رابطه شادمانی با شیوهی نگاه به گذشته، حال و آینده

ما در پیام اختصاصی متمم هر روز جملهی کوتاهی را برای شما نمایش میدهیم.
جملههای کوتاه را معمولاً نمیتوان به عنوان توصیهای قطعی، گزارهای مفهومی علمی یا حتی یک موضعگیری مشخص در نظر گرفت.
این جملهها صرفاً تلنگری برای اندیشیدن، برای ساماندهی بهتر به دانستهها و خاطرات و نیز بهانهای برای حرف زدن با دوستانمان هستند.
جملهای که این بار از مارسل پانیول – نویسنده و فیلمساز فرانسوی – انتخاب کردهایم، ویژگی جالب دیگری هم دارد.
ویژگی این جمله این است که بسیاری از ما دوست داریم آن را بپذیریم و حس بهتری را تجربه کنیم، اما همزمان نگران هستیم که ما را گرفتار نوعی خوش بینی سادهاندیشانه کند. نوعی حسِ همزمانِ پذیرش و عدم پذیرش یا شاید تأیید و تکذیب در هَمگرهخورده را در مقابل این جمله (و جملههای مشابهاش) تجربه میکنیم:
وقتی از اوضاع اطراف خود راضی نیستید یا حس خوبی را تجربه نمیکنید، با چنین گزارههایی چه میکنید؟
- آیا از جمله کسانی هستید که به چنین حرفهایی میخندید و از کنارش عبور میکنید؟
- آیا آن را به عنوان یک واقعیت میپذیرید؟
- آیا سعی میکنید خود را – حتی به زحمت – قانع کنید چنین حرفی درست است، چون باور کردنش، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، میتواند کارسازتر باشد؟
- بهطور کلی، آیا چنین جملهای، میتواند توصیفی از شما باشد؟ واقعاً گذشته و حال و آینده را چنانکه پانیول میگوید دیدهاید و میبینید؟
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه زندگی شاد به شما پیشنهاد میکند:
- روانشناسی شادی | چگونه شاد باشیم و شاد زندگی کنیم؟
- تعریف شادی چیست؟ پارادوکس شادی و جستجوی شادی واقعی
- رابطه شادمانی با شیوهی نگاه به گذشته، حال و آینده
- حرکت آونگی در زندگی | در پی دستیابی به اهدافتان هستید یا کسب لذت؟
- رابطه شادی و هدف گذاری | مدال نقره را ترجیح میدهید یا برنز؟
- دن گیلبرت و نگاهی به شادمانی و شاد زیستن
- تجربه شادی و گاوداری زندگی
- ما خیلی زود به رویدادهای خوب عادت میکنیم
- با خاطرات خوب و بد خود چه میکنید؟
- آیا در تصمیم گیریها به “شادی” توجه میکنیم؟
- تو به جای من انتخاب کن!
- قدرت گزینه های پیش فرض
- نظریه مقایسه اجتماعی
- تأثیر مقایسه بر شادمانی | کبوتر با کبوتر، باز با باز؟
- شادن فرویده | خوشحال شدن از ناراحتی و شکست دیگران
- حسادت به داشته های دیگران
- خریدن کالا یا خریدن تجربه؟
- بشقابی پر از انواع غذاها – تکنیکهای تجربه شادی بیشتر
- اثر موسیقی موتسارت روی هوش را فراموش کنید اما…
- حالِ دوستِ دوستِ شما چطور است؟
- درباره توقعات بی جا و کاهش انتظار از دیگران
- کتاب هنر ظریف بی خیالی | مارک منسون
- اهمال کاری و به تعویق انداختن و نقش آن در ناشادی ما
- ویژگی های یک زندگی خوب
- ثروت زمانی شما چقدر است؟ یا اینکه گرفتار فقر زمانی هستید؟
- زندگی خود را طراحی کنید (معرفی کتاب + خلاصه)
- کتاب هنر خوب زندگی کردن | رولف دوبلی | عادل فردوسی پور
- مرور درسهای گذشته
- کتاب طراحی شادمانی | نکاتی برای شاد بودن در زندگی
- افتان و خیزان به سوی شادمانی | چگونه زندگی شاد داشته باشیم؟
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : سامان عزیزی
توی سال های دورتر زندگیم،معمولاً این جملات رو خیلی جدی می گرفتم و در صدد مصداق یابی شون در زندگی خودم بودم.چندین ساله که عادت کردم نه خیلی جدی شون بگیرم و نه با خنده و تمسخر از کنارشون عبور کنم. سعی می کنم کمی بهشون فکر کنم.همین.
اما در مورد این جمله:
فکر می کنم مغز ما این خطا رو داره که معمولاً(و نه همیشه) گذشته رو بهتر و خوشایند تر از آنچه بوده در نظر می گیره. مثلاً "یادش بخیر" گفتن های ما معمولاً به همین سمت سوگیری دارن. ولی این موضوع حالت افراطی تری هم داره و اون اینکه یک عده هستند که گذشته رو بهتر و خوشایندتر از حال و آینده در نظر میگیرن (که من قطعاً جزو این دسته نبودم و نیستم).
مدتیه که در تلاشم چیزی رو در خودم تقویت کنم که اسمشو گذاشتم "گوسفند نگری به حال". من معمولاً به آینده(با وجود ابهامی که در اون وجود داره) تا حدی خوشبین و امیدوارم. با خودم فکر می کردم که مگر "حال" الانم همون چیزی نیست که در گذشته امیدوارانه منتظرش بودم؟ پس چرا در مواقع بسیاری مشغول شیفت دادن این زمانها هستم.
نمیگم این تمرینم(یعنی بحث گوسفند نگری به حال) فوق العاده بوده ولی تاثیرش انقدر زیاد بوده که خیلی بیشتر از قبل از "حالم" لذت می برم و استفاده های بهتری ازش می کنم.اینه که فکر می کنم در حال حاضر، برخلاف جمله ی بالا، "حال" رو بدتر از اون چیزی که هست تصور نمی کنم .شاید این مسئله همیشه در خودآگاهم حاضر نباشه ولی هرجی بیشتر روش تمرین می کنم توی زمان های بیشتری از شبانه روزم حاضر و ناظر میشه و از این حرفا!
در مورد آینده هم قبلاً از اریک هوفر نقل کرده بودم که راهی که میشه آینده رو تا حدی پیش بینی کرد و از نامشخص بودن زیادش کم کرد اینه قدرت شکل دادن بهش رو پیدا کنی.(با وجود همه ی محدودیت های اراده ی ما ولی در همون چارچوب اختیار حداقلی)