آقای اریلی؛ من از بازخورد گرفتن میترسم
دن عزیز.
شغل من، نوشتن متنهای مختلف (آموزشی، اطلاع رسانی، تبلیغاتی) برای شرکتهاست.
این کار را به صورت موردی و پروژهای انجام میدهم و این سبک کار را به کار کردن دائمی برای یک شرکت مشخص ترجیح میدهم.
اما مشکل اینجاست که وقتی برای خودت کار میکنی، از نتیجهی بسیاری از فرایندهای متداول سازمانی محروم میشوی. مثلاً چیزی شبیه ارزیابی عملکرد وجود ندارد تا تو را با همکارانت مقایسه کند.
بارها به این فکر افتادهام که یک نظرسنجی مختصر برای کارفرماهایم بفرستم و از آنها بخواهم که کار من را ارزیابی کنند.
اما میترسم با این کار، تازه یادشان بیفتد که به جزئیات کارم فکر کنند و با برانگیختن این دقت و وسواس بیهوده، فقط رضایت آنها را کاهش دهم.
مثلاً بگویند: آهان! الان که فکر میکنیم او آنقدرها هم که باید مهربان و دوستانه برخورد کند، مهربان نیست.
ترسم این است که این بازخورد گرفتنها، سطح رضایت آنها را کاهش دهد و حتی باعث شود که بعضی از مشتریانم را از دست بدهم.
تو چه فکر میکنی؟
پاسخ دن اریلی:
سوال
رابطهی شما با بازخورد گرفتن چطور است؟ آیا با آن راحت هستید یا برای شما دردسرهایی هم دارد؟
چه تجربیات دیگری – غیر از مسئلهی مورد اشارهی این بحث – دارید که میتواند به دوستانتان برای بازخورد گرفتن بهتر و با هزینهی کمتر کمک کند؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : جواد عزیزان
سلام به همه ی دوستان عزیزم
با خواندن مطلب دن اریلی در مورد چگونه بازخورد گرفتن یاد داستان زیبای زیر افتادم. بیایید با هم بخونیم جالب است:
پسر بچه ایی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد و بر روی جعبه رفت تا دستش به دكمه های تلفن برسد. شروع کرد به شماره گرفتن. در این حین مغازه دار حواسش به پسربچه بود.
پسر: می تونم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خود را به من بسپارید.
خانم خانه دار: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.
پسر: اما من این کار را با نصف قیمت و با بهترین کیفیت براتون انجام می دهم.
خانم خانه دار: من از کار این فرد راضی هستم.
پسر اصرار کرد و به خانم خانه دار پیشنهاد داد: در عوض من پیاده رو و جلوی خانه را برای اتون جارو می کنم و در اینصورت شما در روز یکشنبه زیباترین منظره را خواهید داشت.
مجددا پاسخ خانم خانه دار منفی بود.
پسر در حالی که لبخندی به لب داشت گوشی را گذاشت.
مغازه دار که به مکالمه های او گوش داده بود به سمت پسر رفت و به او گفت: از رفتارت خوشم آمد و چون روحیه خاصی داری دوست دارم کاری را به تو بدهم.
پسر جواب داد: نه ممنونم! من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم! من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.
منبع: سایت بولتن نیوز