Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


کتاب دید اقتصادی | چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد | پیتر شیف


کتاب دید اقتصادی - نوشته پیتر شیف - چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد

داستان و داستان‌گویی را یکی از شیوه‌های موفق در آموزش و یادگیری می‌دانند. به همین علت، نویسنده‌های بسیاری در زمینه‌های مختلف، به سراغ داستان و داستان‌گویی رفته‌اند و کوشیده‌اند از این ابزار، برای بیان دیدگاه‌ها و دانسته‌های خود استفاده کنند.

پیتر شیف و اندرو شیف هم از جمله‌ی این نویسندگان هستند. آن‌ها در کتابی با عنوان How an Economy Grows and Why It Crashes کوشیده‌اند تاریخ اقتصادی آمریکا را در قالب یک داستان، برای مخاطبان خود تعریف کنند.

این کتاب دو بار به فارسی ترجمه شده است. یک مرتبه آقای سهند حمزه‌ئی این کتاب را با عنوان دید اقتصادی ترجمه کرده و با همکاری #انتشارات آریاناقلم آن را منتشر کرده‌اند و یک بار هم، آقای حمیدرضا ارباب همین کتاب را با عنوان چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد ترجمه کرده و به همت نشر نی، به بازار عرضه کرده‌اند.

کتاب دید اقتصادی - چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد - نوشته پیتر شیف و اندرو شیف - ترجمه سهند حمزه ئی

البته نویسندگان در مقدمه‌ی کتاب توضیح می‌دهند که ایده‌ی این داستان، متعلق به پدر آن‌هاست و این دو نفر، با افزودن آب و تاب به ماجرا و گسترش دادن حوزه‌ی ماجرا، از آن یک کتاب مستقل ساخته‌اند:

سرمنشاء داستان به قصه‌هایی برمی‌گشت که اروین [شیف] در مسافرت‌های خانوادگی‌اش در ماشین تعریف می‌کرد.

وقتی در ترافیک گیر می‌کردند، اروین سعی می‌کرد دو پسر کم سن و سالش را با درس‌های پایه‌ای اقتصاد سرگرم کند. برای این کار او همیشه به داستان‌های بامزه روی می‌آورد.

این یکی به «داستان ماهی» معروف شد.

… سی سال بعد، وقتی می‌دیدم اقتصاد ایالات متحده بر لبه‌ی پرتگاه قرار گرفته است و دولت همان اشتباهات گذشته را دوچندان تکرار می‌کند، من و برادرم فکر کردیم وقت مناسبی است که «داستان ماهی» را برای نسل‌های جدید به‌روز کنیم.

داستان دید اقتصادی، از زندگی سه ماهی‌گیر در یک جزیره‌ی نسبتاً خلوت آغاز می‌شود. آن‌ها تمام روز خود را صرف ماهی‌گیری می‌کنند و روزی یک ماهی به دست می‌آورند. از آن‌جا که مصرف غذای روزانه‌ی آن‌ها هم، یک عدد ماهی است، عملاً تمام زندگی آن‌ها به ماهی‌ گرفتن، ماهی خوردن، خوابیدن و تکرار این چرخه محدود می‌شود.

اما در این میان، یکی از ماهی‌گیرها، تور کوچکی می‌سازد و می‌تواند روزانه دو ماهی بگیرد: یک ماهی بیشتر از نیاز روزانه.

این «مازاد تولید» نقطه‌ی شروع ماجراست. در ادامه می‌بینیم که دو ماهی‌گیر دیگر هم یاد می‌گیرند که ماهی‌های بیشتری صید کنند و کم کم، بخشی از زمان‌شان آزاد می‌شود و اوقات فراغت پیدا می‌کنند.

تفریح و وقت‌گذرانی بیشتر می‌شود و یک اقتصاد مبتنی بر ماهی شکل می‌گیرد. با آمدن مهاجران جدید به این سرزمین فرصت‌ها (بخوانید: سرزمین ماهی‌ها)، شغل‌های جدید به وجود می‌آید و اقتصاد، شکل پیچیده‌تری به خود می‌گیرد.

نویسندگان می‌کوشند با با استفاده از این داستان، خواننده‌ی خود را با مفاهیمی مثل بانک و بانکداری، شکل‌گیری دولت، اوراق قرضه، مالیات، شکل‌گیری تورم و مدیریت تولید و مصرف و پس‌انداز در سطح کلان اقتصادی آشنا کنند.

چند نکته درباره کتاب دید اقتصادی

کتاب دید اقتصادی (یا چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد)، داستانی ساده، گیرا و خواندنی دارد و قطعاً خواننده – خصوصاً اگر اطلاعات اولیه‌ی اقتصادی‌اش کم و ناچیز باشد – از آن بسیار خواهد آموخت.

اما لازم است به خاطر داشته باشیم که ساده‌سازی، هرگز بی‌هزینه نیست. وقتی مباحث پیچیده‌ی اقتصادی را در حد یک داستان نسبتاً کوتاه، خلاصه می‌کنیم، باید انتظار داشته باشیم که ضعف‌هایی هم در آن پدید بیاید.

در بسیاری از بخش‌های کتاب، ممکن است اما و اگرهای بسیاری در ذهن‌تان شکل بگیرد که نویسندگان، به سادگی از کنارش عبور کرده‌اند. به بیان دیگر، ممکن است نتوانید به راحتی با همه‌ی مفروضات نویسندگان کنار بیایید.

هم‌چنین باید به خاطر داشته باشید که در اقتصاد، مکاتب اقتصادی متنوعی وجود دارند و این کتاب، صرفاً از زاویه‌ی دید یکی از جریان‌های مطرح اقتصادی (مکتب اتریشی) نوشته شده است.

البته نویسندگان ابایی از این مسئله ندارند و اتفاقاً هر جا فرصت کنند، نیش و کنایه‌هایی را نثار پیروان دیدگاه‌های دیگر می‌کنند.

با این حال، اگر با بخش‌هایی از کتاب هم موافق نباشید (که کاملاً طبیعی است)، بی‌تردید می‌توان گفت این کتاب، ذهن شما را برمی‌انگیزد تا به شکلی جدی‌تر درباره‌ی اقتصاد فکر کنید و شاید پس از این، دیدگاه متفکران و تحلیل‌گران اقتصادی را با دقت بیشتری دنبال کنید.

قبل از این‌که قسمت‌های کوتاهی از کتاب را با هم بخوانیم، تأکید بر این نکته هم ضروری است که کتاب، بر اساس تاریخ اقتصادی آمریکا نوشته شده و اشاره‌های فراوانی به تاریخ آمریکا در آن وجود دارد. قاعدتاً اگر با این تاریخ آشنا باشید، کتاب برایتان جذاب‌تر خواهد بود. اما اگر هم چیزی از آن تاریخ ندانید، هم‌چنان کتاب، پیام‌های مفید و ارزنده‌ی بسیاری برای شما خواهد داشت.

برای خواننده‌ای کاملاً ناآشنا با اقتصاد هم دو پیشنهاد داریم:

پیشنهاد اول این‌که مقدمه‌ی کتاب را می‌توانید بعد از تمام شدن کتاب بخوانید. چون اصطلاحات متعدد تخصصی آن ممکن است انگیزه‌ی شما را برای خواندن اصل داستان کاهش دهد.

پیشنهاد دوم این‌که می‌توانید کتاب را دو بار بخوانید. دفعه‌ی اول، صرفاً با نویسندگان همراه شوید و از داستان لذت ببرید. دفعه‌ی دوم، با نگاهی نقادانه، ماجرا را مرور کنید و ببینید در چه مواردی، نویسندگان، آگاهانه یا ناآگاهانه از کنار بعضی بحث‌ها گذشته‌اند یا مفروضات خود را به خواننده القا کرده‌اند.

بخش‌هایی از کتاب

قاعدتاً در کتابی که جنبه‌ی داستانی دارد،‌ انتخاب کردن چند پاراگراف چندان ساده نیست. چون تا از روند داستان اطلاع نداشته باشید، با یک قطعه‌ی بریده‌شده از آن، ارتباطی برقرار نخواهید کرد.

با این حال، کوشیده‌ایم صرفاً برای درک فضای عمومی کتاب، سه بخش کوتاه از کتاب را که کمی مستقل‌تر بوده‌اند، جدا کنیم و برای شما در این‌جا بیاوریم.

در طول تقریباً صد سال گذشته، دانشگاهیان در همه‌ی زمینه‌ها دستاوردهای علمی چشمگیری برای بشریت به ارمغان آورده‌اند. به جز یک زمینه.

دانشمندان، مجهز به مهارت‌های ریاضی و فیزیک، فضاپیماهایی را صدها میلیون مایل روانه کردند تا بر سطح یکی از قمرهای زحل فرود بیاید. اما پژوهشگر‌های علم «مزخرف» اقتصاد، این‌چنین دستاوردی در کارنامه‌شان ندارند.

اگر سطح مهارتِ پیش‌بینیِ مهندسان ناسا در حد بهترین اقتصاددان‌هایمان بود، عملیات گالیله جور دیگری از آب در می‌آمد. نه تنها فضاپیما مدار زحل را گم می‌کرد، بلکه یحتمل موشک حین پرتاب، به طرف پایین برمی‌گشت، راهی از میان پوسته‌ی زمین پیدا می‌کرد و جایی در اعماق هسته‌ی زمین منفجر می‌شد.

… جنبه‌ی تراژیک-کمیک این وضعیت این است که هر قدر این اقتصاددان‌ها در مأموریت‌هایشان فاجعه به بار بیاورند، یعنی هر بار که راکت در سکوی پرتاب منفجر شود، هیچ فرد با نفوذی در مدل‌هایش تردید نمی‌کند.

همین‌طور که لیست حقوق پرداختی دولت با رشد اقتصاد بیشتر می‌شد، شغل سناتوری ناگزیر منزلت و خواهان پیدا کرد. جایگاهی که در اصل تنها به محترم‌ترین و قابل‌ترین شیوخ جزیره تعلق داشت، حالا جاه‌طلب‌های بلندپرواز را جذب خود می‌کرد.

یکی از خلاق‌ترین آینده‌دارهای سناتوری، فرانکی دیپ‌ بود، کسی که متوجه گرایشی در رفتار آدم‌ها شد که برای او حکم مسیر قدرت را داشت.

او مشاهده کرد مردم عاشق این هستند که چیزها را مجانی بگیرند. هم‌چنین آن‌ها از پرداخت مالیات نفرت دارند. پس او نقشه‌ای کشید: اگر می‌توانست راهی پیدا کند تا این‌طور به‌نظر برسد که او چیزهایی مجانی به جزیره‌نشین‌ها می‌دهد، می‌توانست حمایت بی‌ قید و شرط آن‌ها را به دست آورد.

متأسفانه تنها چیزی که دولت داشت، مالیاتی بود که می‌گرفت. سنا ماهیگیری نمی‌کرد. آن‌ها فقط از چیزی که می‌گرفتند می‌توانستند بدهند. چطور می‌توانستند بیشتر از چیزی که می‌گرفتند ببخشند؟

بعد از یک طوفان موسمیِ استثناییِ هولناک، فرانکی فرصت پیدا کرد (سیاستمدارها هیچ‌وقت اجازه نمی‌دهند یک بحران هدر برود).

او موعظه کرد: «دوستان جزیره‌نشین من. طوفان اخیر مشقات بی‌ حد و حصری را به مردم تحمیل کرده. بسیاری از شهروندانِ ما بی‌ کلبه و ماهی شده‌اند. ما نمی‌توانیم دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم. اگر من انتخاب شوم برنامه‌ی بازسازی دولتی برای نیازمندترین شهروندان‌مان پی‌ریزی خواهم کرد تا خسارات را جبران کند.»

اما او به شهروندان اطمینان خاطر داد هزینه‌ی بازسازی‌ها را از فعالیت‌ اقتصادی ناشی از این مخارج تأمین کند.

رقیب او، گروپر کلیولند، برنامه‌ی جدید ارائه نکرد. به جز اداره‌ی هوشمندانه‌ی پس‌اندازهای جزیره و قول این‌که در آزادی‌های سکنه دخالتی نکند.

تعجبی ندارد که فرانکی دیپ به عنوان سناتور ارشد پا به مجلس سنا گذاشت.

ما هر نُه ماهی واقعی را [ با بریدن چسباندن قطعات‌شان ] به ده ماهی رسمی تبدیل می‌کنیم. پس فقط ۱۰٪ کوچک‌تر می‌شوند. بعلاوه، قانونی تصویب می‌کنیم که نگذراند جزیره‌نشین‌ها ماهی رسمی را با ماهی واقعی مقایسه کنند.

… می‌گوییم دانشمندان ما بیماری جدیدی در ماهی فرآوری نشده پیدا کرده‌اند و همه را مجبور می‌کنیم ماهی‌های اصلی را به محض این‌که صید کردند، با ماهی‌های ضدعفونی شده عوض کنند!

سناتورها و تکنیسین‌ها توضیح دادند که چطور فرایند ضدعفونی، کم‌مایگی «ماهی رسمی» را توجیه می‌کند.

علاوه بر آن سناتورها تصمیم‌ گرفتند وزارت ماهیگیری ایجاد کنند که تنها مسئولیتش صید ماهی باشد تا مردم را از دیدن ماهی واقعی دور نگه دارند و علی‌الظاهر تولید ماهی را بیشتر کنند.

ترجمه‌های دیگر

آقای حمیدرضا ارباب هم این کتاب را با عنوان «چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد» ترجمه کرده‌اند و #نشر نی آن را منتشر کرده است.

پیشنهاد عضویت در متمم

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

  فهرست درس‌های متمم

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

  دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

  استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی

  توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما

  عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی

  مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

کتاب‌های دیگر در همین حوزه

📗اگر کتاب «دید اقتصادی» را دوست دارید، احتمالاً کتاب «پول – داستان واقعی یک چیز الکی» نوشتهٔ جیکوب گلدستاین را هم خواهید پسندید. کتاب گلدستاین در مقایسه با کتاب دید اقتصادی،‌ به پیش‌زمینهٔ کمتری نیاز دارد و می‌تواند نخستین کتاب در مسیر آشنایی با تاریخچه پول و شکل‌گیری بازارهای پولی باشد: معرفی کتاب پول – داستان واقعی یک چیز الکی.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تاریخچه پول و آینده آن به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تاریخچه پول و آینده آن
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۳ نظر برای کتاب دید اقتصادی | چگونگی رشد و فروپاشی اقتصاد | پیتر شیف

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : آتا ناصر

    خواندن این مطلب جذاب صحبتهای آقای دکتر عادلی(رئیس کل وقت بانک مرکزی) را در خصوص مقایسه نحوه کار و آزادی عمل اقتصاددانها و پزشکان جراح (البته در کشور ما) برام تداعی کرد. صحبتهای ایشان در مقایسه ی این دو متخصص ( نقل به مضمون) اینگونه بود: شما وقتی عزیزترین عضو خانواده ات با مشکل مثلا قلبی یا مغزی مواجه میشه، این آزادی عمل را داری که حسابی تحقیق و تفحص کنی و مجربترین جراح را انتخاب کنی ( صد البته در حدّ وسع مالی!). در ادامه همه چیز و از جمله عزیزت را به اون جراح می سپارید و دیگر نه آزادی عمل که هیچ اختیار و اجازه ایی ندارید. جراح به کمک تیم تخصصی اش پشت درهای بسته آنچه را که می تواند و صلاح می داند انجام می دهد و در آخر کار یا به شما می گوید الحدالله همه چی خوب بود و یا خدای نکرده می گوید سرِتان سلامت.

    و اما متخصص اقتصاد، حال اینکه در کشوری چون کشور ما چگونه انتخابش می کنید بماند، ولی بعد از انتخاب و در موقع عملیات نه تنها پشتِ درهای بسته نیستید که هیچ بلکه در هر لحظه و در هر مقطعی از عملیات دستور کارِ خاصی به متخصص اقتصاد می دهید، نه آقا با اون بخش کاری نداشته باشید، با این یا با اون معامله نکنید، این یکی را زیاد کاهش یا افزایش ندهید و .... به قول ترکها " اونا دیمه دده مدی / بونا دیمه ننه مدی"

    البته آقای دکتر بعد از مسائل ناشی از شناور سازی نرخ ارز در دولت ششم این مطالب را سرِ کلاس ارائه کرده و معتقد بودند بسیاری از مشکلات ناشی از همین استعاره بود.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .