ضریب هوشی چیست؟ مروری بر تاریخچه مفهوم هوش
- علت رشد توجه به هوش و ضریب هوشی (بهره هوشی) در دوران معاصر را شرح دهند.
- نام آلفرد بینه را به عنوان ابداع کنندهی روش سنجش و اندازه گیری ضریب هوشی به خاطر داشته باشند.
- بتوانند توضیح دهند که تست هوش و ضریب هوشی، در چه شرایطی عدالت آفرین بوده و در چه شرایطی تبعیض ایجاد کرده است.
- بتوانند علت توجه آمریکاییها به مطالعات بینه و بحث ضریب هوشی را شرح دهند.
- به خاطر داشته باشند که توجه به ضریب هوشی و قضاوت در مورد بهره هوشی، در مقاطع مختلف بسیار متفاوت بوده است.
بحث هوش و ضریب هوشی یا همان IQی معروف (Intelligence Quotient) برای اکثر انسانها جذاب و دوستداشتنی بوده است.
همچنانکه در درس قبل مورد اشاره قرار گرفت، بسیاری از مردم، بهره هوشی را با نبوغ هممعنا در نظر میگیرند.
دوست داریم از ضریب هوشی اینشتین صحبت کنیم. در مورد ضریب هوشی استیون هاوکینگ، داستان و عدد بسازیم و نقل کنیم.
همچنین، احتمالاً جایی در گوشهی ذهنمان، همیشه به این مسئله فکر میکنیم که ضریب هوشی ما چند است و در مقایسه با اطرافیان، تیزهوشتر هستیم یا نه.
اما متاسفانه اطلاعات اکثر ما در مورد نحوه شکلگیری بحث هوش و ضریب هوشی (یا بهره هوشی) ناقص است و در بهترین حالت، صرفاً آن را به عنوان هوش ریاضی تعریف میکنیم و در مقابل مفاهیمی مانند هوش هیجانی یا هوش عاطفی یا هوش چندگانهی هوارد گاردنر قرار میدهیم.
این درس و درس آتی، به بررسی روند مطرح شدن و رواج یافتن روشهای سنجش هوش و به طور خاص ترویج بهره هوشی یا IQ میپردازد.
روش آلفرد بینه برای اندازهگیری هوش
آلفرد بینه با یک سوال ساده اما بسیار دشوار روبرو بود:
یک بچهی شش ساله، چه چیزهایی را باید بفهمد که بتوانیم بگوییم توانایی ذهنی خوبی برای یادگیری دارد؟
همین سوال را میتوان برای سنین دیگر هم مطرح کرد:
یک بچهی هفت ساله، چه چیزهایی را باید بفهمد که بتوانیم بگوییم توانایی ذهنی خوبی برای یادگیری دارد؟
بینه، این سوال را به صورت زیر پاسخ داد:
امیدواریم با خودتان نگویید که بینه، با طرح چنین سوالی، عملاً مسئله را دور زده است.
ما در خیلی از موارد، شیوهی مشابهی را به کار میگیریم.
مثلاً اگر به شما بگویند به چه کسی قدبلند میگویید. چه پاسخی خواهید داد؟ میگویید کسی قد بلند است که قدش از متوسط کسان دیگری که میشناسیم و در اطرافمان هستند، بلندتر باشد.
همچنین برای قضاوت در مورد توانایی فیزیکی و طول عمر و قند خون و فشار خون و ضربان قلب و بسیاری از پارامترهای دیگر هم، از روش علمی مشابهی استفاده میکنیم: یک جامعهی بزرگ را انتخاب میکنیم. یک ویژگی را در آنها میسنجیم. متوسط میگیریم. همهی اعضای همان جامعه را بر اساس متوسط خودشان میسنجیم.
بینه، همکاری هم داشت که در این کار به او کمک میکرد. نام او، تئودور سایمون بود. اگر چه زحمت و سهم آنها تقریباً برابر بود، سایمون این شانس را نداشت که نامش به اندازهی بینه، مطرح شود.
آنها فهرست بلندبالایی از سوالات را در زمینههای بسیار متنوع آماده کردند. سپس به سراغ تعداد زیادی از کودکان پنج ساله، پنج سال و یکماهه، پنج سال و دوماهه و به همین ترتیب تا دوازده ساله رفتند.
آنها بررسی میکردند که مثلاً یک بچهی شش سال و پنج ماهه، به طور متوسط چه سوالاتی را پاسخ میدهد و چه سوالاتی را پاسخ نمیدهد.
سپس تمام بچههای شش سال و پنجماهه را، با همین توانمندی متوسطی که استخراج کرده بودند، میسنجیدند.
بینه، همچنان از روش خود به صورت کامل راضی نبود.
او همواره در نوشتهها و تحلیلهایش تاکید میکرد که این شیوهی سنجش هوش، تا حد زیادی بستگی به پیشینهی فرهنگی دارد.
فقط کافی است تصور کنید که اگر نمونهی آماری شما، از یک شهر خاص یا کشور خاص باشد، نتیجه تا چه حد ممکن است در فضای دیگر نادرست باشد. خصوصاً اینکه مثلاً برخی از سوالات بینه، بسیار جنبهی فرهنگی داشتند و به مواردی مانند دوری و نزدیکی دو شهر در فرانسه یا اروپا اشاره میکردند.
اما شاید برای شما جالب باشد که این بحثها، برای آمریکاییها حتی از فرانسویان هم جذابتر بود.
با توجه به همین تفاوتها و تبعیضها و پیشداوریها، برای آمریکاییها بسیار جذاب بود که روشی پیدا کنند تا معلمان، بدون پیشداوری در مورد نژاد و زبان و فرهنگ دانشآموزان، آنها را ارزیابی کنند.
در این حالت، دیگر اگر معلمی میگفت این دانشآموز یا آن دانشآموز در یادگیری ضعیف است، کسی احساس نمیکرد که شاید پیشداوری و استریوتایپ در این قضاوت دخیل بوده است.
در دانشگاه استنفورد، فردی به نام لوییس ترمن (Lewis Terman) با کارهای آلفرد بینه آشنا شد.
لوییس ترمن که نیاز آن روز جامعهی آمریکا را به خوبی میدانست، سعی کرد با کمی تغییر و اصلاح، تست آلفرد بینه را در آمریکا مورد استفاده قرار دهد (۱۹۱۶).
در واقع آنچه ما امروز به عنوان تست IQ میشناسیم و همینطور تعریفی که از IQ داریم، تست و تعریفی است که ترمن، با اصلاح و تکمیل کارهای بینه انجام داده است.
از آنجا که نگاه ترمن کمی اقتصادی بود، او زیرکی کرد و از نام دانشگاه استنفورد استفاده کرد. به همین علت ما به جای تست ترمن – بینه که روش رایج علمی است، عنوان تست استنفورد – بینه را به کار میبریم.
روش استخراج بهرههوشی در آزمون استنفورد – بینه این است که سن شما بر اساس آزمون را به سن تقویمی شما تقسیم میکنند و آن را در صد ضرب میکنند تا بهرهی هوشی به دست آید.
بهرهی هوشی کمتر از صد، یعنی توانایی ذهنی شما در موضوعات مطرح شده در پرسشنامه، کمتر از متوسط کسانی است که سن تقویمی شما را دارند.
دوست عزیز.
دسترسی کامل به این درس برای کاربران ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت به عنوان کاربر ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به سایر بحثهای مرتبط با پرورش کودکان هوشمندتر به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
با توجه به گزارشهای آماری ما از سلیقهی دوستان متممی، علاقهمندان به درس پرورش کودکان هوشمندتر از درسهای زیر هم استقبال کردهاند:
هوش هیجانی | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت زمان | نظم شخصی | سواد مالی کودکان
تحلیل رفتار متقابل | مهارت ارتباطی | حمایت اجتماعی
افزایش عزت نفس | چگونه شاد باشیم
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
در درسهای بعدی، بیشتر و بهتر با مفهوم هوش آشنا خواهیم شد.
چند پرسش، و پاسخ آنها
ضریب هوشی یا بهره هوشی؟ کدام درست است؟
اصطلاح ضریب هوشی یک غلط مصطلح است و در متنهای جدی و علمی بهتر است از بهره هوشی (یا هوشبهر) استفاده کنید. البته با توجه به اینکه مفهوم دیگری نزدیک به این اصطلاح وجود ندارد، استفاده از آن در نوشتههای عمومی موجب سوءبرداشت و انتقال نادرست پیام نخواهد شد.
با این حال باید به خاطر داشته باشیم که مفهوم ضریب (Coefficient) در معادلات و ساختارهای ریاضی کاملاً مشخص است و آنچه ما به عنوان ضریب هوشی میخوانیم و میشنویم، واقعاً از جنس ضریب نیست.
Quotient و Quota هر دو از ریشهی Quot به معنای جیره، سهم، بهره، بخش هستند و وقتی از Intelligence Quotient صحبت میکنیم، منظورمان این است که بهرهی یک فرد از آنچه به عنوان هوش و توانایی ذهنی در اختیار متوسط انسانهای جامعه قرار گرفته چقدر است. با توجه به اینکه این کمیت کاملاً جنبهی مقایسهای دارد، بهرهی هوشی (درست مثلِ بهره از نعمتها یا بهره از ثروت یا بهره از فرصتها) معنای شفافتر و دقیقتری دارد.
چه کتاب و مقالاتی برای آشنایی بیشتر با مفهوم هوش و بهره هوشی وجود دارد؟
اگر صرفاً بخواهید توضیحاتی عمومی دربارهی سنجش هوش و بهره هوشی بخوانید یا اینکه مقالههایی حاوی مرور ادبیات این حوزه را ببینید، کتابهای متعددی در فارسی و انگلیسی موجود است و با کلمات کلیدی Intelligence Measurement به سادگی میتوانید کتابها و مقالات متعدد و حتی Handbookهایی را با این موضوع ببینید.
اما اگر به دنبال کتابی هستید که مسئلهی هوش و توانمندیهای انسانی و سنجش آنها را به شکلی عمیقتر بررسی کرده و تبعات این نوع نگاه به انسانها را تجلیل کرده باشد، The Measure of Merit نوشتهی جان کارسون یک گزینهی ارزشمند است.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری پرورش کودکان هوشمند به شما پیشنهاد میکند:
- پرورش کودکان هوشمندتر (معرفی درس)
- قورباغهای که حافظ میخواند: یک نکته کلیدی در پرورش کودکان باهوش
- ضریب هوشی چیست؟ مروری بر تاریخچه مفهوم هوش
- مدل T در پرورش دانش و تخصص دانش آموزان و فرزندان ما
- تاثیر موسیقی بر مغز و هوش کودکان: توهمی به نام اثر موتسارت
- نقش محیط غنی شده در افزایش هوش کودک در سالهای نخست زندگی
- آیا بهترین سن یادگیری زبان برای کودکان وجود دارد؟
- پرورش استعداد ریاضی کودکان (حتی اسبها هم ریاضی میآموزند)
- چارچوب پرورش استعداد کودکان در ریاضی
- خلاقیت در مدرسه | نظام آموزشی چگونه خلاقیت را نابود میکند؟
- دنیای کودکانه | خوب است کودک پیش از نوجوانی و بزرگسالی…
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : هیوا
آقای افتخاری، در تایید حرف شما من هم تجربه مشابهی دارم. بعضی وقتها به برادرزاده یا خواهرزاده هام موضوعاتی مثل ریاضی درس میدم. به عنوان مثال در درسی مثل ریاضی، چالش اصلیشون درک مفهوم سوال و کلمات فارسی صورت سوال است نه خود مسئله ریاضی. یا در درسی مانند علوم تعاریف و جواب ها رو کلمه به کلمه حفظ می کنند. بعضی وقتها امتحانشون می کنم میگم همین عبارتی که حفظ کردی رو به زبان ساده به من بگو یعنی چی. یا این کلمه "دانش" یا "وارونه" که توی جمله ت بود یعنی چه. میگه نمیدونم فقط مراقبه این کلمات نامفهوم رو با ترتیب درست پشت سر هم بچینه.
خودم وضعیتم بدتر بود. حتی توی پیش دانشگاهی یادمه وقتی فهمیدم که مفهوم کلمه "معین" (مثلا "در دما یا سرعت معین") به معنی "داده شده (given) و مشخص" است، احساس کردم یه نکته خیلی ظریف رو کشف کردم و ابهام بعضی از سوالات برام رفع شد. البته معنی این کلمه رو میدونستم اما مفهوم دقیقش رو که برای درک سوال آن درس لازم بود نمیدونستم.
اینکه در درسی مانند ضریب هوشی که در ظاهر به نظر میرسه مستقل از فرهنگ و جغرافیا و اینگونه فاکتورهاست، به توسعه اون مفهوم در سیر تاریخی و بستر فرهنگی پرداخته میشه برای خود من خیلی آموزنده ست. به نظرم برای درک درستی بسیار از موضوعات به ویژه موضوعات مربوط به انسان(روانکاوی، روانشناسی،مدیریت، سیاست و غیره) باید سیر تاریخی و ارگانیک اون مفهوم رو هم بدونیم تا بتونیم به درستی ازش استفاده کنیم. الان چند ماهیست علاقمند شده ام به اهمیت فرهنگ در توسعه روانکاوی. به نظرم بدون دانستن روند تاریخی آن و اهمیت عواملی مانند فرهنگ نمی توان ادعا کرد که موضوعی مثل روانکاوی را خوب فهمیده ایم.