نگران نباشید! به همه به یک اندازه میرسد (گفتگو درباره کارتون)
این بار، برای گفتگو درباره کارتون، موضوعاتی متنوع از جمله مدیریت منابع، انتخاب و تصمیمگیری و تکنولوژی در نظر گرفتهایم.
امیدواریم این کارتونها هم مثل همیشه بتوانند فرصتی برای دور همنشستن و گفتگو کردن ما با یکدیگر ایجاد کنند و بهانهای شوند تا بحثها و تداعیها و توضیحات خودتان را در حوزههای مختلف، با سایر دوستان متممی به اشتراک بگذارید.
بسیار خوشحالمان میکنید اگر حداقل در مورد یکی از کارتونها، در حد یک یا چند جمله شرح بنویسید. شرحی که احساس میکنید میتواند با استفاده از این تصویرسازیها، بهتر و شفافتر به مخاطب منتقل شود.
دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکانپذیر است.
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : سامان عزیزی
كارتون اول: تفكر كمونيستي ( و باز توزيع عادلانه! )(و تخصيص احمقانه منابع كه بين خيلي از ماها شايعه)
كارتون دوم: تفاوت جهان بيني و ابزار (پيشي گرفتن فاحش ابزار از جهان بيني) و شايد هم گوياي حال و روز امروز ما انسانهاست.
كارنون چهارم(نقاش و نقاشي): اسير نقش ماندن (ياد بعضي آدمها مثل خودم افتادم كه گاهي آنقدر اسير جزئيات و نقش ها ميشيم كه عاقبت طعمه همون نقش زدن ها خواهيم شد)- (خواجه در فكر تمثال تمساح است- غافل از اينكه در دهان تمساح است)-اينم از طبع شعر ما كه در حد شعر هاي گروه سني الفه
كارتون پنجم(در و ديوار): معمولاً راه ها و مسيرهاي تازه و نو، رهگذران كمي داشته اند و دارند. مردم، همون كوره راه هاي پيچ در پيچ كهنه رو كه سردري آشنا دارند ميپسندن.
ما مردم، گله وار پشت سر هم صف ميكشيم ،چون به هر حال با گله بودن ايمن تر است. با اينكه ميبينيم كه راه هاي بهتري هم هست ولي تا يك گوسفند تنها، برامون از ميان ديوار سردري نسازه و راهي باز نكنه، جرات و جسارت جدا شدن از گله پير و فرتوتمون رو نداريم