جملاتی از کتاب در جستجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست

کتاب در جستجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست را قطعاً میتوان یکی از رمانهای کلاسیک تاریخ ادبیات جهان دانست. همان کتابهایی که مارک تواین در مورد آنها میگوید: همه آرزو دارند آنها را خوانده باشند، اما هیچ کس حوصلهی خواندن آنها را ندارد.
دوستی به شوخی در مورد کتاب در جستجوی زمان از دست رفتهی مارسل پروست میگفت: اگر کسی بگوید که این کتاب را کامل خوانده است، اما سابقهی بستری شدن طولانی در خانه و بیمارستان را نداشته باشد، باید در صحت گفتارش تردید کرد!
به هر حال، ماجرا آنقدر جدی هست که مرحوم مهدی سحابی (که این رمان عظیم هفت جلدی را به فارسی ترجمه کرده) گزیدههایی از این کتاب را نیز تحت عنوان گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته تنظیم و ارائه کرده است (هر دو کتاب به همت نشر مرکز منتشر شدهاند)
این بار میخواهیم در پاراگراف فارسی، چند پاراگراف برگزیده از کتاب گزیدههایی از در جستجوی زمان از دست رفته را بخوانیم. به امید اینکه این چند پاراگراف، شاید شما را به خواندن کتاب گزیده ها و خواندن کتاب گزیدهها شاید شما را به خواندن اصل کتاب مارسل پروست ترغیب کند.
در تئوری میدانیم که زمین میچرخد. اما در عمل این را نمیبینیم و آسوده زندگیمان را میکنیم، چون زمینی که رویش گام میزنیم، نمیجنبد.
زمان زندگی نیز چنین است و برای نشان دادن گریزش، قصه نویسان ناگزیر به چرخش عقربهها شتابی دیوانهوار میدهند، ده، بیست، سی سال را در دو دقیقه به خواننده مینمایانند.
کوته فکران، میپندارند که ابعاد بزرگ پدیدههای اجتماعی، فرصت بسیار خوبی برای رخنه و کاوش در روان آدمی به دست میدهد.
اما باید بدانند که برعکس:
تنها با فرو رفتن در ژرفناهای یک فرد میتوان به درک آن پدیدهها رسید.
تجربه باید به من میآموخت – البته اگر هیچگاه چیزی به کسی آموخته باشد – که عاشقی یک نفرین است.
مانند نفرینهایی که در قصهها میخوانیم و علیهاش کاری نمیشود کرد و فقط باید صبر کنی تا افسونش پایان بگیرد.
در جدایی، سخنان مهرآمیز را کسی میگوید که عاشق نیست.
یا باید رنج نکشیدن را انتخاب کرد یا دوست داشتن را.
هر کسی، افکاری را روشن مینامد که میزان پریشانیشان،به اندازهی پریشانی افکار خود اوست.
نویسنده، فقط به دلیل عادتی که ریشه در زبان غیرصمیمی دیباچهها و تقدیمنامهها دارد میگوید: «خوانندهی من».
در حالی که در واقع، هر خوانندهای، زمانی که کتابی را میخواند، خوانندهی خودش است.
کتاب نویسنده چیزی جز نوعی وسیلهی بصری نیست که او در اختیار خواننده میگذارد تا با آن بتواند آنچه را که شاید بدون آن کتاب نمیتوانست در خودش ببیند، درک کند.
محک حقیقت کتاب این است که خواننده آنچه را که کتاب میگوید در خودش باز بشناسد.
عنوان هفت مجلد کتاب در جستجوی زمان از دست رفته
- طرف خانه سوان
- در سایه دوشیزگان شکوفا
- طرف گرمانت
- سدوم و عموره
- اسیر
- آلبرتین گمشده (یا گریخته)
- زمان بازیافته
[ مطلب پیشنهادی: جملاتی از کتاب کوری ]
مجموعه پاراگرافهای نقلشده از کتابهای کلاسیک در متمم
- جملاتی از کتاب در جستجوی زمان از دست رفته نوشته مارسل پروست
- چند پاراگراف از فیه ما فیه مولوی
- وانمود کن ناشنوایی تا سرانجام ناشنوا بشوی
- حکمتی که در درد کشیدن وجود دارد
- پاراگراف فارسی: درباره زوال و نابودی
- پاراگراف فارسی: بعضی ماجراها، همان بهتر که آغاز نشوند
- جملاتی از مونتسکیو (نویسنده کتاب نامه های ایرانی و روح القوانین)
- عبید زاکانی و رساله تعریفات (رساله ده فصل)
- تاریخ بیهقی
- حکایت فیل در تاریکی | داستان فیل مولانا در مثنوی
- چند جمله از کتاب تذکره الاولیاء عطار نیشابوری
- جملاتی زیبا از کتاب تذکره الاولیاء عطار
- جملات زیبا از کتاب طاعون | آلبر کامو
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
معرفی کتابهای مدیریتی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
معرفی کتابهای روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : رزا
این مطلب انگیزه ای شد که در باره آقای سحابی کمی جستجو کنم و در لینک زیر به یک مصاحبه خواندنی از ایشان رسیدم:
http://www.motarjemonline.com/forum/showthread.php?517-در-جستجوي-زمان-از-دست-رفته
بنا به گفته خودشان ایشان به سه زبان انگلیسی ، ایتالیایی و فرانسوی مسلط بوده اند و در ابتدا هم درسرویس خبر روزنامه کیهان به عنوان مترجم زبان های ایتالیایی و فرانسوی استخدام میشوند .
نکته جالب دیگر که ایشان اشاره کرده ان این است که کار در قسمت خبر روزنامه نوعی سرعت در کار را به ایشان تحمیل میکرده است و همین سبب شده است که ایشان موقع ترجمه چرک نویس نمیکرده اند.
این جملات را هم عینا از متن مقاله فوق نقل میکنم چون در ارتباط کامل با کتاب فوق است:
شما اغلب ترجمههايي كردهايد كه تا آدم يك بورس يكي دو ساله نداشته باشد نميتواند از پس خواندن آنها برآيد. از جمله پروست و كارهاي دشواري مانند "مرگ قسطي" سلين. شايد كمتر مترجمي هم همت ميكند برود سراغ "در جستجوي زمان از دست رفته". چه انگيزههايي سبب شد كه سراغ پروست رفتيد؟جواب نيمه شوخي نيمه جدياش اين است كه به ادموند هيلاري گفتند چطور شد از اورست بالا رفتي، گفت اورست آنجا بود ما هم رفتيم بالا. البته در اين جواب مقداري شوخي هست. بحث در واقع اين است كه من كوهنوردم و حالا از اين كوه هم بالا رفتهام. تا پيش از پروست، من ده بيست تايي كتاب ترجمه كرده بودم، شايد بيشتر. خرد خرد آمده بودم جلو، مثل دو سه كتاب سيلونه، يا آن كتاب زيباي سيمون دوبوار به نام "همه ميميرند". تلنگر پروست اين بود كه در سال 88 ميلادي ديگر كپي رايت از پروست برداشته شد. آن سال، سال پروست بود و از او كتابهاي زيادي در فرانسه منتشر شد. شايد اين تلنگري شد. اما واقعيت امر اين است كه من يك كارهايي كرده بودم و حالا ميخواستم كار مهمتري بكنم. مثل هر آدميكه ميخواهد قدم بعدي را بلندتر بردارد.- ترجمه "در جستجوي زمان از دست رفته" چندسال طول كشيد؟ترجمه پروست از شروع تا پايان ده يازده سالي طول كشيد. البته لابهلاي آن كتابهاي كوچكي هم در آوردم اما خود پروست مرا ده يازده سالي مشغول كرد.