من نگرانم؛ برای افزایش طول عمر انسان و دیر شدن مرگ

جان بروکمن (John Brockman) طی سالهای متمادی، هر از چند گاهی، سوالاتی را انتخاب کرده و به سراغ صاحبنظران رفته و پاسخ آنها را پرسیده است.
پاسخ هر یک از این پرسشها در قالب یک کتاب مستقل منتشر شده است.
کتاب «ما باید نگران چه چیزی باشیم؟» یا «What We Should Be Worried About» یکی از این کتابهاست. افراد مختلف در این کتاب به این سوال پاسخ دادهاند که وقتی در خلوت خود به طبیعت، جهان و زندگی میاندیشند، چه چیزی آنها را نگران میکند و به زبان دیگر: «مهمترین دغدغهٔ ایشان چیست؟»
کیت جفری (Kate Jeffery) دانشمندان عصبشناسی رفتاری و سرپرست مرکز تحقیقات شناختی و مغز در کالج لندن یکی از کسانی است که به این پرسش پاسخ داده است. او بیش از هر چیز نگرانِ از دست دادنِ مرگ است.
این بار در پاراگراف فارسی متمم حرفهای کیت جفری را میخوانیم.
نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام میشود.
ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید.
شما با ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، به درسهای مختلفی (از جمله: استعدادیابی، سبک زندگی، هوش کلامی، افعال پرکاربرد انگلیسی، مهارتهای ارتباطی و پاراگراف فارسی) دسترسی پیدا خواهید کرد.
در صورت تمایل میتوانید تعدادی از درسهای کاربر آزاد متمم را ببینید.
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمدجواد یعقوبی
مثل هر انسان دیگری که در مکانیزمهای روانشناختیاش نیستی و مرگ تعریف نشده، من هم از مرگ میترسم. ترس من از مرگ نه بخاطر مبهم بودن بعد مرگ، بلکه به خودی خود برای روان و ذهن من که به چیزی جز بقا و زندگی فکر نمیکند، قابل درک نیست. چون درک نمیشود و نمیتوانم از آن آگاهی کسب کنم، میترسم.
اما با برخی شرایط و موقعیتها که در جامعهی بشری روبرو میشوم، مرگ را برای گونه انسان پس از دورهای زندگی بصورت طبیعی (نه بیشتر) ترجیح میدهم. و آنجاست که میپرسم زندگی به چه قیمتی؟
در برابر تعصبات که قرار میگیرم، در برابر دیکتاتورهای دنیا، دزدهایی که از حرص و طمع سیر نمیشوند و خون یک ملت را در شیشه میکنند و دیگر حکمرانان و مدیرانی که نبودن آنها بسیار مفیدتر حضور آنهاست.
همانجور که نسل قبلی را نقد میکنیم، نسل آینده هم ما را نقد خواهند کرد. ما هم برچسب تعصب و عقبماندگی خواهیم خورد و به گمانم راهحلی جز ترک کردن دنیا و فراهم کردن امکان رشد و زندگی برای دیگر افراد گونه بشر نیست. زیادهخواهیها از ذات انسان پاک نمیشود. جایی برای منطق باید خالی گذاشت.