Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


طبقه کتابها با موضوع چگونه مانند دیگران فکر کنیم


بوی کاغذ - چگونه مانند دیگران فکر کنیم

در گشت و گذار این هفته توی کتابخونه‌، عنوان جالب یه ردیف توجهم رو جلب کرد. بالای این ردیف نوشته: چطور مثل دیگران فکر کنیم؟ تقریباً همه‌ی عنوانها یک کلمه‌ی مشترک دارند: «چطور مثل…».

جالبه. تا حالا فکر نکرده بودم که میشه اینقدر کتاب نوشت راجع به اینکه مثل یکی دیگه فکر کنیم. اما باید جالب باشه. توی خیلی از این کلاسای خلاقیت می‌گن آدمهای خلاق می‌تونن مثل یکی دیگه فکر کنن. مدیر می‌تونه مثل کارمند فکر کنه. مهندس برق مثل معمار. معمار مثل پزشک. پزشک مثل خیاط. خیاط مثل یک بچه کوچیک.

میگن آدما به همون اندازه که بتونن مثل یکی دیگه که مثل خودشون نیست فکر کنن، حس همدلی رو هم بهتر دارن. همدلی هم که میگن اساس هوش هیجانیه و هوش هیجانی هم ظاهراً اساس موفقیت و پیشرفت تو زندگی.

کتاب چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم

نمی‌دونم. به هر حال اینها هم نباشه نشون می‌ده که ما آدما خیلی دوست داریم جای یکی دیگه فکر کنیم که اینقدر کتاب با اسمهای شبیه هم توی این موضوع چاپ میشه. بالاخره اگه کتاب خواننده نداشته باشه که چاپ نمیشه. مگه اینکه یکی دیگه پولشو قبلاً داده باشه!

اولین کتاب سمت چپ رو خوب یادمه. اسمش هست: چطور مثل لئوناردو داوینچی فکر کنیم. جلدش هم مثل طراحی‌های لئوناردو داوینچی شلوغه. همه چی روش پیدا میشه.

کتابو باز می‌کنم و یه نگا به صفحه‌ی اولش میندازم. اووووه! خیلی هم قدیمیه‌ها. اولین چاپش سال ۱۹۹۸ بوده. کلی حساب می‌کنم که چند سال از نوشتنش گذشته.

بعد یه لحظه یادم میفته که این کتاب که نباید الزاماً جدید باشه. اصلاً کتاب راجع به آدمیه که خودش چند قرن پیش زندگی می‌کرده. نمی‌دونم چه مرضی شده که عادت کردم این سال چاپ رو نگا می‌کنم. انگار دارم گزارش تحقیقات یک داروی ضد سرطان رو توی یه ژورنال تخصصی پزشکی می‌خونم.

صفحه اول کتاب چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم

 مایکل گلب نویسنده‌ی کتاب، هفت تا محور اصلی رو مطرح کرده که معتقده توی کار و زندگی لئوناردو داوینچی دیده می‌شه. هفت محوری که میگه می‌تونه از آدم یه نابغه بسازه. اسماش رو هم به همون زبون خود داوینچی انگار انتخاب کرده:

Curiosita که فکر کنم یه چیزی شبیه همین Curiosity باشه. به معنی کنجکاوی. میگم بازم شانس آورده. تو ایران بود از یه کلمه به این سختی و پرتی استفاده می‌کرد فکر کنم خواننده‌ها به خاطر تجاوز فرهنگی دیگه نمی‌خوندنش. اما کار بدی هم نکرده‌ها. بعضی وقتها یه اسم جدید رو یه کار قدیمی که می‌ذارن، بیشتر بهش توجه می‌کنیم وفکر می‌کنیم. توی این فصل نوشته که ذهن‌های بزرگ،‌ سوالهای بزرگ می‌پرسند.

Dimonstrazione باید همون Demonstration‌ و نمایش دادن خودمون باشه. همین دمو که ما هم تو فارسی می‌گیم. توضیحش یه کوچولو فرق داره. می‌گه سعی کنیم چیزی که می‌دونیم رو در عمل نمایش بدیم. از اشتباه کردن نترسیم. بذاریم اشتباه پیش بیاد و اصلاحش کنیم و ازش یاد بگیریم.

Sfumato! این لغت رو که نه می‌تونم بخونم و نه می‌تونم انگلیسیش رو حدس بزنم. اما توضیحش جالبه. می‌گه باید یاد بگیریم ابهام رو در زندگی دوست داشته باشیم و در آغوش بکشیم. همه چیز قرار نیست از پیش معلوم باشه. تحمل گیج شدن داشته باشیم! با ابهام دوست بشیم. آدم یاد جمله‌ی معروف آندره ژید میفته:

آندره ژید - هیچکس نمیتواند سرزمین تازه ای کشف کند

 کتاب خوبیه. اما چیزی نیست که سرپایی بشه کنار قفسه‌ی کتابخونه خوندش. باید تو زندگی تجربه‌اش کرد. می‌گذارم سر حوصله نگاهش می‌کنم. بذار ببینم دیگه توی این ردیف کتابهای «مثل بقیه فکر کنیم» چه کتابهایی رو جا دادن.

آخی! این یکی چه اسم نازی داره: هفت راز در مورد اینکه چگونه مثل یک دانشمند موشکی فکر کنیم!

میگم قبلی هم هفت نکته داشت. مثل اینکه جدا از اینکه عدد هفت در خیلی فرهنگ‌ها مقدس هست،‌ عدد درآمدزایی هم محسوب می‌شه! اما اشپرینگر چاپش کرده. این ناشر کتاب ضعیف چاپ نمی‌کنه. بذار یه کوچولو ورقش بزنم…

نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام می‌شود. ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید:

ثبت نام   نمونه درسهای کاربر‌‌آزاد

خوندن این حرفها، به اون وقتی که قبلش گذاشتم می‌ارزید. نمی‌دونم. شاید هم کتابدار، این کتابها رو عمداً کنار هم چیده که آدم قدر یه جمله‌ی حسابی رو راحت‌تر بدونه. شایدم همه‌ی حرفهای کتابهای دیگه هم به هر حال یه جایی برای یکی مفید باشن. ما همه می‌دونیم که قراره یه روزی یه جایی یه جمله‌ای تکونمون بده. برامون یه دنیای تازه باز کنه. اما نمی‌دونیم کدوم جمله. شاید همینه که غرق در بوی کاغذ، بین قفسه‌های کتاب در کتابخونه‌ها و کتابفروشی‌ها، آروم و سرگردون به دنبال جمله‌ی خودمون می‌گردیم…

راستی. اگر دوست داشته باشید می‌تونین فیلم کریس هدفیلد رو هم که ناسا منتشر کرده ببینین. لینک دانلودش هم اون زیر هست.


لینک دانلود ویدئوی بالا

لینک معرفی کتاب How to think like Leonardo da Vinci در آمازون

یک خلاصه انگلیسی ساده و روان از کتاب How to think like Leonardo da Vinci

لینک فروشگاه آنلاین – کتاب چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم

لینک کتاب How to think like a rocket scientist در آمازون

لینک معرفی کتاب An astronaut’s guide to life on Earth‌ در آمازون

سری بوی کاغذ، به تازگی در حال شکل گیری است. اگر با علت و انگیزه‌ی شکل گیری این سری آشنا نیستید، می‌توانید مطلب قبلی ما را بخوانید و ببینید که چرا متمم سری بوی کاغذ را راه اندازی کرده است؟ به همان دلایلی که در آن نوشته آمده است، ما در داخل متن‌های این سری، از هایپرلینک استفاده نمی‌کنیم و تمام هایپرلینک‌ها را به پایین نوشته منتقل کرده‌ایم.

ما فقط به بعضی از کتابهایی که در دسترسمان بود و فرصت بررسی آنها را داشتیم اشاره کرده‌ایم. اگر شما جای کتابی را در این مرور مختصر خالی می‌بینید یا در کتابخانه‌ی خود و یا کتابفروشی نزدیک خود، کتابهایی در این حوزه می‌بینید که احساس می‌کنید باید در این فهرست قرار بگیرند، می‌توانید گزارش خودتان را – شبیه سبک متمم – در قالب فایل Word برای ما (info at motamem dot org) ارسال کنید تا لینک آن را در پایین این مطلب اضافه کنیم.

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    نادر رنجه ، علی کریمی ، بهاره اسماعیلی ، الهام ب ، مهدی کیخا

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری بوی کاغذ به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه بوی کاغذ
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۰ نظر برای طبقه کتابها با موضوع چگونه مانند دیگران فکر کنیم

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : گروه متمم

    سجاد عزیز سلام.

    اینکه ممکن است نویسنده بخواهد از یک بیان بازارپسند استفاده کند کاملاً قابل درک است. اما «بازارپسند» بودن، همچنانکه از نام آن مشخص است وقتی معنا پیدا می‌کند که محصولی مورد پسند بازار قرار بگیرد.

    کتاب چگونه مانند لئوناردو داوینچی فکر کنیم - همچنانکه تلویحاً در متن هم اشاره شده - مصداقی از یک کار کاربردی و در عین حال موفق و بازارپسند است. از انتشار Workbook مرتبط با آن و همینطور ترجمه‌ی آن به زبانهای مختلف از جمله فارسی، می‌توان به این موفقیت پی برد.

    اما در مورد دو کتاب دیگری که در متن کمی با لحن منفی نقل شده اند، اگر توجه کرده باشید هرگز مورد پسند بازار قرار نگرفتند.
    برخی از خشن‌ترین و تندترین نقدهایی که در سایت هایی مانند Amazon یا Barnes&Noble قابل تصور است در مورد آن دو کتاب مطرح شده و دفاع جدی از این کتابها نشده.
    تجربه هم نشان داد که آن کتابها نتوانستند جایگاه کتابهای پرفروش یا حتی کتابهای روز را، در ویترین کتابفروشی‌ها کسب کنند.

    به نظر می‌آید که انتخاب روش شاید «به اراده‌ی ما» بازگردد اما «به خلاقیت ما» باز نمی‌گردد و تولیدکننده محتوا، نهایتاً باید معیارهای بازار را در نظر بگیرد.

    اینکه محتوای یک کتاب منعکس کننده ی عنوان آن نباشد یا ارتباط منطقی بین عنوان و محتوا برقرار نشود یا اینکه نویسنده نتواند مفاهیم جدیدی را به حوزه مورد نظر خود بیفزاید یا لااقل بیان جدیدی از مفاهیم قدیمی داشته باشد، یک ضعف جدی محسوب می‌شود.

    به نظر می‌رسد باید بین خلاقیت (به مفهومی که در مورد اپل و مایکروسافت یا در مورد هنرمندان عزیز خودمان یا در مورد کمپین‌های تبلیغاتی هوشمند و حرفه‌ای به کار می‌رود) و حیله گری یا ترفند یا Trick (که مثلاً در اول پیام تبلیغاتی وایبر نوشته می‌شود: سلام عزیزم و بعد در ادامه تبلیغات خود را به ما تحمیل می‌کنند) تمایز قائل شد و چنین سبک تولید محتوایی را در بهترین حالت، یک ترفند یا حیله‌ی تبلیغاتی دانست.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .