منظور از ارتباط موثر یا ارتباط اثربخش چیست؟ موانع ارتباط موثر کدامند؟
- مروری بر نقشه راه توسعه مهارت ارتباطی
- بتوانند ارتباط موثر را تعریف کنند.
- بتوانند برخی از مهمترین موانع برقراری ارتباط موثر را فهرست کنند.

ارتباط و مهارت ارتباطی، بر خلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میرسد کار سادهای نیست.
اگر بخواهیم کمی دقیقتر فکر کنیم، ما با مهارت ارتباطی میخواهیم بخشی از ساختاری را که در مغزمان شکل گرفته به مغز فرد دیگری در نقطهی دیگری منتقل کنیم و ساختار مغز او را تغییر دهیم.
برای اینکار از ابزارهای کلامی و غیرکلامی استفاده میکنیم و امیدواریم آنچه در ذهن ما نقش بسته است، به همان شکل در ذهن طرف مقابل ثبت شود.
با توجه به این توضیح، اگر چه در تعریف ارتباط موثر صرفاً از چند جمله و تعبیر ساده استفاده میکنیم، اما لازم است همواره به خاطر داشته باشیم که اصل ماجرا، کاری بسیار پیچیده است و به سادگی در قالب کلمات قابل تشریح نیست.
تعریف ارتباط موثر:
ارتباط موثر، رابطهای است که در آن، طرف مقابل، پیام شما را با حداکثر دقت ممکن دریافت و درک کند.
اکثر متخصصان ارتباطات بخش اصلی (و گاه تمام) مسئولیت ارتباط موثر را بر عهدهی ارسال کنندهی پیام میگذارند.
البته این به معنای انکار اهمیت نقش دریافتکننده نیست، بلکه تاکیدی بر این امر است که فرستندهی پیامها، مسئولیت دارد از تمام توان خود برای افزایش اثربخشی ارتباط استفاده کند و به سادگی بیتوجهی یا بیدقتی مخاطب را به بهانهای برای کاهش اثربخشی ارتباط تبدیل نکند.
تقریباً تمام آنچه در بحث پرورش مهارت ارتباطی مطرح میشود، به نوعی به همین مسئله بازمیگردد.
مهارت سخنرانی و مهارت ارائه، مهارت گوش دادن، مهارت اسلایدسازی، تسلط کلامی و هر آنچه که معمولاً از آن حرف میزنیم، هیچکدام هدف نیستند. بلکه ابزارهایی هستند که قرار است به اثربخشی ارتباط کمک کنند.
نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام میشود.
ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید.
شما با ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، به درسهای مختلفی (از جمله: استعدادیابی، سبک زندگی، هوش کلامی، افعال پرکاربرد انگلیسی، مهارتهای ارتباطی و پاراگراف فارسی) دسترسی پیدا خواهید کرد.
آخرین و البته یکی از مهمترین موانع هم، سطح ادراک است. همهی ما از سطح درک یکسانی برخوردار نیستیم. بخشی از این تفاوتها به تجربهها و آموزشهای متفاوت و بخشی دیگر به تفاوت در تواناییهای شناختی مغز ما بازمیگردد.
این تفاوت هم، میتواند به مانعی برای ارتباط اثربخش و نیز منبعی برای ایجاد سوءبرداشتها تبدیل شود.
هر یک از این موانع و نحوهی مواجهه با آنها، به تدریج در درسهای مختلف مورد بحث قرار خواهند گرفت.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارتهای ارتباطی و زبان زندگی به شما پیشنهاد میکند:
- مهارتهای ارتباطی (نقشه راه یادگیری)
- جستجوی نقاط ضعف ارتباطی: من در کدام بخش از مهارتهای ارتباطی نیازمند بهبود هستم؟
- ماتریس توانایی های ارتباطی
- فایل صوتی درباره مهارت ارتباطی | ارتباط، زبان زندگی است
- تاریخچه ارتباطات انسانی و تغییر انتظارات انسانها از مهارت ارتباطی
- قوانین مورفی در ارتباطات
- منظور از ارتباط موثر یا ارتباط اثربخش چیست؟ موانع ارتباط موثر کدامند؟
- چند نکته در مورد مهارت گوش دادن فعال و موثر
- خودافشایی مدیریت شده به عنوان یک مهارت ارتباطی ارزشمند (قسمت اول)
- فرصتها و تهدیدهای ناشی از خودافشایی – مهارت خودافشایی (قسمت دوم)
- مهارت سوال پرسیدن | اصول، تکنیکها و روشهای طرح سوال
- مقایسه کلمات عینی و ذهنی
- اعتمادسازی در رابطه | آشنایی با روش های جلب اعتماد
- مهارت ارتباطی: زبان منفی – زبان مثبت
- عبارات توضیحی و استفاده از آنها در گفتگو، نگارش و مذاکره
- هر مقایسهای با نوعی قضاوت کردن همراه است
- جبر محیطی پنهان در گفتگوهای ما (مهارتهای ارتباطی)
- مهارت ارتباطی: درباره آسیب پذیری
- معرفی منابع: کتاب هفت چالش ارتباط دنیس ریورز
- کلمات و اصطلاحات مثبت جایگزین (یوفمیزم)
- معرفی کتاب ارتباط بدون خشونت (نوشته مارشال روزنبرگ)
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : جعفر فقیهی
باوری را اخیرا به آن دست یافته ام که به نظرم برای ارتباط اثربخش چاره ای جز آن نیست. ضمن اینکه فکر میکنم اگر معیار ارتباط مؤثر را صحیح انتخاب کنیم، دیگر بهانه هایی مثل اینکه "مخاطب نفهم و غیر منطقی بود که من نتوانستم با او ارتباط مؤثر برقرار کنم" قابل قبول نیست. اشخاض با هم تفاوت دارند و درست و غلط را با توجه به دیدگاه هر طرف تفسیر میشود. اگرچه اشخاصی هستند که از نظر اکثر آدم ها غیر منطفی یا عصبانی هستند ولی معتقدم اگر مهارت ارتباطی من قوی باشد میتوانم تا حدی که به من مربوط میشود ارتباط مؤثر با آنها برقرار کنم. شاید اگر باور کنم مالک هیچکس نبوده و فقط رفتارهای خودم را میتوانم کنترل کنم در این راه موفق باشم.نخواهم نجات دهنده کسی باشم (از نقش های سه گانه ی نجات دهنده-زجردهنده-قربانی در مدل تحلیل رفتار متقابل)
باور دارم یا حداقل دارم به این باور میرسم که:
هیچ کس بهتر از من نیست
هبچ کس پایین تر از من نیست
اشخاص با هم متفاوتند و شاخص "بهتر بودن" نمیتواند کمکی به ما بکند.