آینده کتاب و بازار کتاب کاغذی (تقویت مهارت خواندن انگلیسی)

Want to buy a watch?  Patronage,  Scarcity, and  Souvenirs

A hundred years ago, if you wanted to know what time it was, you had to make a significant investment–in a watch.

Patronage: حمایت – پولی که به منظور حمایت پرداخت شود (قبلاً در ماجرای میز بد رستوران، به لغت Patron به عنوان مشتری حامی اشاره کرده بودیم)

Scarcity: کمیابی

Souvenir: یادگاری و سوغاتی

اکثر ما، وقتی به جایی مسافرت می‌کنیم یا در مراسم خاصی شرکت می‌کنیم، دوست داریم از آن مراسم یادگاری داشته باشیم.

بنابراین از سوغات یک مسافرت تا کارتی که همه‌ی دوستان در یک مهمانی، آن را با هم امضا می‌کنند و نگه می‌دارند، نمونه‌ی Souvenir محسوب می‌شود.

There is no souvenir shop in the hotel

در هتل، فروشگاهی برای فروش سوغاتی و یادگاری وجود ندارد.

شاید برای شما واژه‌ی Souvenir Hunter یا شکارچی یادگاری هم جالب باشد.

از کسانی که به هتل های خوب می‌روند و شامپو و شانه و دمپایی را با خود می‌آورند تا کسانی که در کشور ما، به جاهای تاریخی در حد تخت جمشید و پاسارگاد می‌روند و تکه‌هایی از ستون رو برای خودشان به خانه می‌آورند!

خلاصه‌ی ماجرا اینکه ست گادین بحث خود را با این سوال مطرح می‌کند:

آیا می‌خواهید ساعت مچی بخرید؟

او به بهانه این سوال می‌خواهد در مورد کارکردهای جدید ساعت (حمایت مادی، گردآوری کلکسیون و تهیه یادگاری) صحبت کند. مواردی که قبلاً در مورد خرید ساعت مچی، چندان معنایی نداشته است.

حدود یک صد سال پیش، اگر شما می‌خواستید بدانید ساعت چند است، مجبور بودید که سرمایه گذاری سنگینی برای خرید یک ساعت انجام دهید.