برخی اشتباهات رایج در نگارش کلمات

کسانی که نوشتههای ما را میخوانند، بر اساس شیوهی نگارشمان دربارهی ما قضاوت میکنند. در حدی که شاید بتوان گفت خطاهای نگارشی، اثر هالهای هم ایجاد میکند.
به این معنا که وقتی یک نفر نگارش ضعیفی دارد، ممکن است بسیاری از خوانندگان نتوانند درستیِ منطق و استدلال و پیام نوشتهی او را هم بپذیرند.
یکی از زیرمجموعههای خطاهای نگارشی، خطا در نوشتن واژهها است؛ مسئلهای که در نگارش دیدگاههای دوستان متممی هم، گاهی دیده میشود و شاید شما هم با آنها برخورد کرده باشید.
با توجه به اهمیت این موضوع، تصمیم گرفتیم مطلبی را به خطاهای رایج در نگارش کلمات اختصاص دهیم.
ما در اینجا به طور خاص، روی دیدگاههایی که دوستان متممی در متمم ثبت کردهاند متمرکز میشویم و برخی از پر تکرارترین اشتباهات را فهرست میکنیم.
خوشحال میشویم اگر شما هم هنگام مطالعهی دیدگاهها و نظرهای دوستانتان، به نمونههای دیگری از اشتباهات دیکتهای در نگارش کلمات برخوردهاید، زیر همین مطلب آنها را ذکر کنید تا همهی ما بتوانیم از این به بعد، تعداد اشتباههای موجود در نوشتههایمان را کاهش دهیم.
البته پیشنهاد ما این است که صرفاً روی اشتباههای پایه متمرکز شویم و سختگیریهای بیحد و حصر نداشته باشیم.
مثلاً درست است که «نمایانگر» واژهای نادرست است و پسوند «گر» به «نمایان» نمیچسبد؛ و درست است که «لازم به ذکر است» اشتباه است چون «لازم» با حرف اضافهی «به» نمیآید؛ و این هم درست است که «شباهت» واژهی اصیلی نیست و باید به جای آن از «مشابهت» استفاده شود؛ و نیز منطقی است که «سوال پرسیدن» دارای حشو است و یک مفهوم دو بار در آن تکرار شده و باید از «سوال کردن» یا «پرسیدن» استفاده کنیم، اما تأکید ما بر اشتباهات سادهتر و پایهایتر است و از شما هم میخواهیم که تذکرات خود را به سطوح ابتدایی و غیرتخصصی محدود کنید. چون بحث دربارهی درستنویسی، حد و مرزی ندارد و نگاه افراطی به جزئیات، ممکن است شوق ما را به نوشتن کاهش داده و سرکوب کند.
خُرد / خورد
یکی از پرتکرارترین خطاهایی که در دیدگاههای دوستان متممی به چشم میخورد، این است که به جای خُرد (کوچک) از کلمهی خورد (خوردن) استفاده میکنند.
مثلاً خردهمهارت را به اشتباه به صورت «خورده مهارت» و یا پول خرد به شکل «پول خورد» مینویسند. به این نکته توجه داشته باشیم که هر جا که منظور ما کوچک بودن است، باید از خرد استفاده کنیم:
خردسال / خردهفروشی / خردهمهارت / پول خرد
بُرهه
برهه هم به معنای «مقطع زمانی» از جمله واژگان دیگری است که گاهی به اشتباه، در دیدگاههای دوستانمان به صورت برحه ثبت شده است.
منسوب / منتسب
وقتی چیزی به کسی نسبت داده میشود از واژههای منسوب یا منتسب استفاده میکنیم (مثلاً: این جمله منسوب به کنفوسیوس است).
اما وقتی فردی را در یک موقعیت سازمانی قرار میدهند (درست مثلِ یک تابلو که در جایی نصب میشود) باید از واژههای منصوب و انتصاب استفاده کنیم.
گاهاً / ناچاراً / خواهشاً
همهی ما میدانیم که تنوین عربی به واژههای فارسی نمیچسبد. اما همچنان از سر عادت، برخی از این ترکیبها را بهکار میبریم.
پیشنهاد ما این است که تا حد امکان، از بهکار بردن این نوع ترکیبها اجتناب کرده و از عبارات جایگزین، نظیرِ «گاهی»، «به ناچار» و «خواهش میکنم» استفاده کنید.
معضل
معضل به معنای مشکلِ دشوار و سخت هم واژهای است که گاهی اوقات به اشتباه به صورت «معزل» (از ریشهی عزل و برکناری) نوشته میشود. پس بهتر است شکل درست آن، یعنی معضل را بهخاطر بسپاریم.
مطمئن / آیا / …
بعید است کسی از روی بیسوادی یا بیدقتی کلماتی مانند مطمئن و آیا را به صورت مطمعن یا عایا بنویسد. بنابراین اجازه بدهید این نوع نوشتن را نوعی «لوسنویسی» بدانیم که ریشههای آن را احتمالاً باید در شبکههای اجتماعی جستجو کرد.
غالب / قالب
هر دو واژهی غالب و قالب در زبان فارسی بهصورت گسترده بهکار میروند.
غالب به مفهومِ «بیشتر / اکثریت» نزدیک است. اما قالب، به فُرم و شکل ظاهری اشاره دارد و باید مراقب باشیم که این دو مورد را با هم اشتباه نگیریم:
- اجازه بدهید حرفم را در قالب [ فُرم / شکل ] دیگری بیان کنم: ….
- غالبِ [ بیشتر / اکثر ] دوستانی که این نوشته را میخوانند، …
سَلب / صُلب
اگر در دیدگاهها بگردید، موارد متعددی از سَلب و صُلب را هم میبینید که به اشتباه به کار رفتهاند.
صلب به معنای Rigid و سخت و محکم و غیرقابلانعطاف است. در حالی که سلب به معنای رفع کردن و نفی کردن به کار میرود. مثلاً سلب مسئولیت
توجیه
توجیه به معنای «موجه جلوه دادن» است و طبیعی است که باید مانند وجه و موجه نوشته شود. اما بعضی از دوستان متممی آن را به صورت توجیح مینویسند.
صوری
واژهی صوری به معنای «ظاهری» و «سطحی» را هم نباید به صورت سوری (منسوب به سوریه) بنویسیم. پس ترکیبهای زیر درست هستند:
قرارداد صوری، اجارهنامهی صوری، موافقت صوری و …
سپاسگزاری / قیمتگذاری / اضطراب
این واژهها هم نیاز به توضیح بیشتر ندارند.
بذاریم / نذاریم / راجبِ
ما در متمم، منعی نداریم که سبک نگارش دیدگاهها، به لحن محاورهای نزدیک باشد. اما محاورهای نوشتن نباید باعث بیدقتی در نگارش شود.
مثلاً بگذاریم، حتی به فرضِ حذفِ گ، نباید به بزاریم تبدیل شود.
ضمن اینکه برخی ترکیبهای خلاصهشده هم، اساساً غلط هستند و نمیشود با توجیهِ نگارش محاورهای از آنها استفاده کرد (راجع به را نمیتوانیم به صورت راجبِ بنویسیم).
مال من / کتاب خودم / بدون ماشین
گاهی اوقات بعضی دوستان، کسرهی اضافه را به صورت «ـه» مینویسند: ماله من / کتابه خودم / بدونه ماشین
واضح است که این شیوهی نگارش هم نادرست است و باید از آن اجتناب کنیم.
بِ / کِ
در مقابل عزیزانی که کسره را به ـه تبدیل میکنند، کسانی هم هستند که به نیت خلاصهنویسی، «به» و «که» را به صورت «ب» و «ک» مینویسند: «ب مادرم گفتم ک نباید این حرف را میزد.»
این هم از مواردی است که ممکن است احساس خوبی در خواننده ایجاد نکند (کسی که برای نوشتن یک ـه حوصله و فرصت نداشته، بعید است برای محتوای حرفش هم وقت و حوصلهی چندانی صرف کرده باشد).
بیفتد / بیندیشد / نینداخت / …
اگر فعلی با الف شروع شود و بخواهیم به ابتدای آن «ب» یا «ن» اضافه کنیم، الف حذف میشود. بنابراین بهتر است به جای بیافتد، بیاندیشد و نیانداخت از شکلِ بیفتد و بیندیشد و نینداخت استفاده کنیم.
لطفاً توجه داشته باشید که بیوفتد هم اشتباه است و از آن استفاده نکنید.
حوزه / حوضه
گاهی دوستانمان به علت شتابزدگی در نوشتن، دو کلمهی حوزه و حوضه را با هم اشتباه میگیرند. فراموش نکنیم که حوض، جایی است که در آن ماهیها زندگی میکنند و در گذشته هم هندوانه و سایر میوهها را در آن میانداختند تا خنک شوند. پس نباید بنویسیم حوضه روانشناسی و حتماً توجه داشته باشیم که از شکل حوزه استفاده کنیم.
لپتاپ
همه میدانیم که Laptop از ترکیب Lap (ران پا در حالت نشسته) و Top تشکیل شده و نامگذاری لپتاپ به این نکته اشاره دارد که این وسیله آنقدر کوچک است که میتوان روی پا گذاشت و با آن کار کرد. بنابراین ترکیبهایی مثل لپتاب و لبتاپ و لبتاب نه در فارسی و نه در انگلیسی معنا ندارند.
جالب اینجاست که بعضی دوستان متممی در کامنتهای خود، از نگارش انگلیسی Laptop استفاده میکنند، اما چند جمله پیشتر یا پس از آن، شکل فارسی لپتاپ را اشتباه مینویسند.
اصطکاک / اصطحکاک
این مورد هم نسبتاً واضح به نظر میرسد. اما چون چند بار در کامنتهای دوستان متممی تکرار شده، مناسب دیدیم یادآوری کنیم که اصطکاک حرف «ح» ندارد و لازم نیست برای تأکید بر زیاد بودن اصطکاک، آن را به شکل اصطحکاک تلفظ کنیم یا بنویسم.
یادآوری تکراری برای دوستان جدیدتر
متمم همواره تلاش دارد که سبک نگارش درسها و تمرینها، فاخر بوده و از سبک رواجیافته در شبکههای اجتماعی فاصله داشته باشد.
از جمله اینکه تأکید میکنیم که لطفاً از تکرار حروف (گفتمممممممم، خخخخخخ، دیدیددددد) و تکرار علائم سجاوندی (!!!!!! یا ؟؟؟؟) در هنگام نگارش دیدگاههایتان اجتناب کنید.
با وجودی که این تذکر، از جنس دیکتهی کلمات نیست، اما گفتیم فرصت را غنیمت بشماریم و یکبار دیگر آن را تکرار کنیم.
[ مطلب مرتبط: چند پیشنهاد نگارشی برای بهتر شدن کیفیت دیدگاهها ]
توضیح: تعدادی از موارد مطرح شده در این مطلب، از مثالها و نکاتی که دوستان متممی در بخشِ دیدگاهها مطرح کردهاند، گرفته شده است.
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری آشنایی با کلمات و ظرافتهای کلامی به شما پیشنهاد میکند:
- آشنایی با کلمات و ظرافتهای کلامی
- چرا باید کلمهها را بهتر و دقیقتر بشناسیم؟
- نگاهی دقیقتر به کلمات: توسعه و پیشرفت
- تفاوت | تضاد | تناقض
- بدیهی، طبیعی، واضح؟
- نگاهی دقیقتر به واژهی سرمایه
- مال، دارایی و ثروت
- تصفیه حساب و تسویه حساب
- قضاوت، داوری، پیشداوری
- ائتلاف و اتحاد
- تفاهم نامه و توافق نامه
- مصداق یا مثال؟
- همه، غالب، مهم، قابل توجه
- تلویحی و ضمنی به چه معنا هستند؟
- برخی اشتباهات رایج در نگارش کلمات
- تفاوت سکون و رکود
- فرهنگ واژه های فارسی سره | فریده رازی
- ماز چیست؟ لابیرنت به چه معناست؟ این دو با هم تفاوت دارند؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
همونطور که اشاره کردید، صحبت شما به «گویش» مربوط میشه و نه «نگارش» و در واقع خارج از موضوع این مطلب محسوب میشه.
با این حال، چون جای دیگری هم در متمم نیست که به چنین موضوعی ربط داشته باشه، گفتم در اینجا برداشت خودم رو بنویسم. البته نظر من در این زمینه کاملاً غیرکارشناسی محسوب میشه و دیدگاهم صرفاً بر پایهی برداشتها و تجربهی شخصیام شکل گرفته.
اینکه عزیزان عربزبان ما که در ایران یا هر جای دیگهای از جهان به زبان فارسی حرف میزنن، علاقه یا تعصب یا توانایی داشته باشند حروفی مثل «غ / ق» و همینطور «ض / ذ / ز» رو به شکلهای متفاوتی تلفظ کنند، کاملاً طبیعی و قابل درک است.
اما متوجه نمیشم چرا یک نفر فارسی زبان، باید اصرار داشته باشه این حروف رو به شکلی که در زبان دیگری تلفظ میشن، تلفظ کنه.
مسیری که زبانها برای یادگیری از هم طی میکنند، در شکل گفتاری و نوشتاری کاملاً مستقله. گاهی علائم نوشتاری یا کلمات مکتوب از زبانی به زبان دیگه میرن، بدون اینکه شکل گفتاریشون جابهجا بشه. و بالعکس. گاهی شکل گفتاری اقتباس میشه، اما از شکل نوشتاری متفاوتی استفاده میشه.
در زبان فارسی اساساً تفاوتی بین تلفظ ظ و ض و .. یا غ و ق وجود نداره و اینکه اعراب این حروف رو به چه شکلی تلفظ میکنند اصلاً مسئلهی ما نیست. چنانکه ما حتی در واژهها هم، گاهی به اینکه اعراب چه معنایی رو از کلمات اراده میکنند توجه نداریم و مفاهیم مورد نظر خودمون رو بر واژهها بار میکنیم (به تفاوت معنای کلماتی مثل سابق و اجمال در فارسی و عربی توجه کنید).
ممکنه بفرمایید که فارسی با عربی ممزوج شده و با هم بیگانه نیستند که البته این نکتهی درستی است. اما در ممزوج شدن هم، زبان میزبان میتونه ترجیحات و ساختار خودش رو به حروف یا واژههای میهمان تحمیل کنه.
مثال مشابهش در زبان انگلیسی هم وجود داره. میدونیم که انگلیسی مدرن امروزی یک زبان قدیمی نیست و نسبتاً نوظهوره. این زبان در پنج قرن اخیر حروف و واژههای بسیاری رو از لاتین، یونانی و خصوصاً آلمانی و فرانسوی به عاریه گرفته و به دایرهی واژگانی خودش افزوده.
با این حال، انگلیسی قواعد و ترجیحات خودش رو بر این حروف و کلمات سوار کرده.
به عنوان نمونه، ما در آلمانی اوملاوت داریم. مثلاً: Ü
این حروف در انگلیسی یا به همین شکل نوشته میشن یا به صورت ue. اما انگلیسیزبانها تلفظ رو در نهایت به همون شکل ترجیحی خودشون انجام میدن و تلفظ ue هیچ ربطی به تلفظ Ü نداره.
ضمن اینکه حتی تلفظ رو فراتر از اینها به واژهها تحمیل میکنن. پیتر دراکر (Drucker) اتریشی بوده. Druck به معنای چاپ هست و اجدادش در صنعت چاپ بودن. زبان انگلیسی دروکر رو دراکر تلفظ میکنه و خود دراکر هم وقتی به آمریکا رفت، پذیرفت که نام خانوادگیش به شکل دیگری تلفظ بشه. یعنی حروف، آلمانی موندن، اما تلفظ انگلیسی شد.
فکر میکنم زبانشناسی هم اساساً همین رویکرد رو میپسنده. یعنی وقتی میبینه مردم، ترجیحات تلفظ خودشون رو دارن (مثلاً فارسیزبانها ترجیح میدن «ح و ه» یا «ق و غ» رو به یک شکل تلفظ کنن) همین شیوه رو میپذیره و سعی میکنه نگاه مداخلهگرانه نداشته باشه.