردم خود این فرد مرتکب اشتباه شده و از صمیم قلب به دنبال اینه که عذرخواهیش پذیرفته بشه.
مجموعه اینها باعث شد که خاطره خیلی خاصی برام رقم بخوره. شاید یک علت خاص شدنش این بود که دیجیکالا به عنوان یک پلتفرم، خیلی فراتر از حد تصورات من اقدام کرده بود.
از اون روز به بعد، چند تجربه نامطلوب از پشتیبانی سایر کسب و کارها داشتم و هربار با خودم میگفتم که دیجیکالا به خاطر همین کارهاست که منِ مشتری و میلیونها مثل من رو پیش خودش نگه میداره و شماها با این وضع پشتیبانیتون مشتریهاتون رو فراری میدین.
حتی این موضوع رو با چند نفر هم درمیون گذاشتم و از خدمات ویژه دیجیکالا تعریف کردم.
کاری که دیجیکالا با یک عذرخواهی انجام داد، خیلی بیشتر از هزار تا کد تخفیف و باشگاه مشتریان من رو به خودش وفادارتر کرد. فکر میکنم سایر کسب و کارها و افراد هم اگر ظرفیت عذرخواهی رو بشناسند، خیلی بیشتر و سریعتر ازش استفاده میکنند.
———————————————————————————————–
بعد از پاسخم به تمرین متمم، یکی دو موضوع در مورد عذرخواهی در ذهنم نقش بست که در ادامه به اونها اشاره میکنم:
آیا آماده عذرخواهی هستم؟
با توجه به محتوای این درس، به نظرم بعضی وقتها ما آماده عذرخواهی نیستیم. نه از ته دل مسئولیتمون رو قبول کردیم و نه مطمئنیم که در آینده این کار رو تکرار نمیکنیم و نه برای جبران آمادهایم.
حتی خیلی وقتها پیش میاد که پاسخمون برای سوال اول هم در خلوت خودمون منفیه. با خودمون میگیم اگه باز هم به گذشته برمیگشتم، همون کار رو میکردم.
صرفا میدونیم که بدون عذرخواهی قراره خیلی چیزها رو از دست بدیم و در یک کلنجار با ذهن محاسبهگرِ ذهنمون به این نتیجه میرسیم که شویی تحت عنوان عذرخواهی کردن برگزار کنیم.
فکر میکنم در این شرایط هیچ روش درستی برای عذرخواهی وجود نداره. چرا که به هیچ وجه آمادگی اون رو نداریم و احتمالا نتیجه این عذرخواهی معکوس از آب درمیاد.
شاید بهتر باشه با کنار هم قرار دادن عناوین این درس، یک چکلیست تحت عنوان آیا آماده عذرخواهی هستم درست کنیم و قبل از اقدام به عذرخواهی سنگهامون رو با خودمون وا بکنیم.
هر چقدر پول بدی، همونقدر هم آش میخوری
وقتی به عنوان «عذرخواهی باید پرهزینه باشد رسیدم»، یکم جا خوردم. خودم رو یادم اومد که در شرایطی که اقدام به عذرخواهی کردم (و آماده عذرخواهی بودم) باز هم دوست داشتم که مراسم عذرخواهی سریع تموم بشه. دوست داشتم که طرف مقابل بعد از شنیدن یک مونولوگ از طرف من به سرعت عذرخواهیم رو بپذیره و من رو از شرایط عذابدهندهای که در اون لحظه قرار دارم، نجات بده.
ولی الان میبینم که این رفتار و انتظار، چقدر میتونه اثربخشیِ عذرخواهیم رو پایین بیاره و حتی بیاثر کنه.
به عبارت دیگه، اگه عذرخواهی رو هزینهای بدونیم که برای خرید کالایی مثل ترمیم رابطه، برند شخصی و… پرداخت میکنیم، مثل هر خرید دیگهای به دنبال پرداخت کمترین قیمت هستیم. اما متاسفانه بعیده با هزینه کم، صاحب کالای با ارزشی بشیم.
چرا پذیرش مسئولیت اشتباه سخت است؟
نکتهی آخرم هم اینه که چرا خیلی وقتها حاضر نمیشیم در زمان عذرخواهی مسئولیتمون رو در قبال اشتباهی که کردیم تماما به عهده بگیریم.
فکر میکنم یکی از دلایل این رفتار این باشه که در سایر جنبههای زندگی هم مسئولیت کامل زندگی و رفتار و نگرشمون رو نپذیرفتیم. در نتیجه این رفتار به عذرخواهی ما هم سرایت میکنه.
وقتی من مرکز کنترلم بیرونی باشه و سهم کنشهای بیرونی رو در رفتار و وضعیتم بیش از حد در نظر بگیریم، نمیشه انتظار داشت در عذرخواهی هم خلاف این مدل ذهنی رفتار کنم.
مارک منسن تو کتاب همه چیز به فنا رفته میگه ما تو روابطمون دوست داریم همیشه تعادل برقرار باشه. الان کتاب رو ندارم که عینا نقل کنم اما مثالی که منسون میزنه چیزی تو این مایههاست:
فرض کنید یکی داره از کنارتون رد میشه و یهو الکی میزنه تو گوش شما. بعد هم به جای این که توضیحی بده، خیلی حق به جانب و بیتفاوت برخورد میکنه. احساس خیلی بدی پیدا میکنید. احساس این که الاکلنگ کج شده و طرف داره از بالا به پایین نگاهتون میکنه.
حالت اول اینه که شما هم میزنید تو گوشش.
حالت دوم اینه که طرف خیلی شرمنده میشه. عذرخواهی میکنه و شاید حتی بگه بیا یه نهار مهمون من که خب دیگه خیلی خوشخوشانتون میشه.
در هر دو حالت تعادل به شکلی برقرار شد.
اما حالت سوم اینه که یهو میبینیم طرف برای جبران، یه خونه واسهمون خریده. حالا در بهترین حالت (اگه فرض نکنیم کاسهای زیر نیمکاسه هست)، بازم احساس بدی داریم. حس میکنیم مدیون شدیم و باید جبران کنیم.
خلاصه که عموم آدما براشون فرقی نداره کدوم طرف ماجرا باشن. با کج شدن الاکلنگ در هر دو صورت اذیت میشن و تلاش میکنن شرایط رو به حالت عادی برگردونن.
من فکر میکنم آدمایی که عذرخواهی خیلی براشون سخته، احتمالا از یه خودکمبینی بنیادی رنج میبرن؛ در نتیجه اگه عذرخواهی هم بکنن جایگاهشون دیگه خیلی پایین میاد. به خاطر همین هم کوچک کردن دیگران بهشون لذت میده.
تو راهنمایی یه معلم ادبیات داشتم که بعد از یه مدت تصمیم گرفتم کلا نادیدهش بگیرم. از بس که آدم بیمنطقی بود. تا این که سر یکی از کلاسا یکی از بچهها داشت شعر میخوند و کلمه «نبود» رو خوند «نبُوَد». خانم بهش گفت که اشتباه خونده و باید بگه «نبْود». اینجا دیگه نتونستم سکوت کنم و گفتم که این کلمه با توجه به وزن باید «نبود» خوندهبشه. خانم معلم هم انگار منتظر فرصت بود شروع کرد داد و بیداد کردن که تو چقد پررویی و چقد ادعا داری و چون چار تا شعر گفتی فکر میکنی از منِ معلم ادبیات بیشتر میفهمی؟ حتی از سرگروه استان که به ما درس میده هم؟!
یک احتمال نداد که شاید خودش درست تو ذهنش نمونده. کلی از وقت کلاسو گرفت که منو سرزنش کنه. حتی من بیخیال شدم و اون نشد. نمیدونم چه کیفی داشت این جار و جنجال. آخرش وزن شعر رو تقطیع کرد و گویا نتیجه دلخواهش رو نگرفت که گفت اصلا بیخیال تقطیع، همون که گفتم! رفت. ساعت آخر باز باهاش انشا داشتیم. همین که اومد یکی از بچهها گفت خانم شعره چی شد؟
سرشو بالا نیاورد و همونطور که دفترش رو باز میکرد آروم گفت: «همون نبود میشد…نوبت کیه انشا بخونه؟»
احتمالا پیش خودش فکر کرد که شأنش رو حفظ کرده. اما برای ما، یا حداقل من، اون آدم دیگه نابود شد. همون یک ذره ارزشی هم که براش قائل بودم از بین رفت. رسما فروریخت توی ذهنم.
این جریان با معلمهای مختلف بارها برام پیش اومده. یکی از تلخترین نمونههاشو اینجا گفتهم.
اما تو همون مدرسه یه معلم ادبیات دیگه هم داشتیم. یه بار ازش سوالی درباره بحر طویل پرسیدم و گفت نمیدونه. هفته بعد بدون این که من چیزی بگم صدام زد، خودش ازم عذرخواهی کرد و گفت که هیچ وقت اصلا اسم بحر طویل رو نشنیده. ازم خواست اگه مطلبی دارم بیارم سر کلاس و توضیح بدم. این که اون معلم اسم بحر طویل رو نشنیدهبود واقعا عجیب بود، اما این که به شکل قابلتوجهی محبوب بود هیچ تعجب نداشت.
به این فکر کردم که عذرخواهی کردن زمانی که قدرت داریم و میتونیم عذرخواهی نکنیم، خیلی باارزشتره. نشون میده کیسه عزت نفسمون اونقدر بزرگه، که ابایی نداریم برای دلجویی از دیگران راحت ازش ببخشیم.
کلاس دوم راهنمایی بودیم ، معلم علوم از آزمایشگاه یک اسکلت انسان رو که برای آموزش استفاده میشد داد به من و دوستم که ببریم سر کلاس ، ما هم وقت رد شدن از حیاط مدرسه اسکلت رو برای خنده گذاشتیم توی دروازه فوتبال ، کل کلاس های مدرسه به هم ریخت ، همه اومده بودن لب پنجره که اسکلت دروازه بان رو ببینن ، ناظم مدرسه کتکی به ما زد که هنوز بعد ۳۰ سال یادمه ، فرداش ناظم اومد سرکلاس برای دلجویی و شاید معذرت خواهی و ما دو نفر رو آورد کنار تخته و گفت ((کار من اشتباه بود که شما رو کتک زدم ، اگر چه لایق کتک بودید ولی کارتون برای سرگرمی بچه ها کمی جالب بود، دیشب عذاب وجدان گرفتم ، ولی آدم انقدر بیشعور میشه که وسایل آزمایشگاه مدرسه رو به مسخره بگیره ، و ….)) آنقدر ادامه داد که عصبی شد و دوباره دو تا توگوشی به ما زد و رفت…این خاطره من بود از عذرخواهی .
با اجازه متمم عزیز من برعکس موضوع را بگم
یکی از کارهایی که زمان عذرخواهی دیگران انجام میدن و من بیشتر ناراحت میشم اینه که باخریدن یه کادو میخوان همه چیو فراموش کنی .
و اینکه زمان دقیقا مهمه چون طولانی شدن زمان برای معذرت خواهی باعث میشه فاصله بیشتری ایجاد بشه به نظرم حداقل یک روز زمان نیاز هست چون خودم تجربه کردم هم هر دو طرف آرومتر شدن هم نیاز دارن با هم حرف بزنن .
ولی در واقع برای من حرف زدن و رد و بدل کردن کلام و احساس اون شخص موقع معذرت خواهی خیلی مهم تره .
هدیه دادن وقتی ارزشمنده که ما جرات اینو داشته باشیم که روبه روی طرف مقابل بشینیم و حرف بزنیم ابراز پشیمونی کنیم و قطعا تکرارش نکنیم و نشه عادت .
این کار لوس نشه که هر بار این اتفاق تکرار بشه بعد با یه حرف زدن و یه هدیه همه چیو بخوام جمع و جور کنیم باید ارزش معذرت خواهی هم حفظ بشه.
بعد هدیه دادنو برای اینکه حس بهتری بهش بدیم انجام بدیم.
سلام و ایام بکام.
یک نوع معذرت خواهی هم داریم که دقیقا عکس مطالب بالاست . طرف به عمد کاری را میکنید و طرف مقابل را نارحت میکند ، بعداز مدتی عذرخواهی را انجام میدهد که بیشتر طرف مقابل را ناراحت میکند و درواقع یک دهن کجی بزرگتر میباشد.
برای من اصولا اینکه فردی که منو ناراحت کرده و یا اشتباهی مرتکب شده بابتش عذرخواهی کنه خیلی مهمه و اگر عذرخواهی این فرد رو دریافت نکنم تا مدتها اون کار و ناراحتی و دلخوری که برام ایجاد کرده یادم می مونه آزارم میده و روی کیفیت رابطه ام با اون آدم تاثیر میزاره. یادمه چندین بار از دست یکی از دوستان صمیمی ناراحت و دلخور شدم اما بخاطر احساس خجالت یا عدم اعتماد به نفس لازم بهش نمی گفتم و این باعث می شد علاوه بر اینکه دلخوری ها زنجیر وار بهم وصل بشن یه احساس کینه و دلگیری شدید هم نسبت به دوستم در من ایجاد بشه که به روی خودم نمی آوردم. اما بالاخره یک روز حین صحبت با یک شوخی ساده دوستم از کوره در رفتم و بهش گفتم حرفهایی که اون شاید با قصد شوخی و خنده بیان میکنه چقد منو آزار میده و تا مدتها یادم می مونه، اونجا دوستم یک عذرخواهی لفظی انجام داد که گفتم نمی خوام دیگه حرف بزنم و مکالمه رو قطع کردم و هرچه که دوستم عذرخواهی و ابراز پشیمانی کرد جوابی ندادم ( شاید چون دلم می خواست اونم به اندازه من تا چند روز گرفتار احساس ناخوشایند باشه) بعد از چند روز با اعصابی آروم شده سراغ دوستم رفتم و مواردی که باعث دلخوریم شده بود یکی یکی بیان کردم و از همشون یکجا عذرخواهی دریافت کردم و سبک شدم. شاید همینکه دوستم مسئولیت همه اون ناراحتی های ایجاد شده رو بدون توجیح و انکار پذیرفت در من آبِ سردی شد روی آتیش و قرار گزاشتیم که بعد از این دلخوری ها رو از هم پنهان نکنیم و هرجا لازم بود اونها رو بیان کنیم.
آقای سریع القلم در مطلب ۳۰ ویژگی یک انسان «عقلانی» یکی از موارد را اینگونه بیان کرده اند:
با عبارت «من اشتباه کردم» به صلح دایمی برسد.
به نظر من استفاده از این عبارت در ابتدای یک فرایند عذرخواهی خیلی تاثیرگذار و بقولی میتونه مثل آبی روی آتش خشم و عصبانیت طرف ما تلقی شود. نکته بعدی که در مطلب متمم هم اشاره شد «گوش دادن کامل» به حرفای طرف مقابل است. من بارها این مورد را تجربه کردم. وقتی شما اجازه می دهید که طرف بدون انقطاع گله ها و حرفای دلش را بزند بخش اعظمی از فرایند عذرخواهی را طی کرده اید و این امکان را ایجاد می کنید که فرد گله مند تخلیه روانی شود و خیلی زودتر پوزش شما را بپذیرد و موضوع را فراموش کند. خود من هم در موارد مشابه چنانچه فرد مقابلم از دو راهکار یادشده استفاده کند خیلی زود موضوع حل و فصل خواهد شد.
در سطح سازمانی هم اون شرکتهایی که برای جبران تاخیر یا خسارت وارده به من از یک خدمت یا کالای رایگان استفاده کرده اند عذرخواهی شان را راحتتر پذیرفتم. مثلا در موردی اخیر شرکت ارایه دهنده خدمات آنتی ویروس در جبران تاخیر ایجاد شده یک آنتی ویروس موبایل یکساله هم بصورت رایگان بمن اعطا کردند. در کل چه در موارد شخصی و چه شرکتی آنچه اهمیت دارد اینست که به فرد شاکی این حس القا شود که «شما دیده شدید».
آنچه اهمیت دارد اینست که به فرد شاکی این حس القا شود که «شما دیده شدید».
بله این حسِ سودمند بسیار پیشبرندهست
گاهی اوقات بدون اینکه بخواهیم و بدون اینکه بدانیم ممکن است جایی در این کره ی خاکی رفتاری نشان بدهیم که در نتیجه ی آن ضربه ی شدیدی به باور ها و ارزش های یک نفر وارد شود. آن زمان هست که در کنار رعایت همه ی اصول عذرخواهی باید به افراد فرصت دهیم تا با گذر زمان تلاش کنند تا معنی از درست رفته از زندگیشان را بازیابی کنند و با خودشان به صلح برسند؛ زیرا خدشه دار شدن هر معنایی در زندگی درد زیادی را به همراه دارد و در این مورد من باور دارم انسان هایی که چنین دردی را پشت سر می گذارند و به صلح درونی میرسند نهایتاً میتوانند بسیاری از آدم های زندگیشان را ببخشند. بنظرم نکته ای که در متن بسیار کمرنگ بود دادن زمان به فردی است که بخاطر رفتار ما دچار احساساتی مانند غم، خشم و … شده است.
از همراهی شما متشکرم
بنام خدا
خدا قوت
اینکه تا کنون کسی از من عذرخواهی کرده باشد یادندارم ، بنظر در مورد من کسی خطایی نکرده و یا باعث ناراحتی من نشده که بخواهند ازمن عذرخواهی کنند!
در خصوص عذرخواهی فقط نکته ای که به ذهنم رسیده اینه که ، افراد فرهنگ و تفکرات مختلفی دارند و برخی عذرخواهی هایی که مطرح نموده اید جواب نمی دهد و می بایست یا اون بنده خدا را از باب تکلیف و یا شرع ، حلالیتی بگیرید و به فراموشی بسپارید و یا برخی افراد را هم همیشه مراقب باشید که در خصوص انها خطایی یا اشتباهی نکنید چون به راحتی نمیتوانید رضایت و یا حتی ارامشان کنید
مطالب فوق ، واقعیت و تجربه های واقعی زندگی بوده و بطور مثال روزی از مسیری که باریک بود ( البته دو نفر با کمی سایش از ان عبور می کردند) تنه من به روبروی و همزمان با هم خورد با انکه خودم را کمی مایل کرده بودم که بهش نخورم و اشتباهی که برای این ادم کردم زودتر عذرخواهی کردم باورتان نمی شود چنان حمله ای کرد و فرمودند که تا انگشت در چشمت نکنم راحت نمیشود و الی اخر
این مطلب و سایر مطالب مشابه برای بنده وقتی اتفاق می افتد بعد از ان نمیدانم چکار باید کنم کی باید چی می گفت یا من چه اشتباهی کردم و …
سلام.
وقتی به دلایلی غیر از آنچه گفته می شد با رییس مستقیمم و البته رییس بالاترمان به مشکل برخوردم، رییس مستقیمم حرفهایی زد و نقل قولهایی از دیگران کرد که هیچکدامش درباره ی من درست نبود.
از این که او علی رغم سابقه ای که در دوستی و کار از من داشت، این حرفهای بی اساس را به عنوان دلیلی برای رفتارهای نادرستش با من مطرح می کرد، احساس خیلی غریبی داشتم. ولی به او گفتم که حاضرم برای پایان دادن به این چالشها و اصطکاک های بی فایده، واحد سازمانی ام را عوض کنم و از او هم خواستم که در عوض برای انتقال من، نامه ای بنویسد که رده ی سازمانی ام در واحد جدیدی که به آنجا منتقل می شوم حفظ شود و در واقع همه چیز را از دست ندهم.
قبول کرد و به گونه ای فرایند انتقال را مدیریت کرد که واحد مقصد، من را با حفظ جمیع شرایطم بپذیرد.
با این که تقصیری متوجه من نبود و مشکل بیشتر از ناحیه ی او ایجاد شده بود، ولی کمکش برای حفظ شرایط کاری و سوابق، این فرصت را به من داد که در محل کار جدید خودم را در اندازه ی جایگاهی که داشتم به اثبات برسانم و مراحل پیشرفت بعدی را هم به موقع خودش طی کنم.
مدتی پس از این ماجرا، وقتی که همدیگر را دیدیم، نه گفتارمان، نه رفتارمان نشانه ای از اختلافات قبل نداشت.
من کمک او را به عنوان هزینه ی جبران اشتباهش پذیرفته بودم، گویا او هم خوشحال بود که من با رفتنم، به دردسرهایش پایان داده بودم؛ کاری که خیلی ها قبل از من انجام نداده بودند.
برقرار باشید.
«حفظ رابطه یکی دیگر از انگیزههای عذرخواهی است»
اصلِ قضیه برای من در همین جمله خلاصه میشود؛ ابتدا رابطهی من با خودِ انسانیام (یعنی آن دیگریِ در خودم)، چیزی ورای آسودگیِ وجدان؛ سپس رابطهام با دیگران (یعنی آن دیگریِ بیرونی)؛ رسیدن به فهمی لازم و درست، و بینشی که سبکِ زندگیِ هر یک از ما را شکل میدهد؛ امری که در لایههای اجتماعی تکثیر میشود و فرهنگ میسازد. (که به روشنی در متن به آن اشاره شد)
درکِ این چرایی، به چهگونهگی و روشِ پوزشخواستن معنا و جهت میبخشد.
بله
«ابراز پشیمانی فقط یک کلمه یا یک جمله نیست.»
به نظر من کسی که اشتباه می کند یا شهوا یا عمدا وقتی عذرخواهی می کند واقعا شجاعت به خرج داده است اعتراف به اشتباه وپذیرفتن اشتباه و سعی درجبران اشتباه برای کسی که متحمل ضرر شده حالا چه معنوی وچه مادی باید برایش ارزشمند باشد و بپذیرد چون فردی که اومده و عذرخواهی کرده یعنی به اشتباهش فکر کرده من خودم شده که اشتباهی کردم و بعد از مدتی عذرخواهی کردم وحداقل این شجاعت را داشته ام ولی واقعا بعضی از اشتباهات قابل جبران نیستند چون تبعات جبران ناپذیری داشته است مثلا اشتباهات در تشخیص پزشکی یا اشتباهات در قضاوت های حیثیتی به جرات می توانم بگویم در خیلی از موارد برای من پیش آوردند که اشتباه داوری کردند ولی واقعا شجاعت در عذرخواهی از من انجام نداده اند وگذر زمان برطرفش کرده ولی برای من بیادماندنی شد باشد روزی که انسان ها متوجه اشتباهاتشان بشوند و فقط در پی عذرخواهی باشند شاید مرحمی حداقلی باشد
سلام
به نظرم یکی از نکته هایی که باید به آن توجه کنیم درک طرف مقابل و باید خودمان را جای او تصور کنیم و احساس او را خوب بفهمیم و اینکه باید مراقب باشیم کارهایی نکنیم که باعث معذرت خواهی شود.
کمی به تجربه های گذشته ام فکر کردم ونمونه هایی از عذرخواهی های دلچسب رو کمتر پیدا کردم .در مقابل چندتا از نمونه های ناخوشایند عذرخواهی به خاطرم اومد که هنوز بعد از سالها یادآوری شون ناراحت کننده اس
ما احتمالا نیت خیر هم داریم اما چون روش صحیح عذرخواهی کردن رو بلد نیستیم برای هم خاطرات بد می سازیم.
**************
عذر خواهی به یاد ماندنی
یادمه حدودا دو یا سه سال پیش توی گروه تلگرام یکی از دوستانم در حین چت کردن با اعضای گروه، جمله ای در مورد من گفت که به نظرم منصفانه نبود(نمی دونم چرا اون لحظه خودم سکوت کردم و چیزی نگفتم)چند روز بعد که تماس گرفت بهش گفتم :
جمله ای که در مورد من توی گروه نوشتی خیلی ناراحتم کرد و…
بعد از اینکه براش توضیح دادم از حرفش ناراحت شدم اولش تعجب کرد و شروع به توجیه کرد وگفت فکر نمی کردم حرفم ناراحتت کنه ولی بعد خودش پیشنهاد داد :
می خوای برم یه پیام توی گروه بفرستم وحرفمو پس بگیرم؟
اصلا هر کاری تو بگی می کنم .بگو چی کار کنم ؟
تا اینجا هم حسن نیت اش رو متوجه شدم ولی هنوز رنجش داشتم و دوستم هم از لحن من
می فهمید که مسئله برام حل نشده ( اون روزبهش گفتم توی گروه دیگه چیزی ننویس اما اگه امروز بود میگفتم بنویس و جمله ی اشتباهی که گفتی رو اصلاح کن)
خلاصه آخرش گفت:
نه، تلفنی فایده نداره
باید حضوری برام تعریف کنی و بگی کدوم حرف و جمله ام تو رو ناراحت کرد.(در حین صحبت به اتفاقات قبل و بعد اون پیام ناراحت کننده هم اشاره کرده بودم)
بعدش گفت:الان میام دنبال ات بریم با هم ناهار بخوریم.
خیلی مشتاق بود حرفهای منو بشنوه .
وقتی با هم حرف زدیم احساس بهتری داشتم و رنجشم از بین رفت و دیگه حرفی که توی گروه زده بود برام اهمیتی نداشت.
سه تا از ویژگی های خوب این عذرخواهی این بود که
۱- دوستم مسئولیت رفتار اشتباه خودشو پذیرفت.
۲-برای جبران خطا اعلام آمادگی کرد.
۳- مشتاق بود که حرفهای منو بشنوه.
چندین سال قبل، زمانیکه دانشجوی کارشناسی بودم، توی سایتِ دانشگاه نشسته بودم و داشتم از روی دستنوشتههام، پروژهام رو تایپ میکردم.
یه نفر داشت از کامپیوترِ کناریه من استفاده میکرد. مثل اینکه کامپیوترش هنگ کرد و اشتباهی دکمه ریاستارتِ سیستمی که من استفاده میکردم رو زد!
چنددقیقه اول خیلی سخت براش گذشت، اصلاً نمیدونست چطوری عذرخواهی کنه. اما بعد ازم دربارهی کاری که میکردم سوال کرد و گفت که میتونه کمکم کنه تا دوباره تایپشون کنم.
درواقع خیلی خیلی از من توی تایپ کردن سریعتربود و حتی اون قسمتهایی رو که خودم هنوز تایپ نکرده بودم رو انجام داد.
راستش عذرخواهیش بسیار صمیمی بود و کارِ خودش رو کامل رها کرد و کارِ من رو انجام داد. و البته چون رشتهاش مرتبط با کامپیوتر بود، بعدها هم خیلی باحوصله جوابِ سوالهای مربوط به مشکلاتِ کامپیوترم رو بهم میداد.
شاید انقدر از صمیمِ قلبش عذرخواهی کرد و درواقعِ هزینهی اشتباهش رو کامل و حتی بیشتر پرداخت کرد، باعث شد تا امروز که بیشتر از ۱۰سال میگذره، به یادم بمونه. طوری رفتار کرد که کمکم من داشتم بهش بدهکار میشدم.
یکی از نکاتی که من در حین معذرت خواهی در اغلب روابط عاطفی و شخصی خودم تجربه کردم به گوش دادن به طرف مقابل، و هنر کنترل هیجان مربوط می شود. در بیشتر موارد معذرت خواهی با حس پشیمانی و احساس گناه همراه است، ولی گاهی طرف مقابل چه واقع بینانه چه غیر واقع بینانه (از فرط ناراحتی) شخصیت، صفات و یا رفتار ما را مورد انتقاد قرار می دهد که در همین حال می تواند هیجان خشم یا احساس تحقیر را در ما برانگیزاند. این اتفاق می تواند به طور کل روند معذرت خواهی را تغییر دهد و باعث شود فکر کنیم ای کاش اصلا حرفی نمی زدیم و می گذاشتیم زمان موضوع را حل کند، در حالیکه ممکن است نه تنها زمان مشکل را حل نکند بلکه فقط این کدورت ها روی هم تلنبار شوند و انفجاری رخ دهد که می توانستیم جلوی آن را بگیریم. به نظر من اینجا نیاز به مهارت کنترل هیجان داریم. مثلا گاهی اوقات می توانیم با توجه به فاکتورهای دیگر معذرت خواهی از طریق پیام در پیام رسان ها را استفاده کنیم، به این خاطر که از محرک های برانگیزاننده مثل لحن یا بلندی صدا یا حالت های چهره ای طرف مقابل بکاهیم تا بهتر بتوانیم هیجان خود را کنترل کنیم، یا مثلا در همان حین حس و حالی که از شنیدن حرف های طرف مقابل در ما ایجاد شده را به زبان بیاوریم اما حواسمان باشد که خیلی روی این موضوع تمرکز نکنیم و مسیر معذرت خواهی را ادامه بدهیم. به نظر من هر کسی متناسب با شناختی که از خودش دارد می تواند راه مناسبی برای کنترل هیجاناتش را پیدا کند و در طول روند معذرت خواهی به کار بگیرد، و مهم ترین نکته اش به نظر من درک لحظه ای از هیجانات و احساس هایمان است.
خانم حسینی، من با نظر شما موافقم، اما فکر میکنم به این نکته هم توجه داشته باشیم که گاهی شخصی که در زمان عذر خواهی، از عذر خواهی کننده انتقاد شدیدی میکند و هیجان منفی شدیدی نشان میدهد ممکن است به عذر خواهی پیامکی و الکترونیکی توجهی نشان ندهد و آنرا نا دیده بگیرد.
بله، حرفتون کاملا درسته. فکر می کنم استفاده از شیوه کنترل هیجانمون وابسته به موقعیت و قضاوت ما از شرایطه. با این حال به قول شما ممکنه کسی که اهل انتقاد شدید باشه اصلا توجهی به عذرخواهی پیامکی ما نکنه، اما ممکنم هست این روش معذرت خواهی به طرف مقابلمون هم این فضا رو بده که اونم هیجاناتشو کنترل کنه. در هر صورت شاید بتونیم با یه بررسی از شرایط (شدت ناراحتی ایجاد شده، شخصیت طرف مقابل، شخصیت خودمون) ببینیم چه راهی از نظرمون بهتره استفاده کنیم.
البته که ما آدما خیلی هم اهل بررسی کردن نیستیم و سیستم یکی عمل می کنیم ولی خب بد نیست وقتی پای هیجان میاد وسط قبل هر اقدامی یه مکثی کنیم.
البته باید به این نکته توجه کنیم که عذرخواهی گاهی میتونه یک عادت بشه هم برای خودمون و هم برای شنونده. بخصوص در مورد یک رابطه عاطفی. به نظرم در هر کاری ازجمله عذرخواهی هم برای تاثیرگذاری بیشتر باید خلاقیت را چاشنی کار کرد . مثلا هر بار اشتباه کردن در یک رابطه ی عاطفی و برای جبراناون خرید گل میتونه انقدر تکراری بشه که طرف مقابل اون رو یک انتظار و یک باید بدونه بدون اثر بخش بودن عذرخواهی.
مدتی پیش ، بین من و یکی از دوستانم سوء تفاهمی پیش آمد. من به شدت ناراحت شدم. اما روش عذر خواهی او همه چیز را به حالت عادی برگرداند.
۱. یکی دو روز فقط احوال پرسی کرد.
۲. بعد کم کم پرسید خیلی ناراحت شدی؟
۳. وقتی توضیح دادم فقط گوش کرد. با اینکه من از منظر نگاه خودم ماجرا را تفسیر میکردم او صبورانه فقط گوش کرد و اصلا دفاع نکرد.
۴. صحبت های من تمام شد، گفت من از صمیم قلب عذر خواهی می کنم. حق داری ناراحت باشی.در مکالمات بعدی هم عذرخواهی را تکرار کرد.
۵. یک ماه بعد که حضوری دیدمش، توضیح داد ماجرا در اصل چه بوده و سوء تفاهم پیش آمده را برای من تشریح کرد.
فکر می کنم در آن لحظه واقعا احساس خوبی داشتم چون حداقل به من اجازه داده بود حدود یک ماه فکر کنم حق به جانب من بوده و اوست که باید معذرت خواهی کند.
در کل هم مسبب اتفاق پیش آمده ایشان بود اما بعدتر فهمیدم هیچ قصد و عمدی دربین نبوده.
اینکه صبور و آرام یک مدت فقط نظاره گر بود و در کمال احترام به من فرصت داد تا زمان، موضوع را شفاف کند خیلی حس خوبی بهم داد. شاید اگر با اصرار سعی می کرد توضیح دهد که اصل ماجرا چیست و یا صرفا یک عذر خواهی لفظی انجام می داد الان هنوز کدورت ها رفع نشده بود.
معذرت خواهی که کمتر از ۲۴ساعت اتفاق بیفتد، خیلی تأثیر قوی تری دارد.
اصولا وقتی فاصله بیفتد، ترمیم یک اشتباه خیلی سخت تر می شود و توضیح بیشتر نیاز هست.
هیچ وقت فراموش نمی کنم آبان نود و هشت که اینترنت مملکت حدود دو هفته قطع شد و مردم در بهت و بی خبری مطلق بودند، وقتی که عاقبت شیر اینترنت رو قطره چکانی باز کردند و ما دوباره به دنیا متصل شدیم، من یکی از اولین جاهایی که سر زدم متمم بود.
و وقتی که صفحه متمم بالا اومد چشمم به پیامی افتاد با این مضمون که متمم به خاطر مشکلات مربوط به قطعی اینترنت پوزش خواسته و علاوه بر اون اعلام کرده به اندازه مدتی که دسترسی به اینترنت مقدور نبوده، اعتبار مشترکان متمم رو تمدید می کنه.
همش از خودم می پرسم چرا این پیام برای همیشه در ذهنم حک شد؟ به نظرم جوابش روشنه. در زمانی که هیچ مقام و مسؤلی نه تنها به عذرخواهی فکر نمی کرد بلکه با بیان بعضی حرفها بنزین روی آتیش می پاشیدند، عذرخواهی پُر هزینه متمم حکم آب روی آتیش رو داشت. و دست کم تونست جامعه مخاطبان خودش رو قدری تسکین بده.
با درود
اتفاقا” من هم آن روز مثل دوستمان آقای جواد خوانساری با دیدن آن پیغام یک آرامش و حس و حال خوبی برایم دست داد و یک روز به یادماندنی شد.
ولی آن موقع همه اش فکر میکردم چرا متمم عذر خواهی کرده؟ مگر او باعث قطع اینترنت شده؟و یا خطایی مرتکب شده است؟
حالا بعد از آشنا شدن با مواردیکه لازم هست معذرت خواهی کنیم، می بینم که متمم همیشه فراتر از انتظار عمل میکند،و با این روش درس دادن شگفتی می آفریند.
بنظر من با این عذر خواهی نه تنها هزینه ای پرداخت نمی کند بلکه بیش از پیش در دل مخاطبان خود بخصوص شخص بنده جایگاه ویژه ای پیدا میکند.
پاینده باشید