Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


مفهوم اعتبار: مهارتهای پولی برای کودکان پنج تا هشت سال


درباره مفهوم اعتبار

آموزاندن مفهوم اعتبار به کودکان برای ما والدین که خودمان با آموزه‌های دوران دیگری پرورش یافته‌ایم چندان ساده نیست.

هنوز هم افراد زیادی را می‌توانید پیدا کنید که به اشتباه فکر می‌کنند اعتبار پول یک کشور، به ذخیره‌ی طلای آن کشور است (در حالی که چندین دهه از دورانی که طلا به عنوان یک استاندارد مطرح بود می‌گذرد).

کمتر به این نکته توجه می‌شود که در مورد ارزهایی مانند دلار و پوند، طلای پشتوانه در بانک‌های آمریکا و انگلیس کمتر از ۵ درصد است و در مورد پول کشورمان، اگر چه آمار مشخص و دقیقی در دست نیست، به نظر نمی‌رسد که این مقدار از ۱۰ درصد پول و مسکوکات در اختیار مردم بیشتر باشد (+).

امروز در دنیا – از یکی دو کشور مانند مغولستان که بگذرید – تقریباً در تمام کشورها، فاصله‌ی پول در دست مردم با ذخیره‌های طلا و ارز خارجی بانکها بسیار زیاد است و اقتصاد عملاً بر پایه‌ی اعتبار فعال است.

دشواری ماجرا اینجاست که در حالی‌ که اقتصاد اعتبار محور هنوز برای بخش قابل توجهی از بزرگسالان در سراسر جهان به صورت کامل قابل درک نیست، باید فرزندان خود را برای زندگی در چنین اقتصادی آماده کنند.

اما خوشبختانه، وقتی در مورد کودکان و نوجوانان حرف می‌زنیم، مثال‌های ساده و متعددی از مفهوم اعتبار وجود دارد که می‌تواند آنها را برای زندگی در دنیایی که بر این اساس اداره می‌شود آماده کند.

دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکان‌پذیر است.

شما در برخوردهای والدین‌تان، یا در برخورد با فرزندان‌تان چه خاطرات و تجربه‌ها و روش‌هایی برای آموزش بهتر مفهوم اعتبار دارید؟

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری سواد مالی کودکان و نوجوانان به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه سواد مالی کودکان و نوجوانان
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۸ نظر برای مفهوم اعتبار: مهارتهای پولی برای کودکان پنج تا هشت سال

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : سامان عزیزی

    البته من فرزندی ندارم و قصد ندارم داشته باشم، و رده سنی ای که الان در اون قرار دارم ،جزو نقاط هدف محتوای این درسها قرار نمیگیره ولی برای فهم اعتبار و اعتماد به عنوان یک استراتژی موثر، یه مثال ساده برای خودم داشتم که هنوزم برای یادآوری به خودم از همون مثال استفاده میکنم(البته به دلیل سادگی مثالم، به نظر میاد که برای گروه های هدف این درس قابل فهم باشه)

    زمانی که کار خودم رو شروع کردم، به بازارهای سنتی (راسته های مختلف بازارهای سنتی) زیاد سر میزدم و همیشه برام جالب بود که معمولا در هر راسته و صنفی، یک یا دو یا سه نفر بودن که کاسبیشون بیشتر از همه رونق داشت و جالبتر این بود که در صنف خودشون ،همینها به نوعی برند های اول اون صنف بودن(شاید بشه گفت برند شخصی). با کمی تحقیق بیشتر فهمیدم که اینها در طول زمان سه تا چیز با ارزش رو برای خودشون ساختن و هر روز بیشتر پرورشش دادن، اولیش اعتمادسازی (شامل قابل اعتماد بودن و اعتماد کردن هوشمندانه)و دومیش اعتماد سازی بوده و سومیش هم اعتماد سازیه .اعتبار هم  خودش میوه اعتماده.

    شاید این مفاهیم در نگاه اول خیلی مهم به نظر نیان ولی کافیه همین یکی دو نفر اول یک صنف رو با دیگرانی که در همون راسته بازار حضور دارن مقایسه کنیم.

    به عنوان مثال بیایین راسته فرش فروشان رو در نظر بگیریم. جدای از اینکه بعضی هاشون تولیدی هم دارن، اینها یکسری طرف خرید دارن و یکسری مشتری(مصرف کننده یا خرده فروش های دیگه).

    فرض کنید من چند تخته فرش بافتم و الان میخوام برم راسته فرش فروش ها و فرشهام رو بفروشم.به نظرتون سراغ کی میرم و چطوری تصمیم میگیرم؟

    فرض کنید یه خرده فروشم توی یکی از شهرهای کوچیک و الان اومدم چند تخته فرش برای مغازه خودم بخرم.اینجا سراغ چه کسی میرم؟

    یا فرض کنید میخوام یه فرش برای خونه خودم بخرم.همون سوال.

    در جواب به این سوالها از استثناهایی که ممکنه پیش بیاد صرف نظر کنید،چون اون استثنائات غالبا دنبال  سود جویی مقطعی و اهداف کوتاه مدت هستن (مثلا ممکنه کسی بگه از شخصی میخرم که ارزونتر بده یا به عنوان بافنده بگم که به کسی میفروشم که پول بیشتری بده، این قضیه به این سادگیها نیست،مثل عشق می مونه که آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها)

    با استفاده از همین آموزه های ساده که از بازارهای سنتی یاد گرفتم،الان در دهمین سال کار شرکتمون، به سادگی میتونم تا صد برابر تمام سرمایه های مشهود شرکت، اعتباری خرید کنم و از طرفهای خریدم بخوام تا یکسال کاری به کارم نداشته باشن!(این دو خط آخر رو بخاطر تعریف از خودم نگفتم-البته شما میتونین هر طور که مایلین برداشت کنین:) - بلکه بیشتر به خاطر این گفتم که دوستای جونترمون بدونن که بحث اعتماد سازی و اعتبار از جنس شعار نیست و  مستقیما قابل تبدیل به ثروت و دارایی مشهوده!)

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .