Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


پارادایم چیست ؟ پارادایم شیفت به چه معناست؟


پارادایم به زبان ساده

واژه‌ی پارادایم (Paradigm) و اصطلاح وابسته به آن یعنی تغییر پارادایم یا پارادایم شیفت (Paradigm Shift) طی سال‌های اخیر به شدت رواج یافته است.

این اصطلاح که زمانی توماس کوهن آن را در قلمرو فلسفه علم مطرح کرد، امروزه راه خود را به حوزه‌های دیگر هم باز کرده است و ما حتی تعبیرهایی مانند «پارادایم در روانشناسی»، «پارادایم در جامعه شناسی» و «پارادایم در معماری» را نیز می‌شنویم.

بحث حتی از این حوزه‌ها هم فراتر رفته و این روزها فعالان بازاریابی شبکه ای (نتورک مارکتینگ) و سخنرانان انگیزشی هم از پارادایم شیفت حرف می‌زنند و دوره‌هایی هم با عنوان «آموزش پارادایم شیفت» و «تغییر پارادایم ذهنی» به وجود آمده است.

دنیای مدیریت و کسب و کار هم از این بحث تأثیر پذیرفته و بسیاری از نویسندگان و تحلیل‌گران کسب و کار، از اصطلاح پارادایم و شیفت پارادایمی استفاده می‌کنند.

از آن‌جا که بحث مدل ذهنی به این اصطلاح نزدیک است، تصمیم گرفتیم گفتگو درباره‌ی مفهوم پارادایم و اصطلاحات وابسته به آن را به عنوان زیرمجموعه‌ی درس مدل ذهنی ارائه کنیم.

در ادامه‌ی این درس به موضوعات زیر خواهیم پرداخت:

معنی پارادایم به زبان ساده چیست؟ چرا توماس کوهن این اصطلاح را مطرح کرد؟

ترجمه فارسی مناسب برای کلمه پارادایم چیست؟

پارادایم شیفت به چه معناست؟ پارادایم جدید چگونه جای پارادایم قدیمی را می‌گیرد؟

مفهوم پارادایم در فلسفه علم، چه تفاوتی با اصطلاح پارادایم در گفتگوهای عمومی و روزمره دارد؟

آیا به کار بردن اصطلاحاتی مانند «پارادایم روانشناسی»، «پارادایم بازاریابی»، «پارادایم رشد» و «پارادایم در مدیریت» درست است؟

و مهم‌ترین بخش درس، این موضوع خواهد بود که مفهوم پارادایم برای ما به عنوان علاقه‌مندان به مدیریت و توسعه فردی چه پیامی دارد؟

توماس کوهن و اصطلاح پارادایم

امروز دامنه‌ی کاربرد این اصطلاح بسیار گسترده شده و احتمالاً اگر خود کوهن هم زنده بود، بسیاری از کاربردهای این واژه را متوجه نمی‌شد. با این حال، هر نوع توضیح درباره‌ی واژه‌ی پارادایم و اصطلاحات وابسته به آن، بدون اشاره به نام توماس کوهن (Thomas Kuhn) ناقص است.

معنای پارادایم از نظر توماس کوهن

توماس کوهن، فارغ‌التحصیل رشته‌های فیزیک و تاریخ علم، علاقه‌ی بسیاری به مطالعه‌ی کتاب‌های قدیمی داشت. او اهل خواندن روایت‌های دست دوم نبود و دانشجویانش را هم مجبور می‌کرد نوشته‌های بسیار قدیمی دانشمندان را در زمینه‌های مختلف (از مکانیک یا ترمودینامیک) بخوانند و بررسی کنند (+).

او در این بررسی‌ها به نکته‌ی جالبی رسید و آن این بود که دانش‌هایی مانند فیزیک و زیست‌شناسی، در مقایسه با دانش‌‌هایی مانند اقتصاد و روانشناسی و جامعه‌شناسی، یک تفاوت مهم دارند (+).

به نظر می‌رسد که اختلاف در میان اقتصاددان‌ها، روانشناسان و جامعه‌شناسان، همیشه وجود داشته و دائمی بوده است. حداقل تا این لحظه که شما این درس را می‌خوانید، انواع مکاتب در این رشته‌ها وجود دارند و هیچ‌کدام نتوانسته‌اند سایر مکتب‌ها و نگرش‌ها را کنار بزنند و به تنهایی بر تخت سلطنت بنشینند.

اما در مورد فیزیک و رشته‌های وابسته (مثل نجوم) ماجرا فرق می‌کند. مثلاً در بخش بزرگی از تاریخ، یعنی حدود پانزده قرن، مدل بطلمیوسی (= هیئت بطلمیوسی) حاکم بوده است. یعنی همه پذیرفته بودند که زمین در مرکز عالم قرار دارد و هفت آسمان وجود دارند که ماه و خورشید و عطارد و زهره و مریخ و مشتری و زحل بر روی آن‌ها قرار گرفته‌اند و به دور زمین می‌چرخند (بقیه‌ی ستاره‌ها همگی در یک لایه‌ی هشتم قرار می‌گرفتند).

طی پانزده قرنی که این مدل پذیرفته شده بود، تقریباً هیچ‌جا، فرد یا کلاس یا کتابی را نمی‌بینیم که حرف دیگری بزند و تصویر متفاوتی از دنیا ترسیم کند. جالب این‌جاست که حتی پیچیدگی‌های ناشی از این مدل هم، به عنوان واقعیت‌هایی انکارناپذیر، پذیرفته شده بودند (مثلاً‌ حرکت پیچیده‌ی سیارات).

 

پارادایم چیست و نقش کوپرنیک در تغییر پارادایم

می‌دانیم که بعداً مدل کوپرنیکی مطرح شد و خورشید را در مرکز منظومه‌ی شمسی نشاند. این مدل هم اگر چه در ابتدا با مخالفت روبه‌رو شد، اما در نهایت بر تخت سلطنت نشست و تقریباً همه‌ی دانشمندان جهان آن را پذیرفتند.

شبیه همین اتفاق در مورد مکانیک نیوتونی، نسبیت اینشتین و تکامل داروینی هم افتاده است. این مدل‌ها به الگوهای حاکم و بلامنازعی تبدیل شده‌اند که بخش غالب جامعه‌ی علمی آن‌ها را قبول دارد.

توماس کوهن برای توصیف این الگوها و باورها و مفروضاتی که تمام جامعه‌ی علمی را در برمی‌گیرند و همگان آن‌ها را می‌پذیرند، اصطلاح پارادایم را به کار می‌برد و در کتاب ساختار انقلابهای علمی، زندگی و چرخه عمر این پارادایم‌ها را بررسی می‌کند.

پارادایم (Paradigm) و جابجایی پارادایم یا پارادایم شیفت (Paradigm Shift) دو تعبیر کلیدی در زبان و ادبیات توماس کوهن در این کتاب هستند.

ساختار انقلابهای علمی - تعریف پارادایم و پارادایم شیفت

 

تعریف پارادایم از نگاه توماس کوهن

نکته‌ی جالبی که در مورد پارادایم وجود دارد این است که با وجودی که کوهن تمام کتاب خود را به بحث در مورد پارادایم اختصاص داده، تعریف شفاف و صریح و واحدی از پارادایم ارائه نمی‌دهد.

مارگارت مسترمن (Margaret Masterman) در مقاله‌ی معروفی با عنوان The Nature of Paradigm توضیح داده که کوهن در کتاب ساختار خود،‌ پارادایم را به بیست‌ویک شکل مختلف به کار برده است (+).

به همین علت، ممکن است نویسندگان مختلفی را ببینید که همگی شما را به کتاب ساختار انقلابهای علمی ارجاع می‌دهند، اما تعریف متفاوتی از پارادایم ارائه می‌کنند.

ما تعریف پارادایم را در حدی که برای درس مدل ذهنی متمم کافی باشد، به شکل زیر در نظر می‌گیریم:

پارادایم یعنی مجموعه‌‌‌ای از مفروضات،‌ باورها و نگرش‌ها که در نهایت خود را به شکل قوانین، نظریه‌ها،‌ ابزارها و کاربردها نشان می‌دهند.

ویژگی پارادایم این است که تقریباً همه‌ی متخصصان و کارشناسان یک حوزه، آن را پذیرفته‌اند. به همین علت، اگر تحقیق انجام می‌دهند، در تأیید و تکمیل همان پارادایم است و اگر سوالی مطرح می‌کنند، می‌خواهند جنبه‌های بیشتری از همان پارادایم برایشان شفاف شود.

به عبارت دیگر می‌توان گفت: زمانی که یک پارادایم حاکم است، کسی در مفروضات و زیربنای آن پارادایم تردید نمی‌کند.

کوهن توضیح می‌دهد که اگر ما می‌خواهیم یک پارادایم را بفهمیم، باید تمام فضای آن پارادایم و بستر شکل‌گیری آن را بشناسیم و درک کنیم.

محدودیت در دسترسی کامل به مجموعه درس‌های مدل ذهنی

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های مدل ذهنی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت ویژه‌ی متمم علاوه بر دسترسی به درس‌های مدل ذهنی به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

بررسی‌های ما نشان داده که علاقه‌مندان به درس مدل ذهنی معمولاً از بین درس‌های متمم به درس‌های زیر علاقه‌ی بیشتری دارند:

  خودشناسی | شخصیت شناسی | روانشناسی پول

  تصمیم گیری | حل مسئله | یادگیری | زندگی شاد

  تفکر سیستمی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  مشاوره مدیریت | کوچینگ | عزت نفس

  دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درس‌ها)

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تفاوت پارادایم با مدل ذهنی

به عنوان نکته‌ی پایانی در این درس، باید به خاطر داشته باشیم که مدل ذهنی با پارادایم تفاوت دارد و این دو اصطلاح را نباید به جای یکدیگر به کار ببریم.

مدل ذهنی در مورد هر فرد معنا پیدا می‌کند: مدل ذهنی من در مقابل مدل ذهنی شما و مدل ذهنی شما در مقایسه با مدل ذهنی دوست یا همکارتان. اما پارادایم، بخشی از مدل‌های ذهنی است که بین عموم متخصصین یک حوزه مشترک باشد.

بنابراین می‌توان «رابطه‌‌ی مدل ذهنی با پارادایم» را به «رابطه‌ی رفتار فردی با فرهنگ اجتماعی» تشبیه کرد. وقتی از فرهنگ اجتماعی حرف می‌زنیم،‌ از باورها و نگرش‌ها و ارزش‌هایی حرف می‌زنیم که بین بیشتر افراد یک جامعه مشترک است و همه آن‌ها را پذیرفته‌اند.

تمرین و مشارکت در بحث  | پیشنهاد اول

اگر بخواهید معنای بازتر پارادایم را در نظر بگیرید (شبیه مثال‌هایی که در حوزه‌ی کسب و کار زدیم)، چه نمونه‌ای از پارادایم شیفت در ذهن‌تان تداعی می‌شود؟

به زبان ساده‌تر، وقتی درس را مطالعه می‌کردید،‌ مثالی که در ذهن داشتید و با محتوای درس تطبیق می‌دادید چه بود؟

تمرین و مشارکت در بحث  | پیشنهاد دوم

به یک ابزار یا اختراع فکر کنید که پارادایم‌ها را تغییر نداده است. یعنی صرفاً به روشی جدید برای انجام کارهای قدیمی تبدیل شده است.

سپس فکر کنید که آیا آن ابزار به شکل بالقوه می‌تواند یک پارادایم را تغییر دهد؟

آیا می‌توانید پیش‌بینی کنید که آن ابزار چه تغییراتی را ایجاد خواهد کرد؟

چند پرسش، و پاسخ آن‌ها

ترجمه پارادایم به زبان فارسی چیست؟

برخی از منابع فارسی برای پارادایم از معادل «الگوواره» استفاده کرده‌اند. اما به نظر می‌رسد انتخاب این معادل، از سر ناآشنایی با دیدگاه های توماس کوهن یا درک نادرست از کاربردهای واژه‌ی الگو در زبان فارسی باشد.

ما در متمم، هم‌چنان اصطلاح پارادایم را به کار می‌بریم. دانشمندان و متخصصان در زبان‌های دیگر هم، غالباً پارادایم را ترجمه نکرده‌اند. نه‌تنها پارادایم را در زبان فرانسه به صورت Paradigme و در زبان آلمانی به صورت Paradigma می‌نویسند، حتی متفکران عربی هم ترجیح داده‌اند این واژه را به صورت «البرادایم» به کار می‌برند و برای پارادایم شیفت از اصطلاح «تحوّل البرادایم» استفاده می‌کنند. حتی در زبان روسی هم این واژه را تغییر نداده‌اند (Парадигма).

به همین علت،‌ چندان معقول به نظر نمی‌رسد که ما بخواهیم در این زمینه از همه‌ی ملل دنیا متعصب‌‌تر باشیم و با ترجمه‌ و برابرسازی نادرست، عمق معنای پارادایم را از آن بگیریم.

در درس‌ها و تمرین‌ها و گفتگوهای متمم از کدام عبارت استفاده کنیم: پارادایم یا شبه پارادایم؟

اگر بخواهیم دقیق باشیم،‌ تقریباً هر آن‌چه ما به عنوان پارادایم در فضای کسب و کار و درس‌های دوره MBA و حوزه‌ی توسعه فردی مطرح می‌کنیم،‌ از جنس شبه پارادایم (Quasi-paradigm) است. چون بر خلاف قلمرو فیزیک، به ندرت موضوعاتی وجود دارند که به شکل فراگیر مورد توافق همه‌ی صاحب‌نظران باشند.

با این حال، بیشتر کتاب‌های مدیریتی و کسب و کار، چنین وسواسی به خرج نمی‌دهند و از واژه‌ی پارادایم استفاده می‌کنند (+/+/+/+/+/+).

پس با در نظر گرفتن این توضیحات، ما هم واژه‌ی پارادایم را به کار خواهیم برد، اما حتماً این نکته را در ذهن خود داشته باشید که پارادایم‌ها در فضای کسب و کار، با آن سطح از قاطعیت و اقتداری که کوهن برای این اصطلاح در نظر می‌گرفت،‌ فاصله دارند و اگر در جمع افراد متخصص صحبت می‌کردید یا برای مخاطبان متخصص مقاله می‌نوشتید،‌ احتمالاً به کار بردن واژه‌ی شبه پارادایم مناسب‌تر است (یا لااقل در بخشی از صحبت خود اشاره کنید که می‌دانید معنای پارادایم در اصل، جدی‌تر و صُلب‌تر است).

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدلهای ذهنی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مدلهای ذهنی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۵۹۲ نظر برای پارادایم چیست ؟ پارادایم شیفت به چه معناست؟

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .