انواع اعتیاد به کار: افراد معتاد به کار توجه طلب

در درسهای قبلی از سلسله درسهای خودشناسی متمم، مقدمهای درباره اعتیاد به کار و افراد معتاد به کار مطرح کردیم و سپس بر اساس مدل براین رابینسون به تقسیم بندی معتادان به کار پرداختیم.
ابتدا با معتادان بی رحم و خستگی ناپذیر آشنا شدیم و در ادامه در مورد ویژگیهای معتادان اهمال کار صحبت کردیم. در این درس به بررسی اعتیاد به کار در معتادان توجه طلب میپردازیم.
اعتیاد به کار فقط به معنای این نیست که یک نفر شبانه روزی در محل کارش باشد. اعتیاد به کار میتواند به این شکل باشد که یک نفر خودش را غرق در کار و تنشهای کار نشان دهد. یا حتی واقعاً خودش را غرق در کار و تنش بکند تا بتواند در مقابل بقیه، چهرهای خسته و نگران به خود بگیرد و توضیح دهد که شرایط چقدر برای او دشوار است و چقدر باید زحمت بکشد.
شاید شما هم بتوانید مدیری مانند آقای نگون بخت را تصور کنید. آقای نگون بخت، صبح بیدار میشود. به بچههایش میگوید: خوش به حالتان که مجبور نیستید مثل من کار کنید. به همسرش که هنوز خواب است ویک ساعت دیرتر به سر کار میرود میگوید: من اگر قرار بود مثل شما باشم این شرکت تعطیل میشد و این همه کارمند گرسنه میماندند.
اجازه بدهید یک بار دیگر دو پارامتر کلیدی را که براین رابینسون در تعریف اعتیاد به کار و معتادان به کار مطرح کرد مرور کنیم: رابینسون میپرسید: چقدر در شروع فعالیتهای جدید راحت هستید؟ و چقدر در به پایان رساندن فعالیتهای جاری توانمندید؟ یا به عبارتی چقدر بر روی به پایان رساندن آنها اصرار دارید.
اعتیاد به کار در میان معتادان علاقمند به جلب توجه را میتوان به این صورت درنظر گرفت که آنها به سادگی فعالیتهای جدید را آغاز میکنند اما اصراری بر روی تمام کردن آنها ندارند. چیزی که برایشان مهمتر است تراکم کارهای جاری است.
البته خود براین رابینسون اشاره میکند که تعریف و مثالهای از این مدل اعتیاد به کار او کمی بار منفی دارد و نقل میکند که برخی کارشناسان، نام گذاری مثبتتری هم بر روی این الگوی اعتیاد به کار داشتهاند.
تمرین:
در میان اطرافیان خود، آیا میتوانید کسی را پیدا کنید که در این الگو بگنجد؟ از کجا مطمئن هستید که او در یکی از دو الگوی قبلی (اهمال کار، خستگی ناپذیر) طبقه بندی نمیشود. خوشحال میشویم اگر این نشانهها را هم برای ما بگویید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری اعتیاد به کار به شما پیشنهاد میکند:
- اعتیاد به کار چیست؟ آیا شما هم معتاد به کار هستید؟
- انواع اعتیاد به کار: معتادان سرسخت و خستگی ناپذیر
- انواع اعتیاد به کار: معتادان اهمال کار
- انواع اعتیاد به کار: افراد معتاد به کار توجه طلب
- انواع اعتیاد به کار: عشق بازی با کار
- چه عواملی موجب گسترش اعتیاد به کار میشوند؟
- رابطه اعتیاد به کار و عزت نفس (در مغز یک معتاد به کار چه میگذرد؟)
- سندرم ایمپاستر – دیگران از واقعیت ماجرا خبر ندارند
- چند پیشنهاد برای افراد معتاد به کار
نویسندهی دیدگاه : سامان عزیزی
يكي از همكاران خوب من در شركت تا حدي مصداق اين مطلب هست. نه اينكه سرش شلوغ نباشه،تا حدي هست،ولي اون دوست داره سرش رو خيلي شلوغتر از اوني كه هست نشون بده.چون در جريان كارهاي منم هست،بعضي وقتها بهم ميگه شما چطور با اين حجم كار ها انقدر خونسردين! من اصلا نميتونم با اين همه كار آروم باشم.
همين رفتارشون باعث ميشه كه گاهي با ساير همكاران تندخو بشن و با عصبانيت باهاشون برخورد كنن.
ولي مديريت اين تيپ افراد به نظر من راحتتر از بقيه است.
شما به درستي اشاره كردين كه يكي از بارزترين رفتارهاي اونها ناتمام گذاشتن كارهاست ،من چاره اي براي اين مسئله پيدا كردم و اون اينكه در برخي موارد اونو در كانون توجه قرار ميدم و براي به پايان رساندن پروژه هاي مهمي كه بهش واگذار كردم به شدت تشويقش ميكنم، سعي ميكنم به اين نيازش (جلب توجه و كانون توجه بودن به دليل مشغله هاي زياد) پاسخ مناسبي بدم.
اتفاقا همين برخوردم باعث شده كه هم به نياز اون پاسخ بدم و هم اجازه ندم كه كارهاي مهم شركت ناتمام بمونه و مهمتر اينكه اون بخوبي از عهده اين كارها هم بر مي آد و من معمولا با اين جمله ازش تشكر ميكنم" با وجود اينكه ميدونم مشغله ت اينجا زياده و كارهاي مختلفي بهت واگذار شده ولي با بهترين كيفيت تونستي اين كار رو تموم كني..."
-جداي از اينهمه تعريفي كه از خودم كردم! معتقدم واقعاً ميشه به راحتي اين افراد رو مديريت كرد(به شرطي كه اين كارشون در درازمدت حالت بسيار افراط گونه به خودش نگيره)