Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


تعریف مهارت های زندگی چیست؟ | فهرست مهارتهای ده گانه زندگی


دقیق ترین تعریف و طبقه بندی مهارتهای زندگی چیست؟

مهارت های زندگی یا Life Skill اصطلاح آشنایی است که این روزها مدام با آن مواجه می‌شویم. افراد و سازمان‌های بسیاری هم در زمینهٔ آموزش مهارتهای زندگی فعالیت می‌کنند. اما منظور از مهارتهای زندگی چیست؟

در نگاه اول به نظر می‌رسد که تعریف مهارتهای زندگی دشوار نیست: مهارتهایی که به زندگی بهتر کمک کنند.

اما اگر چند کتاب توسعه فردی ورق بزنید یا کمی در گوگل جستجو کنید، به نتیجه می‌رسید که اجماع و اتفاق‌نظر چندانی دربارهٔ تعریف و فهرست مهارتهای زندگی وجود ندارد و صاحب‌نظران و نهادهای مختلف در پاسخ به این سوال که «مهارت های زندگی چیست؟» پاسخ یکسانی ارائه نکرده‌اند.

سازمان‌های مختلف، از جمله یونسکو، مجمع جهانی اقتصاد، سازمان بهداشت جهانی، یونیسف و نیز بسیاری از دانشگاه‌ها – از جمله دانشگاه کمبریج – بر اساس اولویت‌ها و ترجیحات‌شان، فهرست متفاوتی از انواع مهارت های زندگی ارائه کرده‌اند.

در این میان، فهرست مهارتهای ده گانه سازمان بهداشت جهانی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و در حدی مشهور شده که معمولاً اسم سازمان بهداشت جهانی از توضیحش حذف می‌شود و از آن با عنوان فهرست مهارتهای زندگی یا مهارتهای ده گانه زندگی یاد می‌‌کنند (+).

فهرست مهارت های زندگی

سازمان بهداشت جهانی مهارت های زندگی را به این شکل تعریف کرده است که «مهارتهای زندگی مجموعه مهارتهای روانی-اجتماعی هستند که به ما کمک می‌کنند به شکلی سازنده با نیازها و چالش‌های زندگی روزمره روبه‌رو شویم و بهتر با آن‌ها کنار بیاییم.»

این سازمان بر پایهٔ این تعریف، فهرست ده گانه مهارتهای زندگی را به شرح زیر ارائه کرده است:

مهارت های زندگی

تصمیم گیری

مهارت تصمیم گیری باید به ما کمک کند در زندگی انتخاب‌های بهتر و سازنده‌تری انجام دهیم. اگر مهارت تصمیم گیری را در خود تقویت کنیم:

  • از انتخاب کردن نمی‌ترسیم و از آن فرار نمی‌کنیم.
  • می‌توانیم گزینه‌های پیش روی خود را بهتر ارزیابی کنیم.
  • مسئولیت و عواقب انتخاب‌هایمان را راحت‌تر می‌پذیریم.
  • می‌توانیم نقش فعال‌تری در ساختن مسیر زندگی‌مان ایفا کنیم.

تصمیم گیری چیست؟

 مهارت تصمیم گیری

حل مسئله

مسائل بسیاری در زندگی ما وجود دارند که یا روش حل آن‌ها را نمی‌دانیم و یا اساساً آن‌ها را نمی‌بینیم و جدی نمی‌گیریم.

همین مسائلی که حل نمی‌شوند یا از آن‌ها اجتناب می‌کنیم و می‌کوشیم با آن‌ها مواجه نشویم، می‌توانند منشاء چالش، تنش، اضطراب و کاهش کیفیت زندگی باشند. به همین علت، سازمان بهداشت جهانی مهارت حل مسئله را در فهرست مهارتهای ده گانه زندگی قرار داده است.

مهارت حل مسئله

تفکر نقادانه

مغز ما مدام داده‌های جدیدی دریافت می‌کند: اخبار تازه، پژوهش‌های جدید، اظهارنظرهای مختلف، تحلیل‌های گوناگون، تجربه‌های تازه.

ما به علت‌های متعدد ممکن است نتوانیم این ورودی‌های جدید را به درستی ارزیابی کنیم. گاهی دانش کافی نداریم (و نمی‌دانیم که دانش کافی نداریم). گاهی ضعف‌ استدلال دیگران را متوجه نمی‌شویم. بعضی اوقات، منطق را با احساس و هیجان مخلوط می‌کنیم و در اکثر مواقع، اساساً نمی‌دانیم که چگونه باید حرف‌ها و نظرات را بر اساس معیارهای عینی ارزیابی کنیم.

تفکر نقادانه یکی از انواع تفکر است که به ما می‌آموزد ورودی‌های ذهن‌مان را بهتر و دقیق‌تر پالایش و ارزیابی کنیم.

تفکر نقادانه

تفکر خلاق

خلاقیت و تفکر خلاق را هم می‌توان یکی از مهارتهای مهم در زندگی امروزی دانست.

از یک سو می‌دانیم که در دنیای پیچیدهٔ امروزی، هر لحظه ممکن است با مسئله‌ها و چالش‌هایی روبه‌رو شویم که قبلاً مشابه آن‌ها را تجربه نکرده‌ایم. از سوی دیگر،‌ اگر خلاقیت را در خود پرورش ندهیم و یاد نگیریم که مستقل و متفاوت فکر کنیم، ممکن است گرفتار رفتارها و حرکت‌های گله‌وار شویم و ناآگاهانه تابع جمع و جامعه باقی بمانیم.

حل مسئله – که کمی بالاتر به آن اشاره کردیم – یعنی پیدا کردن چند راه حل برای مسئلهٔ پیش رو؛
تصمیم‌گیری هم – که در فهرست‌مان بود – یعنی توانایی انتخاب کردن یک راه‌حل از میان راه‌حل‌ها یا یک گزینه از میان گزینه‌ها؛
خلاقیت مکمل آن‌هاست و به ما می‌آموزد که به راه‌حل‌ها و گزینه‌های پیش رو قانع نشویم و بکوشیم گزینه‌های بیشتری خلق کنیم.

خلاقیت

خودآگاهی

خودآگاهی هم از ضرورت‌های زندگی است. خودآگاهی به این معنا که:

  • خودمان را بشناسیم.
  • در هر لحظه بتوانیم افکار و احساسات خود را ارزیابی کنیم.
  • بدانیم چه چیزهایی را – مستقل از خواسته‌ها و فشارها و انتظارات بیرونی – دوست داریم یا نداریم.
  • نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم.

خودآگاهی به این چند مورد محدود نمی‌شود. اما این چهار مورد می‌توانند جنس مولفه‌های خودآگاهی را نشان دهند. خودآگاهی به ما کمک می‌کند هویت مستقل‌مان را در جمع گم نکنیم و تعامل بهتری با جهان اطراف خود برقرار کنیم. با افزایش خودآگاهی بهتر خواهید دانست که «که هستید و «چه می‌خواهید؟» و «رفتارها و رویدادها چه تأثیری بر شما می‌گذارند؟»

خودآگاهی

مهارت ارتباطی

واضح است که هر فهرستی از مهارت‌های زندگی، اگر شامل مهارت ارتباطی نباشد ناقص است. سازمان جهانی بهداشت هم در فهرست مهارتهای ده گانه به مهارت ارتباطی اشاره کرده و آن را از مهارتهای اصلی زندگی دانسته است.

مهارت ارتباطی

همدلی

مهارت همدلی هم از ضرورت‌های زندگی امروزی است. می‌توان گفت در هیچ مقطعی از تاریخ، تنوع‌ سبک‌های زندگی به اندازهٔ اکنون نبوده و پیچیدگی‌های محیطی هم تا هم این حد زیاد نبوده‌اند. در مقایسه با دورانی که چند مسیر محدود برای زندگی وجود داشت و بیم‌ها و امیدها هم کم‌و‌بیش شبیه بود، امروز هر یک از ما جهان متفاوتی را تجربه می‌کنیم.

همدلی مهارتی است که به ما کمک می‌کند وضعیت فردی دیگر را – بدون آن‌ که لزوماً تجربهٔ مشابهی داشته باشیم – درک کنیم. یا لااقل بکوشیم به فضای ذهنی او نزدیک‌تر شویم و تا حد امکان جهان را از دریچه چشمان او ببینیم.

این مهارت می‌تواند اصطکاک‌ها، سوءتفاهم‌ها و تعارض‌ها را کاهش دهد و کیفیت زندگی ما و اطرافیان را بهتر کند.

همدلی

مدیریت عواطف و هیجانات

برای این که در زندگی روزمرهٔ خود و در قضاوت‌ها و تصمیم‌هایمان گرفتار موج‌های هیجانی و عاطفی نشویم و اشتباه‌های پرهزینه و جبران‌ناپذیر انجام ندهیم، لازم است که:

  • احساسات و هیجانات خودمان و دیگران را به خوبی و به درستی تشخیص دهیم (الان واقعاً حس ترحم نسبت به او دارم یا حسادت خود را در قالب ترحم بروز می‌دهم؟)
  • بدانیم هر یک از احساسات چه تأثیری روی رفتارها و تصمیم‌های ما می‌گذارند.
  • پس از این که هیجانات خودمان و طرف مقابل را شناختیم، بتوانیم مناسب‌ترین رفتار را انتخاب کنیم. به شکلی که عواطف در خدمت ما باشند و نه برعکس.

این نوع مباحث معمولاً در درس‌های توسعهٔ فردی زیرمجموعهٔ هوش هیجانی محسوب می‌شوند.

هوش هیجانی

مدیریت استرس

باید بپذیریم که وقتی سازمان بهداشت جهانی فهرستی از مهارتهای زندگی تنظیم می‌کند، مدیریت استرس در این فهرست قرار داشته باشد. استرس می‌تواند ریشهٔ مستقیم و غیرمستقیم بسیاری از بیماری‌ها باشد و نیز می‌تواند بسیاری از بیماری‌ها و آسیب‌هایی را که ظاهراً به فشارهای روانی ربط ندارند، تشدید کند.

درست است که در سبک زندگی امروزی ما – البته در یک جامعهٔ نرمال – عوامل استرس‌زای لحظه‌ای به اندازهٔ هزاره‌های قبل وجود ندارند (مثلاً پلنگ ناگهان از کنار خیابان به ما حمله نمی‌کند یا لااقل نباید تجربه‌ای در این حد غیرمنتظره داشته باشیم). اما عوامل استرس‌زای بسیاری وجود دارند که به همراه دائمی‌مان تبدیل شده‌اند و باعث شده‌اند که بسیاری از ما استرس‌های دوره‌ای و حتی مزمن را تجربه کنیم.

ماجرا از دید سازمان بهداشت جهانی آن‌قدر جدی بوده که در فهرست ده مهارت زندگی، مدیریت استرس در کنار مهارت‌هایی بنیادی مثل مهارت ارتباطی و تصمیم‌گیری قرار گرفته است.

مدیریت استرس

مدیریت روابط

مهارتهای اجتماعی و به طور خاص، مدیریت روابط با دیگران هم مهارتی است که نباید به سادگی از کنارش بگذریم. بخش مهمی از تنش‌ها، سختی‌ها و دردسرهایی که در زندگی تحمل می‌کنیم، به نوعی به روابط ما مربوط هستند. یا روابطی که از پایه مخربند و یا رابطه‌هایی که خوب و مفیدند، ولی ما به علت ناپخته بودن و رفتارهای نادرست، هزینهٔ حفظ آن رابطه‌ها را بالا می‌بریم یا از ظرفیت بالقوهٔ آن‌ها به درستی استفاده نمی‌‌کنیم.

مدیریت روابط را هم می‌توان به عنوان یک مهارت مستقل دید و هم آن را به نوعی به مدیریت استرس ربط داد. ما در درس حمایت اجتماعی توضیح داده‌ایم که اگر ارتباطات اجتماعی قوی و خوب داشته باشیم، می‌توانیم در برابر بحران‌ها و سختی‌های زندگی محکم‌تر باشیم و تنش کمتری را تحمل کنیم.

حمایت اجتماعی

رابطه عاطفی

شبکه سازی

لازم به توضیح است که گاهی اوقات، این ده مهارت را به سه دسته تقسیم می‌کنند و می‌گویند سه دسته اصلی مهارت زندگی شامل مهارتهای فکری (Thinking Skills)، مهارتهای فردی (Personal Skills) و مهارتهای بین فردی (Interpersonal Skills) است.

یک نکته مهم دربارهٔ آموزش مهارتهای زندگی

قطعاً مهارت‌هایی که سازمان بهداشت جهانی به عنوان مهارتهای زندگی مطرح کرده، مهم و ارزشمند هستند. هیچ‌کس نمی‌تواند اهمیت مهارتهایی مانند تفکر انتقادی،‌ مهارت ارتباطی، مدیریت استرس و … را در زندگی انکار کند. اما مهم است که – همان‌طور که سازمان بهداشت جهانی توصیه می‌کند – نگاه نقادانهٔ خود را حفظ کرده و هنگام مواجهه با مدل‌ها و چارچوب‌ها (از جمله همین مدل مهارتهای ده‌گانه زندگی) به ریشه‌هایشان هم توجه کنیم.

در کشور ما این مدل از مهارتهای زندگی آن‌قدر جا افتاده که حتی گاهی اوقات عده‌ای نمی‌دانند منشاء آن کجاست و چه سازمانی آن را پیشنهاد کرده است. به همین علت گاهی چنین جمله‌هایی را در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم: «تفکر نقادانه یکی از ده مهارت اصلی زندگی است.» کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی و فیلم‌ها و برنامه‌های متعددی هم با عنوان «آموزش مهارتهای زندگی» عرضه و ارائه می‌شوند.

تفکر نقادانه مهم است. اما از کجا فهمیدیم که زندگی فقط ده مهارت اصلی دارد؟ از کجا به نتیجه رسیدیم که تفکر نقادانه یا همدلی، جزو ده مهارت اصلی زندگی هستند اما مثلاً‌ سواد دیجیتال و مهارت یادگیری در این فهرست قرار نمی‌گیرند؟ حالا که ظاهراً تعداد صندلی‌های این اتوبوس محدود است (ده صندلی داریم) چه کسی تصمیم گرفت تفکر خلاق را سوار کرده و مهارت یادگیری را پیاده کند؟ یا اگر فرض کنیم قرار است حتماً ده مهارت را انتخاب کنیم، آیا برای مردمان بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایرانیان، یادگیری یک زبان خارجی (مثلاً انگلیسی) نمی‌تواند جایی یکی از مهارت‌های فهرست را بگیرد؟ به‌ویژه این که یادگیری زبان می‌تواند به تقویت سریع‌تر مهارت‌های دیگر هم کمک کند. اگر قصد داشته باشیم برای آموزش مهارت های زندگی به کودکان برنامه‌ریزی کنیم، احتمالاً چنین دغدغه‌هایی جدی‌تر هم می‌شوند.

این‌ها هیچ‌کدام به معنای نفی الگوی مهارتهای ده‌گانه نیست. چنان‌که خود ما هم در این درس متمم همین ده مهارت را فهرست کرده‌ایم و در بخش‌های مختلف متمم بارها به این موضوعات پرداخته‌ایم. اما مهم است به خاطر داشته باشیم که ما با یک چارچوب (Framework) روبه‌رو هستیم و چارچوب‌های بسیاری از این دست در دنیا وجود دارند که هر کدام به منظور خاصی طراحی شده‌‌اند (چنان که فهرست‌های دیگری هم تحت عناوین دیگر مانند مهارت های هفتگانه زندگی، مهارت های دوازده گانه زندگی، مهارتهای اجتماعی زندگی و یا مهارت های زندگی موفق ارائه شده‌اند).

مثلاً‌ اولویت اصلی سازمان بهداشت جهانی چنان‌ که از نامش پیداست، ارتقاء سلامت عمومی است (معرفی سازمان بهداشت جهانی). پس معنی مهارت های زندگی هم برای این سازمان در همین چارچوب معنا پیدا می‌کند. سازمان بهداشت جهانی صریحاً بارها در اسناد خود اعلام کرده که معیارش برای انتخاب مهارتهای زندگی این است که کدام مهارت‌ها به ارتقاء بهداشت عمومی و کاهش بیماری‌ها و عادات رفتاری نادرست در حوزهٔ سلامت کمک می‌کنند (این همان چیزی است که معمولاً‌ کسانی که از مهارت‌های ده گانه حرف می‌زنند، به آن توجه نمی‌کنند).

مسئلهٔ اصلی سازمان بهداشت جهانی – چنان که در فایل‌های پایین همین درس هم می‌بینید – این موضوعات است:

  • رژیم غذایی و الگوی تغذیهٔ انسان‌ها بهتر شود.
  • انسان‌ها دغدغهٔ بیشتری برای بهداشت و نظافت داشته باشند.
  • انسان‌ها به فعالیت  فیزیکی بیشتر ترغیب شوند.
  • سیگار نکشند.
  • الکل مصرف نکنند.

این سازمان – به درستی – معتقد است که توجه به این محورها می‌تواند سلامت عمومی در جهان را افزایش داده و بسیاری از بیماری‌های سبک زندگی را کاهش دهد. مهارت‌ها هم با توجه به همین اهداف انتخاب شده‌اند. کارکرد مهارت ارتباطی از نظر سازمان بهداشت جهانی این است که بتوانند دربارهٔ سلامت خود حرف بزنند یا با صراحت بتوانند به دوستی که آن‌ها را به مصرف سیگار یا الکل دعوت می‌کند اعتراض کنند. تصمیم‌گیری و مدیریت هیجانات هم قرار است کمک کند تا رفتارهای پرمخاطره انجام ندهند و بیمار نشوند. توجه به روابط و مدیریت استرس و بقیهٔ موارد هم با چنین دغدغه‌هایی تجویز شده‌اند.

باز هم تأکید می‌کنیم که این به آن معنا نیست که این فهرست، نامطلوب است یا سازمان بهداشت جهانی کار اشتباهی انجام داده است. اما مهم است که هنگام تحقیق درباره مهارتهای زندگی و اساساً هر جای دیگری که فهرست و چارچوبی می‌بینیم، انگیزهٔ پشت آن را هم مد نظر قرار دهیم.

به عنوان نمونه، مجمع جهانی اقتصاد یک مدل دیگر از مهارت‌ها را ارائه کرده که هدف آن موفقیت در فضای شغلی آینده است (+). برخی از مولفه‌های آن فهرست به فهرست ده‌گانه سازمان بهداشت جهانی شبیه‌اند. اما تفاوت‌هایی هم هست. مثلاً در آن‌جا برنامه‌نویسی و طراحی تکنولوژی به عنوان یک مهارت کلیدی آمده است. یعنی اگر امروز یک جوان قرار است برای مهارت‌آموزی وقت بگذارد، شاید منطقی باشد به همان‌ اندازه که درگیر مهارت ارتباطی و تفکر نقادانه و … می‌شود، به برنامه‌نویسی هم فکر کند.

دانشگاه کمبریج هم فهرست دیگری به عنوان شایستگی‌های زندگی (Life Competencies) ارائه کرده که در آن یک بخش جدی به مهارت‌های دیجیتال اختصاص دارد (از جنس بحث‌هایی که ما در درس‌های سواد دیجیتال به آن‌ها پرداخته‌ایم). چیزی که در مدل مهارت زندگی سازمان بهداشت جهانی دیده نشده یا لااقل تصریح نشده است.

اگر در نقش مادر و پدر می‌خواهیم برای مهارت‌آموزی فرزندان‌مان و آموزش آداب زندگی به آن‌ها وقت بگذاریم، یا اگر در جایگاه مدیران مدارس و سیاست‌گذاران نظام آموزشی می‌خواهیم برای یادگیری مهارت‌های زندگی سیاست‌گذاری کنیم، باید به خاطر داشته باشیم که چیزی به عنوان «مهارت‌های ده گانه زندگی» نداریم. بلکه آن‌چه هست «مهارت های دهگانه زندگی به پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی با هدف ارتقاء سطح سلامت مردم جهان» است.

با علم به این موضوع، احتمالاً مدل‌های دیگر را هم بررسی می‌کنیم و مسیر توسعه فردی خود و نسل بعد را به شکل پخته‌تری تعیین و ترسیم خواهیم کرد.

دو منبع و مقاله برای مطالعه و بررسی بیشتر

سازمان بهداشت جهانی طی چند دههٔ اخیر فهرست مهارتهای ده گانه زندگی را حفظ کرده و تغییر نداده است. به عنوان دو نمونه از اسناد این سازمان می‌توانید دو فایل PDF زیر را که یکی مربوط به دههٔ نود قرن بیستم و دیگری مربوط به دههٔ جاری است دانلود کنید و ببینید:

Life Skills Education | School Handbook

Life Skills Education | Planning for Research

چند پرسش، و پاسخ آن‌ها

 تعریف مهارت چیست؟ (تعریف دقیق و علمی)

تعریف مهارت ساده نیست و نمی‌توان با قطعیت گفت که مهارت به چه معناست. با این حال تعریف ما در متمم از مهارت این است که وقتی چیزی را به عنوان مهارت تعریف می‌کنیم، ویژگی‌های متعددی برای آن در نظر گرفته‌ایم که از جملهٔ آن‌ها «بهبود با تکرار» و «داشتن رنگ و بوی شخصی» است. برای آشنایی بیشتر با تعریف مهارت به درس تعریف مهارت مراجعه کنید.

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    ثمینه خندان ، Ali sepehr ، سعید حسینی ، سجاد دقیقیان ، پرنیان یوسفی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری توسعه مهارتهای فردی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه توسعه مهارتهای فردی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۷ نظر برای تعریف مهارت های زندگی چیست؟ | فهرست مهارتهای ده گانه زندگی

  1. مهدی ادبی گفت: (عضو ویژه)

    طبیعتا الهام گرفتن از برنامه ها و مسیر هایی که توسط سازمان هایی مثل مجمع جهانی اقتصاد و بهداشت جهانی که در این درس عنوان شده بود میتونه ادامه مسیر رو برامون روشن کنه و از اتلاف وقت و هزینه در زمینه های مختلف جلوگیری کنه ، باید در هنگام ترسیم مسیر توسعه فردی توجه جدی به هدف و چشم اندازمون هم داشته باشیم که چه چیزی الان یا چند سال آینده برای من حائز اهمیت خواهد بود و باید از الان برای اون برنامه ریزی داشته باشم . با توجه به اینکه وقت و سرمایه همه ما محدود هستش به نظرم کمی با وسواس باید اولویت های خودمون رو مشخص کنیم و بعد از تقویت اون به سراغ ادامه مسیر بریم . 

  2. نواب علیوند گفت: (عضو ویژه)

    بنظرم نقطه عطف این موضوع همان جایی هست که بدانیم این لیست های مهارتی در چه فضایی و با چه پس زمینه ای تهیه شده اند. با نگاه از این زاویه می شود گفت که هر شخص می تواند مهارت های مختص به خود برای زندگی خودش داشته باشد و با توجه به موقعیت، پیشینه، شغل، محل زندگی و عوامل دیگری که موثر در زندگی هستند و حتی بسته به دوره زندگی (جوانی، میانسالی، پیری) لیست مهارت های لازم برای زندگی شخص تغییر کند. هر چند این لیست با توجه به سازمان تهیه کننده و هدف آن به نوعی دارای عمومیت نسبی بوده و بنابراین همپوشانی زیادی ممکن است با لیست مهارتهای مورد نیاز هر شخص داشته باشد.

  3. شیوا گفت:

    با این درس خیلی موشکافانه هم به مهارت ها پی بردم هم متوجه شدم هر یک از این مهارت ها علاوه بر اینکه میتونه نقطه قوت باشه نقژه ضعف هم میتونه ایجاد کنه در صورت افراط تفریط بطور مثال مهارت همدلی اگر خیلی زیلد باشه و فقط به درک دیگران و نادیده گرفتن خود منجر بشه دیگه نقطه قوت محسوب نخواهد شد  در مورد تفکر نقادانه هم به همین ترتیب زیلده روی موجب ذهن صرفا منطق گرا و شکاک خواهد شد. بنظر من علاوه بر دانستن مهارت چگونگی و میزان و  و برقراری تعادل در هر یک از مهارتها هم مهم است و خودش یک نوع مهارت محسوب میشود

  4. فائزه آدینه گفت: (عضو ویژه)

    یکی از مواردی که تو ویژگی های مثبتم بهش اشاره میکردم داشتن مهارت ارتباطی بالا بود. چرا؟ چون خیلی سریع با دیگران ارتباط برقرار میکنم ولی چند وقتی هست که فکر میکنم علاوه بر اینکه این مورد جزو نقطه قوت های من نیست بلکه نقطه ضعفم هم محسوب میشه. من تو خیلی از مسائل و مشکلات با آدم های نزدیک به خودم برای جلوگیری از بحث به جای گفتگو درست و همدلی با اون آدم، سکوت و فرار از اون گفتگو رو انتخاب کردم فکر میکردم میخوام جلو تنش رو بگیرم ولی با انتخاب و ادامه این روند باعث ایجاد حال بد برای خودم و حس نامرئی بودن به طرف مقابل شدم به این نتیجه رسیدم که واقعا باید برای مهارت همدلی وقت بگذارم تا بتونم مهارت ارتباطی خودم رو بهبود بدم. 

  5. سلام به همه دوستان
    اگر بخوام در جهت اهمیت این مهارت‌ها بگم، اینه که من به شخصه توی اتاق درمان بیشتر روی احساسات و اضطراب کار کردم روی خودم شاید در مجموع بیشتر از دو مورد از این ۱۰ مهارت نباشه ولی تاثیرش توی زندگیم به قدری زیاد بود که هم من و هم اطرافیانم امروز من رو فردی متفاوت میبینن.
    رفتار‌ها و تصمیم‌گیری‌های یک فرد به نظرم مثل یک سیستم پیچیده پر از راس‌ها و یال‌های گرافه و وقتی یک قسمت تغییر کنه، به کل گراف جهت متفاوتی میده (این مدل ذهنی من ساده‌سازی داره و قطعا دقیق نیست) اما باعث میشه تاثیر مهارت‌ها و دانش‌های کوچیک رو توی این گراف بیشتر ببینم و متوجه شم اگر واقعا یک باور توی سیستم ذهنی ما به خوبی تغییر کنه چجوری میتونه دومینو وار، باعث تغییر بینش بشه.
    مثلا اگر درک کنین که کی دارین به چه کسی حسودی میکنین، یکی از تغییراتش میتونه این باشه که اولا بفهمین شما هم میتونین حسودی کنین (چون خیلیا از جمله من توی دیدن حس حسادت مشکل داشتم و فکر میکردم به هیچ کس حسودی نمیکنم) و دوما میتونین بفهمیم چی براتون ارزشه که وقتی دیگران دارنش حسودی میکنین و میتونه کل ساختار تصمیم‌گیری درباره آیندتون رو عوض کنه.
    یا مثلا وقتی میبینین کجا نقاب زدین به خودتون، میتونین متوجه شین این جمله که "من از سیگار لذت میبرم" چقدر حقیقت داره و میتونه موثر ترین راه برای مذاکره نکردن با سیگار توی دوران ترک باشه و میتونه با ترک سیگار باعث بیشتر عمر کردنتون بشه.
    یک مسئله‌ای هم که هست اینه که پیشنهاد میکنم به همه دوستان اگر نمیدونن به تراپیست نیاز دارن یا نه، خودشون به این سوال جواب ندن و به عنوان سرمایه‌گذاری بهش نگاه کنن و یه جلسه برن و بزارن درمان‌گر بهتون بگه که نیاز دارین یا نه.
    خیلی وقتا توی بچگی وقتی یکی از دوستان مادرم مریضی براش پیش میومد میرفت دکتر،‌ دکتر میگفت این برای اعصابه و بهش قرص میداد. هیچ دکتری بعد از جمله این برای اعصابه نمیگفت پیش روان درمانگر برو. در صورتی که اون فرد درگیر تروما‌های وحشتناکی بود و قرص به صورت موقت درمانی روی درد اضطراب مزمنش بود.
    من خیلی خوش شانس بودم که دوستانی داشتم که بهم گفتن روان‌درمانگر میتونه خیلی بهت کمک کنه.
    سرعت یادگیری از زندگیتون توی اتاق درمان توی یکسال میتونه به اندازه کل عمر یک فردی که تراپی نمیره باشه.
    ارادت
    کمیل مهران‌فر

  6. گفت:

    به نظرم این سری دروس فی الواقع فلسفه وجودی متمم (محل توسعه مهارت های من)‌ رو داره توضیح میده.

  7. این درس من رو یاد این بیت مولانا انداخت:" گفت اول دفع شر موش کن        وانگهان در جمع گندم کوش کن"
    چرا که مدتیه با این موضوع درگیرم و به این نتیجه رسیدم کسانی که مهارتهای فردی خود رو از جمله مهارتهای همین فهرست دهگانه رو تقویت کردن وقتی وارد حرفه، یا یادگیری هنر یا یک رشته ورزشی  یا …می شوند می تونن موفقیت بیشتر و پایدار تری رو کسب کنن مثلاً اگه یه آدم خیلی محتاط و ریسک ناپذیر، تلاش کنه یه رشته هنری رو یاد بگیره، چون اهل ریسک نیست و میترسه که کار خراب نشه و… خلاقیتش در مقایسه با یه آدم نترس ریسک پذیر خیلی پایین می آید و شاید اصلاً سعی نکنه کار نویی رو خلق کنه. یا یه کسی که خسیسه و هر کاری به نظرش هزینه اضافیه چطور می تونه برای کارش یا هنرش یا رشته ورزشی اش وسیله جدید و یا به روز شده تهیه کنه به نظر او این کارا هزینه بیخوده و خوب معلومه همچین آدمی بعد مدتی متوجه میشه در کارش پیشرفت شایسته ای نداره. اینجاست که به نظر من تقویت مهارت های زندگی و تقویت نقاط قوت و برطرف کردن نقص ها و محدودیت ها (و به قول مولانا دفع آفت ها) نتیجه چند برابری در بهبودی کل امور و جنبه های زندگی داره.

  8. به نظرم یکی از مهارت‌های مهمی که وجود دارد. مهارت تاب‌آوری است که انواع و اقسامی دارد. من تاکید بیشتری روی بحث تاب‌آوری فردی دارم هر چند که به نوعی همانطور که اشاره شده بود از تاب آوری اجتماعی جدا نیست. به نظرم زندگی کردن تو ایران با شرایط خاصی که دارد و این که ما در زیر بمباران‌های نا امیدی و اخبار بد هستم، بحث اینکه امید داشته باشیم و کارهامان را پیگیری کنیم خیلی مهم است و اگر قصد داریم واقعا مهاجرت کنیم، سریع کارهامان را بکنیم و مهاجرت کنیم و اگر قرار است در کشور بمانیم، خودمان را قوی کنیم و با پیش‌فرض‌هایی که خودمان می‌دانیم، هیچ وقت از حرکت باز نایستیم.

     

  9. سلام به همه متممی های عزیز و گرامی
    محتوای این درس به قدری جذاب و گیرا هست که فکر نمی‌کنم نیازی به مدل و چهارچوب دیگری در این زمان باشد. در درون این چهارچوب مهارت‌هایی قرارداد که به ما کمک می‌کند در ادامه مسیر به سایر چهارچوب‌های مناسب و مورد نیاز در خصوص مهارت‌های زندگی توجه کنیم. تصور می‌کنم از هر کجا که شروع کنیم بهتر از این است که دائما دنبال بهترین و ایده آل ترین چهارچوب بگردیم تا یک زمانی آن را پیدا کنیم. از سوی دیگر کدام مدل و چهارچوبی هست که ایده آل و کامل باشد.
    اینطور که من تا الان از این درس برداشت کردم، مهم‌ترین گام برای مهارت‌ورزی مواجهه با موضوع می‌باشد و نه اینکه در دنیای ذهنی و درونی خود غور و کاوش مدام داشته باشیم، تا مگر زمانی مهارت خاصی حادث بشود.
    برای دانایی باید در دنیای ذهن حرکت کرد اما برای مهارت و توانایی لازم است در فضای عین سیر کرد. استادی داشتم که همیشه در انتهای این مصرع شاهنامه که، “توانا بود هرکه دانا بود” یک علامت سئوال اضافه میکرد و اینگونه بیان میکرد، “توانا بود هر که دانا بود؟” و به این ترتیب فضای دانایی و توانایی را مُنفَک کرده و غیر همسان می‌داند و در عین حال مکمل یکدیگر.
    هر کسی برای مواجهه عینی با یک موضوع و واقعیت حتما راهی دارد و تجربیاتی داشته و دارد. اما واقعیت این است که بسیاری از ما و از جمله خودم بیشتر در دنیای ذهنی و درونی خود دنبال چیزی می‌گردیم تا مهارتی ایجاد گردد. مثلا فکر می‌کنیم که روزی یک نرم‌افزار نویس حرفه‌ای بشویم و ساعت‌ها و روزها برنامه‌ریزی می‌کنیم و کتاب می‌خریم و به سایت‌ها مراجعه می‌کنیم، اما برای اینکه در یک کلاس نرم‌افزار ثبت نام کنیم و یا یک مدل را انتخاب و کار را شروع کنیم، تعلل می‌کنیم.
    من شخصا دانایی را نفی نمی‌کنم و بسیار ارزنده می‌دانم، اما فکر می‌کنم موضوع مهم‌تر از دانایی در این زمانه، مهارت‌ورزی و توانایی می‌باشد. برای من مهارت‌های “تفکر نقادانه”، “حل مسئله”، “تصمیم‌گیری”، مهم‌ترین بخش‌ها در کنار سایر مهارت‌ها می‌باشد.

    سپاس

  10. بنظر مهمترین مهارت زندگی میتواند مهارت بازآموزی باشد، یعنی فرد یاد بگیرد چگونه یاد بگیرد و چطور، کی، کجا، چه چیزی و چگونه رفتارش را متناسب با شرایط موجود بهبود و ارتقا دهد. این مهارتی است که پیش نیاز آن دانستن و بکارگیری دانسته‌هاست. اگر این مهارت در ما تقویت شود هر مهارتی در درون ما خودجوش رشد میکند و بکار گرفته میشود.

  11. در مورد این مطالب که خیلی هم مفید هستند واساس وپایه ی هر ارتباطی هست واصلا هم ربطی به کشور خاص با آداب ورسوم خاصی نبست باید اطلاعات اولیه را داشته باشیم و خوب یاد بگیریم من این اصل یادگیری را خیلی برام مهم هست که ما بیشتر این که در روابط هایمان ممکن است شکست بخورم و یا به آن بازدهی مطلوب نرسیم این بلد نبودن هایمان هست و این که حاضر  نیستیم اعتراف کنیم آموزش های لازم را ندیدیم یا اگر هم دیدیم کم بوده وبیشتر بخاطر تعصبات خیلی هایشان را حذف کردیم یا توجه کمتری بهشون داشتیم و دقیقا ضعف هایمان در این مسائل بوده و هست که امروزه به مشکلاتی برخوردیم 

  12. میثم طاهری گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    به عنوان پدر یک دختر ۲٫۵ ساله، چالش امروز خودم رو فراگیری این مهارت ها و کمک به فراگیری اون توسط دخترم میدونم. در جنگ با سیستم آموزشی و رسانه های ناکارآمد، تربیت نادرست خودمون و عوامل دیگه،به قول دوستان  نیاز به کاری جهادی داریم تا حداقل مهارت های اساسی زندگی رو توی بچه هامون پرورش بدیم و به رشدشون کمک کنیم.

  13. امیرمحمد پیرشاه گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    همون‌طور که توی درس اشاره شد، این مهارت‌ها باتوجه به هرکدوم از ما آدم‌ها و سبک زندگی‌مون تغییر می‌کنه.

    تفکر نقاداته خودش به من یاد داده که حتی به فهرست ۱۰گانه سازمان بهداشت جهانی هم با دید نقادانه نگاه کنم که آیا توی زندگی امروز من توی این سن به کار میاد یا نه؟

    بیشتر شبیه هرم مازلو است. هرکسی بسته به این‌که تا کدوم مرحله از نیاز‌های هرم رو برطرف کرده نیاز به فهرست ۱۰ گانه متفاوتی برای رشد و بالاتر رفتن ۱ پله‌ای توی اون هرم داره.

  14. یاور مشیرفر گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    من احتمال میدم که متمم دوربینی تو زندگی ما کار گذاشته و دقیقا میدونه نیازمون چیه و چه وقت به این لیست احتیاج داریم ودقیقا همون موقع محتوایی که نیاز داریم رو بهمون ارائه میکنه.

     

    سه ماه پیش وقتی داشتم برای سال جدید و مهارت‌هاش برنامه‌ریزی می‌کردم، یه همچین لیستی درست کردم و یه سری داده و منبع ریختم توش و همینطور گزارش‌هایی که دارم رو توشون میذارم و باید بگم که پراکندگی منابع حسابی خسته‌ام کرده بود. 

    این لیست الان کلی به کارم میاد. 

  15. مهدی ادبی گفت: (عضو ویژه)

    به نظرم یادگیری مهارت های ده گانه زندگی عنوان شده در این درس برای هرکسی که علاقه به رشد فردی و حتی پیشرفت در کار داره بسیار مفید خواهد بود.

    یکی از مهارت هایی که در این لیست جای اون خالی هست بحث سواد مالی و اگاهی اقتصادی هستش با توجه به شرایط کشور نیاز هست فرصت های مالی مختلف و سودده رو شناسایی بکنیم حتی اگر فردی نیستیم که بتونیم ریسک های زیادی رو تحمل کنیم حداقل حفظ سرمایه خودمون رو انجام بدیم وگرنه اگر نتونیم وضعیت مالی خودمون رو حفظ کنیم قطعا انگیزه و تمرکزی هم برای رشد شخصی خودمون در سایر مهارت ها نخواهیم داشت .

  16. علی فتحیان گفت: (عضو ویژه)

    سلام و درود

    نمی دونم دوستان تا الان اسباب کشی کرده اند یا خیر؟  چند تا مهارت در اسباب کشی لازم است. یکیش مهارت گره زدن است برای بسته بندی وسایل. مهارت تا کردن لباس ها و مهارت چینش وسایل توی کارتون و ماشین حمل وسایل  و مهارت بلند کردن وسایل به طرز صحیح تا باعث دیسک کمر نشه.

    یکی دیگه از مهارت های مهم مهارت خانه داریه. خانه داری کار سخت و درعین حال کاری است که گاهی از نظر اهالی خونه ساده به نظر میاد . پکیجی از انواع مهارت هاست و شامل خرده مهارتهای زیادی میشه. مهارت پاک کردن انواع لکه ها، مهارت شستن ظرفها، مهارت ترشی انداختن، مهارت گردگیری، مهارت آشپزی، مهارت تیمار گل ها، مهارت دکوراسیون ، مهارت باز کردن راه آب و …

    یکی دیگه از مهارت ها مهارت شعر خوانی و لذت بردن از شعر است. این مهارت هم خرده مهارت هایی دارد. مثل آشنایی با وزن و کلمات و ریشه کلمات و مهارت پی بردن به  ارتباط طولی و عرضی کلمات با هم . لذت بردن از شعر هم نعمت بزرگیه.

    مهارت بچه داری هم مهارت خوبیه که من حاضر هستم توی دوره اش شرکت کنم و بابتش هزینه هم بکنم. خرده مهارت های زیادی داره مثل عوض کردن پوشک ، بازی کردن با کودک، تغذیه مناسب ، مهارت تشخیص معنای گریه ها و تفاوتش و …

    مهارت لذت بردن. از چه چیزی ، چجور لذت بردن. و یادگرفتن لذت بردن. لذت بردن از غذا، لذت بردن از طبیعت ، لذت بردن از یک اثر ادبی هم مهارت خاص خودش را می طلبد.

    زمانی که سربازی بودیم هم خدمتی داشتیم پزشک بود از تبریز اومده بود شیراز. اولین باری که توی خوابگاه دیدمش نقشه شیراز رو از توی ساکش درآورد و به دقت نقشه را بررسی می کرد . گفتم دکتر چکار می کنی؟ گفت میخوام همه جاهای دیدنی و آثار تاریخی و طبیعی شیراز و اطرافش رو بگردم. باور کنید جاهایی رو در شیراز کشف کرده بود که من که از کودکی شیراز شهر دومم بوده است اسمش رو نشنیده بودم. مهارت با پول اندک جهان گردی کردن و تلخی سربازی را شیرین کردن مهارت بزرگی است

    مهارت مواجهه با بازنشستگی. کارمندها یا افراد شاغل که بازنشست می شوند دچار نوعی شوک و ترمای روانی میشن که در برخی موارد با افسردگی و بیماریهای روان تنی و حملات پنیک همراه است.برعکس برخی بعضی دیگه از بازنشسته ها بعد از بازنشست شدن زندگی جدیدی را تجربه می کنند.

    مهارت تخمین زدن‌ . مثلا دیگ برنجی رو در اختیار یک نفر قرار میدیم تا بین ۳۶ نفر تقسیم کنه به نفر ۲۴ که میرسه غذاش تموم میشه. تخمین مساحت و زمان و تخمین مواد اولیه و تخمین میزان محصول در کسب و کار به نظرم جزو مهارتهای لازم است.

    یکی از اقواممون مهارت زیادی در کشاورزی داره . نه اینکه کشاورز باشه ولی هر بذری که به دستش میرسه تبدیلش میکنه به یک گیاه. هر محیطی هم در اختیارش باشه سبزی خوردن چند خانواده رو تامین میکنه. جالبه اهل مطالعه کتاب و اینترنت و اینها هم نیست و سواد کشاورزیش تجربه خودش است.

    منظورم این بود به دور و بر خودمون که نگاه می کنیم مهارتهای کاربردی زیادی را میبینیم که ارزشش کمتر از مهارتهای معرفی شده نهادهای بین المللی نیست. مهارتهای لازم خودمون را خودمون هم میتونیم تعریف کنیم و پرورش بدیم. صد البته این به معنی نفی مهارتهای دهگانه نیست.