در کتابخانه شخصی شما چه خبر است؟

در خانهٔ همهٔ ما می‌توان گوشه‌ای را پیدا کرد که کتاب‌ها، شانه به شانهٔ یکدیگر ایستاده یا پشت به پشت هم خوابیده‌اند.

شاید در کنج اتاق روی فرش، در طبقهٔ بالای یک کمد، داخل کتابخانه‌ای کوچک، روی میز کار، داخل کابینت آشپزخانه، ته انباری و یا شاید در اتاقی که اختصاصاً برای کتاب‌ها و کتابخانه‌ها در نظر گرفته شده است.

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که اگر کسی کتاب‌ها و کتاب‌خانهٔ شما را ببیند، در موردتان چگونه قضاوت خواهد کرد؟

اگر اصلاً‌ شما را نشناسد و فقط کتاب‌ها را ببیند، دربارهٔ شما چه حدس خواهد زد؟ شما را متخصص خواهد دانست یا خواننده‌ای عمومی و تفننی؟ چه برآوردی از سن شما خواهد داشت؟ آیا می‌تواند جنسیت شما را حدس بزند؟ آیا می‌تواند کتاب‌های عزیز را از کتاب‌های دوست‌نداشتنی (مثلاً‌ آن‌ها که هدیه گرفته‌اید و چون هدیه‌دهنده گاه به خانه‌تان می‌آید، باید جلوی چشم بمانند) تشخیص دهد؟

این‌ها نمونه‌هایی از سوالاتی است که احتمالاً با دیدن کتاب گرنت اسنایدر (Grant Snider) به ذهن‌تان می‌رسد. کتابی که روی جلد آن نوشته شده: من از روی کتابخانهٔ شما دربارهٔ شما قضاوت می‌کنم (+).

اگر گرنت اسنایدر را نمی‌شناسید، احتمالاً سر زدن به اکانت او در اینستاگرام (grantdraws) می‌تواند نقشهٔ شروع مناسبی باشد. او در آن‌جا نمونه‌های فراوانی از کارهای گرافیکی خود، و نیز تصاویری از کتاب I will Judge you by your bookshelf را منتشر کرده است:

واقعیت این است که آن‌چه در کتاب اسنایدر می‌بینید، ربط چندان مستقیمی به عنوان کتاب ندارد. با این حال، بعید است به خاطر خریدن آن پشیمان شوید. چون آن‌چه در کتاب آمده، حتی از آن‌چه روی جلد آن ادعا شده، جذاب‌تر است. محتوای کتاب، بسیار پراکنده است. کارهای گرافیکی متنوعی که هر یک به یکی از زوایای کتاب و کتابخوانی پرداخته‌اند؛ معمولاً با خمیرمایهٔ طنز.

در نخستین صفحات کتاب با یک اعتراف‌نامه مواجه می‌شوید. نویسنده اعتراف می‌کند که عاشق کتاب است و از هر چیزی برای علامت‌گذاری کتاب‌ها استفاده می‌کند. او حتی اعتراف می‌کند که از بو کردن کتاب‌های قدیمی لذت می‌برد. اهل خواندن آثار کلاسیک است و به نقطه‌گذاری توجه ویژه‌ای دارد. حتی یک کتاب‌خانه، به خاطر جریمه‌هایی که او نپرداخته‌، به دنبال اوست! این برگ را که ورق می‌زنید، متوجه می‌شوید آن‌چه خوانده‌اید، فهرست کتاب بوده است. او هر فصل از کتابش را به یکی از این اعترافات اختصاص داده است.

بیش از این به معرفی کتاب نمی‌پردازیم. معرفی کتاب اسنایدر فرصت خوبی است تا به بهانهٔ یکی از کارهای گرافیکی داخل کتاب، از کتابخانه‌هایمان حرف بزنیم.

در کتابخانهٔ شخصی شما چه خبر است؟

تصویری که اسنایدر از کتابخانه‌اش ترسیم کرده، دوازده نوع کتاب را نشان می‌دهد. با یک نگاه سرسری متوجه می‌شویم که این دوازده دسته را به سادگی می‌توان به بیست یا سی دسته هم افزایش داد. به عبارت دیگر، قرار نیست هر کتابی که در کتابخانه‌مان پیدا می‌شود، در یکی از این دوازده دسته بگنجد.

اما تقسیم‌بندی زیبای اسنایدر، که مثل بخش‌های دیگر کتابش، طعمی از شوخی و طنز دارد، بلافاصله شما را به یاد کتاب‌های خودتان می‌اندازد:

دسته‌بندی زیبایی است. موافق نیستید؟ شاید اگر شما بودید، دسته‌های دیگری هم به کتابخانهٔ اسنایدر می‌افزودید و تعداد ردیف‌ها را بیشتر می‌کردید (ایده‌ای دارید؟). اما همین‌ها هم واقعاً عالی است. آیا خواندن این توصیف‌ها، کتاب‌هایی را برایتان تداعی کرد؟ خوشحال می‌شویم اگر دوست داشتید، برای ما و دوستان‌تان‌ از آن کتاب‌ها بنویسید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد می‌کند: