جملاتی از محمود دولت آبادی
پاراگراف فارسی این هفته را به محمود دولت آبادی اختصاص داده ایم.
محمود دولت آبادی از نویسندگان معاصر بزرگ ماست که اکنون دهه هشتم زندگی خود را میگذراند و آثار متعدد و تاثیرگذاری را خلق کرده است که مانند کلیدر، سلوک، کلنل، جای خالی سلوچ، روزگار سپری شده مردم سالخورده، نون نوشتن و بنی آدم، تنها نمونه هایی از آنها هستند.
متاسفانه محمود دولت آبادی هم مانند بسیاری از نویسندگان گذشته و معاصر ما، قربانی بی حوصلگی کاربران شبکه های اجتماعی شده است و تنها بخشی از جملات او که قابلیت کوتاه شدن یا برانگیختن لحظهای احساسات را دارند از او نقل میشود.
اما اصل هنر او، در تصویرسازی و روایت گری است. چنانکه گویی فیلمی را در مقابل شما نمایش میدهد.
اجازه بدهید با هم چند سطر از کتاب جای خالی سلوچ محمود دولت آبادی را بخوانیم. حتی میتوانید لهجهی گوینده را هم بشنوید و تصور کنید:
مرگان، گاو را پیش آورد، حیوان را چرخاند تا دیگچه زیر پستان های پر شیر، جا بگیرد… مسلمه شروع به دوشیدن شیر کرد:
بخل مکن حیوان! بخل مکن دیگر! ها بگردمش. مهربان. ها و… ها و … و ها … و … سینه بده بخیل.سینه بده مادر جان. بده برم.
ها… ماشاء الله… ها و ماشاء الله… بده بلاگردانت. بده دورت بگردم. بده مادرم.
گاو شیر نمیداد…
البته اگر خواندن داستان های طولانی برای شما (یا دوستانتان) ساده نباشد، اما علاقمند باشید کتابی از محمود دولت آبادی را بخوانید یا هدیه دهید، احتمالاً کتابهای نون نوشتن و بنی آدم مناسبتر خواهند بود.
نون نوشتن، مجموعه یادداشت های شخصی محمود دولت آبادی است و بنی آدم، مجموعه شش داستان کوتاه اجتماعی اوست که بیشتر فضای شهری دارند.
در پشت جلد کتاب بنی آدم، از قول محمود دولت آبادی چنین آمده است:
گفتم، همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست.
این هنر بزرگ را کافکا داشت.
ولفگانگ بورشرت داشت و میتوانست بدارد که در همان “بیرون، جلو در” جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست.
و پیشتر از او چخوف داشت که بالاخره خون قِی میکرد در آن اتاق سرد.
و چند فقرهای هم رومن گاری. آنجا که پرندگان پرواز میکنند میروند در پرو میمیرند.
حالا شما به من بگویید کلاه و کشکول و پالتو و عصای آقای جنابان را چه کسانی از کف میدان کج و قناس جمع خواهد کرد؟
و آن اشیای ریز زینتی را چه کسانی پیدا خواهند کرد؟
اجازه بدهید چند جمله دیگر از محمود دولت آبادی را هم با هم مرور کنیم:
اندیشیدن را جدّی بگیریم. اندیشیدن.
آنچه که ما کم داریم، مردان و زنانی هستند که اندیشیدن را جدی گرفته باشند.
اندیشیدن باید به مثابه یک کار مهم تلقی بشود. اندیشه ورزیدن.
بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم.
نویسنده نباید فقط در بند گفتن باشد. برای گفتن همیشه وقت هست، اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود.
چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و برای تخیل تربیت کند؟
تا چه مایه اندوهناک و دشوار میتواند باشد عالم، وقتی تو هیچ بهانهای برای حضور در آن نداشته باشی.
(سلوک)
اینجا، در این سرزمین هنوز مرز میان تشخّص و خودبینی مشخّص نشده است و از آنجا که نفوس انسانی از نخستین لحظات شکلپذیریشان تحقیر و سرکوب میشوند، بختِ دستیابی به بلوغ را از دست میدهند و پیچخوردگیِ گره در گره غرایز اولیه است که در هر شخص مثل سگی هار در زنجیر قیدهای اجتماعی، اسیر نگهداشته شده است و در انتظار روزی به سر میبرد که بتواند آن زنجیر را بگسلد؛
و آن لحظه هنگامه هجوم فرا میرسد، هجوم و تجاوز به حقوق امثال خود.
(نون نوشتن)
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.
فهرست برخی از درسهای متمم را میتوانید در اینجا ببینید:
البته از میان درسهای مطرح شده، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه و بررسی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
[ لینک مرتبط: صفحه مربوط به نون نوشتن در آدینه بوک ]
[ لینک مرتبط: صفحه مربوط به بنی آدم در سایت دیجی کالا ]
[ توضیح تکمیلی: عکسی که در بالای lمطلب استفاده شده است، توسط آقای آرش عاشوری نیا ثبت شده است.از آقای حامد زرندی عزیز به خاطر اینکه عکاس این تصویر را به ما معرفی کردند، تشکر میکنیم.]
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتاب های مدیریت | کتاب های بازاریابی و فروش
کتاب های استراتژی | کتاب های بازاریابی دیجیتال
کتاب های روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
کتاب های توسعه فردی | کتاب های مدیریت زمان
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : پوپک جهانشاهی
با سلام و عرض ادب
بدون تعارف می گویم گروه متمم در انتخاب موضوعات بسیار باسلیقه و هدفمند
می باشد. به تناسب با درس افزایش عزت نفس یک جمله را از استاد نقل می کنم.
من به قیمت خونم این مردم را، این رعیت مردم را شناخته ام گل محمد. تو خود هم در این ایام باید دستگیرت شده باشد که با چه جور خلایقی سر و کار داشته ای. مردمی که تا بخواهی طمعکار هستند و در همان حال
مثال مورچه. به کمترین رزق و روزی هم قانعند. جماعتی ذلیل و دروغگو که امید و آرزوهایشان هم مثل خودشان
ذلیل و کوچکند. این جور آدم ها مرد کارهای بزرگ نیستند. پیش پای پهلوان زانو می زنند. پهلوان را می پرستند. اما خودشان پهلوان نیستند. نمی توانند پهلوان باشند. اینست که همیشه خدا چشم و دهانشان باز است تا دیگری برایشان کاری بکند!
کلیدر
محمود دولت آبادی
باتشکر از گروه متمم