استدلال چیست؟ فرم استاندارد یک استدلال را چگونه بنویسیم؟
- بتوانند استدلال (Argument) را تعریف کنند و آن را از تشریح (Description) تشخیص دهند.
- اجزای تشکیل دهندهی یک استدلال را نام ببرند.
- با مطالعهی یک متن استدلالی، آن را در قالب استاندارد بنویسند.

زمانی که به معرفی درس تفکر نقادانه و کاربردهای تفکر نقادانه پرداختیم، به یک نکتهی مهم اشاره کردیم.
تاکید ما بر این بود که ما همواره در معرض حرفها و توضیحات و استدلالهای دیگران قرار میگیریم و تفکر نقادانه قرار است به ما کمک کند تا آنها را نقد و تحلیل کنیم و در میان آنها، معتبرها را از نامعتبرها و حرفهای قابل اتکا را از حرفهای غیرقابل اتکا تفکیک کنیم.
بر همین اساس، گاهی اوقات در آموزش تفکر نقادانه به نکتهای ساده – اما مهم – اشاره میشود:
مطالعهٔ مجموعه درسهای تفکر نقادانه صرفاً برای کسانی امکانپذیر است که از هر دو ویژگی زیر برخوردار باشند:
- عضو ویژه متمم باشند.
- پروژه درس تصمیمگیری (پیشنیاز تفکر نقادانه) را انجام داده و پروژهٔ آنها پذیرفته شده باشد.
البته اگر عضو ویژه متمم باشید، به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که فهرست آنها را میتوانید در اینجا ببینید:
البته بررسیهای ما نشان داده که علاقهمندان تفکر نقادانه - اگر نخواهند دوره مدیریت کسب و کار متمم را به شکل کامل بخوانند - علاوه بر درس تصمیم گیری معمولاً درسهای زیر در اولویت قرار میدهند:
تفکر سیستمی | تفکر استراتژیک | تجربههای ذهنی
مشاوره مدیریت | کوچینگ | مدیریت تعارض
ظرافتهای کلامی | مهارت ارتباطی | مدل ذهنی
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین
یک متن را که به نظر شما از جنس استدلالی است و با هدف متقاعدسازی نوشته شده انتخاب کنید. اگر متن کوتاه است، آن را نقل کنید. اگر طولانی است، آن را صرفاً معرفی کنید (مثلاً: حرفهای … در مقدمهی کتابِ ….).
سپس شکل استاندارد متن را در اینجا بنویسید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر نقادانه به شما پیشنهاد میکند:
- تفکر نقادانه (Critical Thinking) | آموزش تفکر انتقادی
- دانشمند بودن هم یک شغل است | مایکل کرایتون و نقد جامعه علمی
- تعریف تفکر نقادانه – درباره تاریخچه نقد و نقادی
- تفکر نقادانه در چه زمینههایی کاربرد دارد؟
- کتاب راهنمای تفکر نقادانه (پرسیدن سوالهای بجا)
- فکر کردن نقادانه چیزی شبیهِ خاکشویی است
- چهار پایه اصلی تفکر نقادانه
- خودمحوری چیست و چرا میتواند مانع تفکر نقادانه باشد؟
- روش چیست؟ روش شناسی چیست؟ (درباره متد و متدولوژی)
- روش علمی چیست؟ چه ادعایی علمی است؟ آیا همه چیز باید علمی باشد؟
- تفکر نقادانه: گشت و گذاری در تاریخ منطق
- تعریف شناخت (Cognition) چیست؟
- تعریف تفکر چیست؟ | چه زمانهایی فکر میکنیم؟
- تعریف گزاره چیست؟
- گزاره های اثباتی در برابر گزاره های هنجاری | پوزیتیو در برابر نرماتیو
- استدلال چیست؟ فرم استاندارد یک استدلال را چگونه بنویسیم؟
- تفکر نقادانه: “روایت، انشا و ادعا” با “بحث و استدلال” تفاوت دارند
- تفکر نقادانه | ادعا و ادعاشناسی
- چتر مفهومی یا واژه های چتری
- کتاب واقع نگری (کتاب واقعیت) | هانس روسلینگ
- فیک نیوز چیست؟ | اخبار جعلی چگونه فراگیر شد؟
- فیک نیوز | Fiskkit در تلاش برای نبرد با اخبار جعلی و مقالات تحلیلی ضعیف
- شکافهای سیاسی | دوقطبی شدن جامعه چه معنایی دارد؟
- تجربهٔ ذهنی | چالش استخراج ذخایر بستر دریاها
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
آقای برات اناند که در متمم به کتاب دام محتوای او اشاره شد، دو صفحهی اول فصل ۱۳ کتاب خود را به مقایسه استراتژیهای اپل و مایکروسافت در زمینهی کامپیوترهای شخصی پرداخته است.
با توجه به طولانی بودن متن، صرفاً فرم استاندارد استدلال را میآورم:
فرض ۱: اکثر مردم، فکر میکنند نوآوری، کیفیت، طراحی و سادگی استفاده، علت موفقیت خیرهکنندهی اپل در سالهای اخیر است.
فرض ۲: اپل همواره اصول نوآوری و کیفیت و طراحی و سادگی استفاده را مد نظر داشته است. حتی اولین نسل محصولات آن (مکینتاش) هم بر این اساس ساخته شدهاند.
فرض ۳: دوران اپل را میتوان به چهار مرحله کلیدی تقسیم کرد. عرضهی Mac در سال ۱۹۸۴ - عرضهی iPod در سال ۲۰۰۱ - عرضه iPhone در سال ۲۰۰۷ - عرضهی iPad در سال ۲۰۱۰
فرض ۴: در چهار دوران فوق، دوران اول را نمیتوان یک موفقیت دانست. چون سهم بازار مک، در پنج سال اول هرگز به ۱۰٪ نرسید.
فرض ۵: دوران دوم و سوم و چهارم، دوران موفقیت اپل هستند.
-------------------------------------------
نتیجه ۱: با توجه به اینکه اصول طراحی و سادگی استفاده و نوآوری و مواردی از این دست، در هر چهار نسل وجود داشتهاند، باید علت موفقیت را در جای دیگری جستجو کرد.
نتیجه ۲: اصرار اپل به استقلال از سایر کسب و کارها در دوران مک و همکاری با سایر کسب و کارها در نسلهای بعد (البته به شکل محدود) باعث تبدیل شدن شکست به موفقیت بوده. اپل برای مک، همهی چالشهای نرمافزاری و سختافزاری را داخل مجموعهی خود حل میکرد. اما در دوران iPod با استودیوهای زیادی مذاکره کرد تا زمان لانچ محصول، محدودهی وسیعی از قطعات موسیقی در اختیار کاربران قرار گیرد. اپل از مایکروسافت باخت، چون مایکروسافت در را به روی برنامه نویسان و شرکتهای دیگر (در مقایسه با اپل) بیشتر باز گذاشته بود.
توضیح: مستقل از اینکه نتیجهی دوم قابل دفاع است یا خیر، فکر میکنم به صورت مستقیم و صرفاً با گزارههایی که مورد اشاره قرار گرفتهاند، قابل استنتاج نیست.